این مبحث مکالماتی بین استاد و شاگرد در تاریخ ۱۳۷۵/۵/۱۳ است. آقای مهندس میفرمایند: «تمام مسائل جهانبینی، سیدیها و آموزشها برای این نیست که ما از شما انسانی عارف، فیلسوف و دیندار بسازیم. این در جای خود خوب است؛ اما همه اینها به این دلیل است که ما بتوانیم درست زندگی کنیم و از زندگی خوبی برخوردار شویم». حرفهای دیگران جای خود دارد؛ مهم این است که ما چه کاری انجام میدهیم. یاد گرفتن و آموختن مطالب بسیار مهم است؛ اما مهمتر این است که به دنبال راهی بگردیم که آموختههای خود را در زندگی به کار بگیریم. گاهی اوقات بسیاری از مسائل را میدانیم و به دیگران یاد میدهیم؛ اما نکته مهمتر این است که آیا میتوانیم چیزی را که خود یاد گرفتیم، عملی کنیم. مثلاً میتوانیم به موقع از پول خود بگذریم یا در راه خدمت و بهروزی دیگران از خود یا وقت خود بگذریم؛ بنابراین عملی کردن آموختههای ما به صورت کاربردی و عملی بسیار مهم است.
صحبتهایی که ما از ماوراء، تقدیر و فرمان میکنیم به این دلیل است که از زندگی برخوردار باشیم و بتوانیم به روزنه موجودیت نزدیک شویم. زمانیکه به روزنه موجودیت که همان حقیقت، مسیر روشن و درست است، برسیم همهچیز برای ما روشن میشود و قادر به تشخیص خواهیم بود. هرچه از این روزنه دور شویم، گرفتاریهای ما بیشتر میشود. تمام بههمریختگی و حالخرابیهای ما به خاطر این است که خود مشکل داریم. اگر دائما در فکر هستیم و هشتمان گرو نهمان است، دلیل آن این است که تفکر ما صحیح نیست. تفکر صحیح، تفکری است که بتوانیم آن را به کار بگیریم. تمام این آموزشها برای این است که بتوانیم درست زندگی کنیم و در فردوس قرار بگیریم. بهشت و جهنم هم در این دنیا و هم در دنیای دیگر جاری است. اکنون بسیاری از ما در جهنم هستیم و خود هم نمیدانیم. منظور از جهنم سوزاندن نیست، این یک تمثیل است؛ همانطور که قرار گرفتن در بهشت، قرار گرفتن در باغ نیست. هر فردی در بهشت خود یا در جهنم خود قرار دارد؛ بنابراین هدف از آموزش، درس دادن و یاد گرفتن این است که ما بتوانیم در این چهار صباحی که زندگی میکنیم، از زندگی خوبی برخوردار شویم. مهم نیست که چه داریم یا چه نداریم؛ بلکه مهم این است که ما با موضوعات چگونه به صورت کاربردی و عملی برخورد میکنیم.
همهچیز در دنیا جابجا میشود. هر استادی روزی شاگرد بوده و هر شاگردی یک روز استاد میشود؛ به شرطیکه تلاش و کوشش خود را بکند. ما در کنگره در مکانهای مختلف قرار داریم، یکی در تهران و دیگری در قشم، اما یک دلیل مشترک داریم و آن هم خروج از تاریکیها، بدبختیها و بیچارگیها و ورود به روشنایی و یک زندگی سالم است. آموزش میگیریم تا انسانهای صالحی شویم و عمل صالح انجام دهیم. به همین دلیل همگی سعی میکنیم از این قافله عقب نمانیم و خدمت کنیم. یکی سردار میشود، یکی مرزبان و... کنگره۶۰ تنها سیستمی است که در آن همه یکسان هستند؛ یعنی تمام آموزشها دقیقاً برای تمام شعب مشابه است و این به خود ما بستگی دارد که تا چه اندازه از آن استفاده کنیم. زمانیکه انسان بخواهد به چیزی برسد؛ باید با سختیها روبهرو شود و از آنها بگذرد. همانطور که برای عبور از رودخانه، باید خود را به آب بسپاریم. برای روزه گرفتن، باید گرسنگی بکشیم و برای درمان اعتیاد نیز باید سختیها را تحمل کنیم و سیدی بنویسیم. نوشتن سیدیها به این دلیل است که تفکرات خود را در کردار و عمل نشان دهیم. مهم نیست در چه مقطع تحصیلی هستیم؛ مهم این است که چهقدر آموختههای خود را در زندگی به کار میگیریم.
برای انجام هر کاری باید از سختیها عبور کنیم و تا سختی نکشیم، به راحتی نمیرسیم. تمام انسانها و کشورهایی که پیشرفت میکنند، ساعتهای بسیاری از روز را به تلاش، کوشش و کار میپردازند. مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد. سیستم کنگره نیز همینطور است. همه باید در کنگره تلاش و کوشش کنیم، در کلاسها شرکت کنیم و خدمت بگیریم. همه دست به دست هم بدهیم تا یک نفر به درمان برسد، همانطور که ما به درمان رسیدیم. استاد میفرمایند: «ما از جسم شما بیشتر اطلاع داریم». افرادی که وارد کنگره میشوند، اطلاعی از جسم و فیزیولوژی خود ندارند. تمام این مطالب و آموزشها به این منظور است که ما نیروی از دست رفته خود را جبران کنیم. نه تنها مصرفکننده، بلکه همسفر نیز نیروی خود را از دست داده است؛ حتی در سطح جهانی انسانها در حال از دست دادن نیرو و تحلیل رفتن هستند؛ زیرا نسبت به بسیاری از مطالب آگاهی ندارند. ما در طب و فیزیولوژی مسائل ناشناخته بسیاری داریم. بیمارستان داریم و درمان بیماری نیز وجود دارد؛ اما اینکه چه کار کنیم تا بیمار نشویم را نمیدانیم. چیزی نداریم که به ما یاد دهد تا مریض نشویم. طبیب مریض داریم؛ اما طبیب انسانهای سالم نداریم.
انسانهای فهمیده و آگاه میدانند که نباید وقت خود را بیهوده تلف کنند و باید آن را صرف انجام کارهای خود کنند نه دیگران؛ زیرا اینکار موجب از دست رفتن انرژی آنها میشود. انرژی مانند پول است؛ زمانیکه انرژی و زمان خود را صرف جستجو در کارهای دیگران میکنیم، مانند آن است که پول خود را از دست بدهیم. تمام این صحبتها به این دلیل است که بتوانیم نیروی از دست رفته خود را دوباره به دست آوریم. انسانهایی که تا ظهر میخوابند و تا نیمهشب بیدارند و اوقات خود را به بطالت میگذرانند، در فاضلابی فرورفتهاند که خودشان هم نمیدانند و دچار انواع و اقسام بیماریها میشوند. باید به خواست خداوند در برابر مسائل و مشکلات مانند یک درخت نخل قوی و استوار ایستاده باشیم. درخت نخل در گرمای سوزان در شرایط سخت و کمآب رشد میکند و میوه شیرین میدهد؛ علاوه بر این تمام قسمتهای آن مورد استفاده قرار میگیرد. به همین دلیل باید در مقابل مشکلات مانند درخت نخل ایستاده و قوی باشیم تا بتوانیم به قدرت و توانایی عمل و فکر خود پی ببریم.
زمانیکه با مشکلات روبهرو میشویم؛ باید شور و هیجان را کنار بگذاریم، آرامش خود را حفظ کنیم، تمام جوانب را در نظر بگیریم و با تمام قدرت ایستادگی کنیم تا بتوانیم بهترین تفکر و در نتیجه بهترین عمل را انجام دهیم. آموزشهای مکرر در کنگره به این دلیل است که بتوانیم با نیروی عقل، راه خود را پیدا کنیم. ما در کنگره الفبا را یاد میگیریم و هر فرد باید با توجه به تلاش و کوشش خود، راه را پیدا کند و کتاب زندگی خود را بنویسد. جسم انسان وسیلهای برای نفس او است، مانند ماشینی که در اختیار راننده قرار میگیرد. جسم ما وسیلهای است که به ما داده شده تا بتوانیم در حیات مادی به زندگی خود ادامه دهیم؛ زیرا برای زندگی در حیات مادی نیاز به مرکبی از جنس ماده داریم. ممکن است جسم ما با جسم دیگری نسبت داشته باشد، مانند پدر و مادر یا خواهر و برادر، اما روح هیچ نسبتی ندارد. دو خواهر ممکن است از نظر جسمی با هم نسبت داشته باشند؛ اما از نظر روحی نسبتی ندارند. بسیاری از اوقات میبینیم که خویشاوندان نزدیک، دشمن هم شدهاند یا سالیان سال خبری از هم ندارند.
ما همه به دنبال روح مشترک هستیم که همان یافتن خویش خویشتن است؛ یعنی فردی که با روح، نفس و تن ارتباط دارد. این روح مشترک است که به ما یاری میرساند؛ حتی ممکن است هیچ ارتباطی با ما نداشته باشد یا از نظر فیزیکی با ما بینسبت باشد یا در بعدهای دیگر باشد؛ اما برای ما تلاش میکند. راهنمایان ما همان روح مشترک هستند که بدون اینکه با ما نسبتی داشته باشند، برای رهایی ما تلاش میکنند. کنگره همان ید واحده است؛ یعنی همه با هم تلاش میکنند و در جاهای مختلف بدون دیدن یکدیگر خدمت میکنند و از آموزشهای یکسان بهرهمند میشوند. هدف مشترک آنها حرکت به سوی قدرت مطلق و ارزشها است. تنها هدفی که دارند، این است که به همدیگر یاری برسانند و حال همدیگر را خوب کنند. همه تلاش میکنند تا افراد از سیگار، چاقی و مواد مخدر رها شوند. هر چیزی که در زندگی ما پیش میآید، مربوط به خواست، تقدیر و فرمان الهی است. تقدیر از قدر و اندازه میآید، نامه پیشین ما همان حکمی است که از روز الست بریده و اندازهاش تعیین شدهاست. خواست و تقدیر مهم است؛ اما زمانیکه این دو بخواهند پیش بروند؛ باید با اجازه فرمان الهی باشد. اگر فرمان نباشد، خواست و تقدیر هم پیش نمیرود.
منبع: سیدی ایستاده
نویسنده و رابط خبری: همسفر آیدا رهجوی راهنما همسفر آذر (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چرمهین
- تعداد بازدید از این مطلب :
71