نهمین جلسه از دوره هفتم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی صبا به استادی مسافر مهدی، نگهبانی مسافر علیرضا و دبیری مسافر حیدررضا با دستور جلسه «از سایت و فضای مجازی در کنگره۶۰ چگونه استفاده میکنیم؟» دوشنبه ۳۱ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد
سخنان استاد:
سلام دوستان، مهدی هستم، یک مسافر؛ ابتدا از نگهبان محترم، ایجنت نمایندگی و گروه مرزبانی تشکر میکنم که این اجازه دادند تا در این جایگاه بنشینم و آموزش بگیرم. اگر بخواهم از تجربه خودم بگویم، تجربه من خیلی بیربط با فضای مجازی نیست. زمانی که مصرفکننده بودم، به خاطر شرایط شغلیام، هیچ وقت نمیتوانستم مثلاً به کمپ یا مراکز ترک بروم چون ممکن بود از لحاظ کاری به مشکل بخورم. بارها با خودم تصمیم گرفته بودم که دیگر از امروز مواد مصرف نکنم و همیشه به خاطر اینکه نکند حالم بد شود، یک مقدار کمی مواد کنار میگذاشتم. آن مقدار کمی که کنار میگذاشتم همیشه من را وسوسه میکرد و دوباره سراغ مواد میرفتم. یک روز تصمیم گرفتم که دیگر حتی همان مقدار کم را هم کنار نگذارم و کلاً قطع کنم. وقتی موادم تمام شد، گذاشتم کنار و قطع مصرف کردم. بعد از یک یا دو روز حالم بد میشد.
یک شب تا ساعت دو و نیم صبح خیلی کلافه بودم. هر کاری میکردم نمیتوانستم بخوابم، کلافه بودم. از خانه بیرون زدم، رفتم پارک ولی کسی پیدا نمیشد. میترسیدم که مامور جلوی من را بگیرد و دردسر شود. من همیشه موادم را از شهرستان میگرفتم پس تصمیم گرفتم به شاهرود بروم و مواد را تهیه کنم. ساعت دو و نیم شب حرکت کردم، پانصد کیلومتر رفتم شاهرود و مواد را گرفتم. میخواهم بگویم زمانی که مصرفکننده بودیم، هیچ ارادهای از خودمان نداشتیم. تمام تصمیمها و اختیار ما دست مواد بود. من یک پسرعمه دارم که روبروی نمایندگی و چندتا کوچه پایینتر مغازه دارد. یک روز با او صحبت میکردم و خودم هم از مصرف کننده بودن خسته شده بودم. تا آن موقع که خمار بودم دنبال مواد میگشتم، وقتی نشئه میشدم میگفتم دیگر کنار میگذارم ولی نمیتوانستم تصمیم بگیرم و کلافه شده بودم. او گفت چرا به کنگره ۶۰ نمیروی؟ من تا آن روز اصلاً اسم کنگره۶۰ را هم نشنیده بودم. گفتم چی؟ گفت یک جایی هست که مصرفکنندهها میروند درمان میشوند.
همان شب به خانه آمدم و رفتم سایت کنگره را در گوگل جستجو کردم. وارد سایت کنگره۶۰ شدم و کلی از مشارکتها و مقالهها را خواندم. اول تصور میکردم کنگره هم مثل کمپها باشد، جایی که آدم را نگه دارند یا نتوانی به کار و زندگی برسی ولی با خواندن مشارکتها و مقالهها فهمیدم کنگره متفاوت است. جایی است که هم میتوانی کارت را ادامه دهی، هم به زندگیات برسی و هم با داروی درمان، مواد را ترک کنی و درمان بشوی. روزی که برای اولین بار به نمایندگی آمدم، علی آقا هوشنگی، راهنمای تازه واردین را دیدم. از علی آقا پرسیدم، آیا اینجا کسی را نگه میدارند؟ گفت نه، کسی را نگه نمیدارند، میتوانی کارت را ادامه دهی. من سفرم را شروع کردم و چون میدانستم با دارو، درمان میشوم خیلی خوشحال بودم و خدا را شکر به نتیجه هم رسیدم.

امروزه در فضای مجازی، خیلیها ساعتها وقت میگذرانند. من سایت کنگره را به خیلیها معرفی کردهام. میروند تجربهها و مشارکتها را میخوانند و میبینند افرادی با مصرف و تخریب بالا، اینجا درمان شدهاند و به رهایی رسیدهاند. برایشان انگیزه میشود که اگر آنها توانستهاند، من هم میتوانم. حتی دو تا از بستگانم در شهرستان را به کنگره معرفی کردهام و سفرشان را شروع کردهاند. گاهی از من سوال میکنند، من هم به آنها میگویم سایت را ببینندتا هر سوالی داشتند جوابش را در مشارکتها پیدا کنند. در طول سفرم، زمانی که وقت آزاد داشتم، صحبتهای آقای مهندس را گوش میکردم و یادداشت میکردم. پنج، شش نفر از همکارانم هم که نمیدانستند من مصرفکننده هستم، ناخواسته آن صحبتها را گوش میکردند و خیلی خوششان میآمد. آنها اپلیکیشن کنگره را نصب کردند و سیدیها را خریدند و گوش میکردند.
میخواهم بگویم دوستان، از سایت کنگره حمایت کنید. بچههایی که در سایت خدمت میکنند، با جان و دل وقت میگذارند. مشارکتها را تایپ میکنند و به زبان ساده در سایت میگذارند که همه بتوانند بفهمند. اگر از سایت و فضای مجازی بازدید کنید، مقالهها و گزارشها را بخوانید، آگاهیتان افزایش مییابد و اگر سوالی داشتید، آنجا میتوانید جواب بگیرید و مشکل خودتان را حل کنید. از اینکه به حرفهای من گوش کردید از همه شما متشکرم
تهیه مطالب: مسافر رضا
ارسال: مسافر حیدررضا
خدمتگزاران سایت نمایندگی صبا
- تعداد بازدید از این مطلب :
61