همسفر غزل برداشتی از سیدی هفته «هرس» ارائه کردند که در ادامه میخوانیم:
در ابتدای سیدی هرس استاد امین در مورد این موضوع صحبت کردند که تعادل برقرار کردن بین اصول، قوانین و محبت و عشق باعث میشود، انسانها خوش خلق و در عین حال جدی و سختکوش در مسیر رسیدن به هدف باشند و نتایج درخشانی بهدست آورند.
در بسیاری مواقع انسانها مفاهیم را در ذهن خود آموختهاند؛ ولی این مفاهیم به قلب آنها راه نیافته است و این موضوع باعث میشود انسان تصور کند که داناست. این تصور عاقل بودن یعنی نادانی. انسانی که فکر میکند همه چیز را بلد است و میداند بدترین نوع انسان است و این انسانها بعد از خرابکاری هزاران دلیل میآورند که کارشان درست بوده و مشکل از جای دیگری است.
قدرت؛ یعنی توان انجام دادن یا ندادن کار و کسی که بین این دو تعادل را برقرار کند؛ یعنی به قدرت رسیده است.
سلولهای عصبی بدن انسان ساختاری مشابه درخت دارند و این ساختار درخت مانند در کهکشانها نیز وجود دارد، طوری که بعد از بررسی این ساختار متوجه شدند که ماده تاریکی که در کیهان وجود دارد شبیه درختی است که از بذری رشد کرده و ساقه و شاخههای بزرگ و کوچک و میوه که همان کهکشانها، ستارهها و سیارات است را به وجود آورده است. این موضوع به ما میفهماند که درخت مدلی است که نقشه کیهان و موجودات زنده بر اساس آن به وجود آمدهاند. هر سیارهای که درخت دارد سیاره زنده است و در غیر این صورت مرده است. کیهان هم اگر مدل درختیاش از بین برود به نقطه اول برمیگردد.
از این مبحث چگونه میتوانیم در جهان بینی استفاده کنیم؟ در جهان بینی مبحثی داریم به نام پیوندهای نامیمون که یعنی اگر تاریکی بخواهد رشد کند به تنهایی نمیتواند و باید خود را با درختی پیوند بزند؛ چون تاریکی از خودش زایش و حیات ندارد و از نیروی حیاتی که در آن درخت است، استفاده میکند. بنابراین زمانی نیروهای منفی رشد میکنند که خودشان را به یک انسان پیوند بزنند به این شکل که یک ضربه روحی یا عاطفی به انسان وارد میکنند و از این طریق با تنه ارتباط برقرار و از تنه تغذیه میکنند و انرژی جذب میکنند. این شاخه میتواند، شاخه خیر یا شر باشد.
بحث دیگر در این مورد است که انسانی که فقط درس میخواند یا کار میکند، انسانی است که به یک سمت متمایل شده است و این شخص خروجی ندارد و اگر هم داشته باشد، خروجی با کیفیتی ندارد. مدل درخت مدل مهمی است. شاخهها، خواستههای انسان هستند که درهر جهتی رشد میکنند و باید هرس شوند.
خواستهها باید متقارن باشند و انسان باید چند بعدی باشد. ریشه باید بگردد آب را پیدا کند. انسانهایی که در سختی بزرگ شدند؛ یعنی ریشهها گشته و آب را پیدا کردند و همین باعث محکم شدن ریشهها میشود و آن انسان حتی در طوفان هم هیچ آسیبی نمیبیند.
با متد DST در کنگره، درخت وجودی انسان ظرف چند سال هم هرس میشود و هم ریشهها محکم میشوند. پس وقتی میگویند انسان با اصل و نسب یعنی انسانی که در سختیها کار کرده و بزرگ شده است و ریشههایش آب را پیدا کردند و با هیچ طوفانی از بین نمیروند.
نویسنده: همسفر غزل رهجوی راهنما همسفر پرنیان (لژیون چهارم)
تنظیم و ارسال: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چالوس
- تعداد بازدید از این مطلب :
194