چهاردهمین جلسه از دوره سوم جلسات لژیون سردار کنگره۶۰ ویژه همسفران نمایندگی نائین با استادی راهنما همسفر، دنور ملیحه، نگهبانی راهنما همسفر مینا و دبیری موقت همسفر زینب با دستور جلسه «از سایت و فضای مجازی در کنگره۶۰ چگونه استفاده میکنم؟» روز دوشنبه 31 شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا هفتهای که گذشت را به ایجنت و مرزبانهای همه شعب ایران تبریک میگویم، بالاخص عزیزانی که در قسمت سایت زحمت میکشند و چقدر قشنگ این دو تا دستور جلسه با لژیون سردار مصادف شده است که من هر دو جایگاه را با تمام وجودم حس کردهام و به این باور رسیدهام که خدمتها اگر در کنگره درست و بهصورت عمل سالم انجام شود، باعث بازشدن حسها میشود و قرارگرفتن من نیز در این جایگاه، امروز از این موضوع نشئت گرفته است.
از زمانی که گفته شد دستور جلسات لژیون سردار با دستور جلسات هفتگی بهصورت واحد میشوند، برای من ملیحه یک چالش بود که بتوانم در لژیون سردار از آن دستور جلسههایی که مرتب تکرار میشد فاصله گرفته و دستور جلسه را با لژیون سردار مرتبط کنم. درنهایت به این نتیجه رسیدم که همه دستور جلسات مثل دانههای زنجیر به یکدیگر وصل هستند.
هر خدمتی هم صور آشکار و هم صور پنهان دارد، در یک دسته از خدمتها این صور آشکار نمایانتر و پنهان کمتر است و در یکسریها مانند خدمت ایجنت و مرزبانی برعکس است. خدمت مرزبانی برای من ۷۰ به ۳۰ و یا میتوانم بگویم ۶۰ به ۴۰ بود؛ یعنی ۶۰ درصد از نظر من در صور پنهان بود و ۴۰ درصد آن در صور آشکار بود، فقط دوشنبهها و پنجشنبهها بچهها را میدیدم؛ اما من و همسفران دیگر در طول هفته بهخاطر بزرگی شعبه سلمان فارسی علاوه بر داخل شعبه، بیشتر زمان داخل خانه نیز درگیر کارهای شعبه بودیم و این صور پنهان را کسی نمیدید و تنها صور آشکار دیده میشد، خدمت در سایت هم همینطور است و در این خدمت برعکس به نظر من ۳۰ درصد آشکار و ۷۰ درصد صور پنهان است.
اعضای کنگره باید از سایت بازدید کنند که هر اندازه که بازدید از سایت بالا برود، در موتور جستوجوگر، نام کنگره در سطر قرار میگیرد؛ بنابراین بازدید از کنگره ۶۰ بزرگترین خدمتی است که من ملیحه اگر هیچ کاری هم از عهدهام بر نمیآید؛ باید انجام دهم.
اگر بخواهم در اینستاگرام بروم و سایت گردی کنم، از سایت کنگره۶۰ بازدید کنم؛ چرا؟ زیرا این خدمت صور پنهان است و به من ملیحه کمک میکند که در صور پنهانم به یکی کمک کنم، به یک مصرفکننده که خیلی حالش بد است، همسفرش ناامید و در فضای مجازی دنبال حال خوش میگردد و دلش رهایی مسافرش را میخواهد، سایت کنگره برایش نشان داده میشود، من ملیحه یکی از آنها هستم که با بازدید از سایت و اینستاگرام این اتفاق زیبا را رقم میزنم و انشالله با این کار روزی همه دنیا کنگره ۶۰ را بشناسند؛ بنابراین بازدید از کنگره۶۰ و اینستاگرام خیلی مهم است و این عزیزان خیلی زحمت میکشند، بالاخص در قسمت سایت کنگره به زبان فارسی و زبان انگلیسی و در قسمت اینستاگرام واقعاً خیلی زحمت میکشند و روزبهروز کارهای خیلی بزرگتری در آن انجام میگیرد.
زمانی که آقای مهندس گفتند: «برای من کلیپ نسازید». تا قبل از آن من در اینستاگرام پستهای افرادی که از آقای مهندس کلیپ میگذاشتند را لایک میکردم و دوست داشتم؛ ولی زمانی که آقای مهندس گفتند، این کار را انجام ندهید، دیگر آن را انجام ندادم؛ زیرا آن چیزی که فرمان است باید اجرا شود و قطعاً فرمانی که آمده است، به نفع من ملیحه و دیگران است.
زمانی که تصمیم گرفتم پهلوان شوم، با خودم گفتم که اگر قرار باشد چیزی را بفروشم این کار را انجام خواهم داد، با خودم حساب میکردم که اگر همسر من الان مواد مصرف میکرد، روزی پنج میلیون تومان هزینه مواد او میشد؛ اما وقتی به من ملیحه میگفتند قانون یازدهم را حمایت کن، دستم میلرزید که یک دههزار تومانی بدهم. زمانی که میگفتند وارد لژیون سردار شوید، میگفتم چیزی ندارم و نمیتوانم شش میلیون پسانداز کنم؛ اکنون که فکر میکنم، اگر نتوانم مدت یک سال شش میلیون را پسانداز کنم، شوخی است؛ شاید برای خیلی از افراد شرایط سخت باشد؛ ولی در شرایط سخت زمانی که چیزی را به دیگری میبخشی؛ باید درد آن را بکشی. وقتی دردت میآید، بدنت قویتر میشود و اگر بزرگتر از این هم ببخشی، آبدیده میشوی. اعضای لژیون سردار به این بخشندگی رسیده بودند و این برایم خیلی جالب بود.
با راهنمای خودم، موضوع پهلوانی را در میان گذاشتم و بعد از برگشتن به خانه، بعد ظهر تصادف بزرگی برای پسرم اتفاق افتاد که خداوند بار دیگر او را به من بخشید. دوران وحشتناکی را سپری کردم و لحظهبهلحظه گفتم: خدایا شکرت. من میدانم چهکار کردهام و تو میدانی چه به من دادهای. مطمئن باش قدمم را اینجا محکمتر برمیدارم.
کار نیروی بازدارنده این است که من را به عقب برگرداند؛ اما کار من این است که محکمتر به جلو بروم. باتوجهبه اینکه بهظاهر اتفاق بدی بود؛ اما از لحاظ باطنی خیلی خوب بود؛ زیرا هر اتفاقی صور آشکار و پنهان دارد و هیچ اتفاق بدی غضب خداوند نیست. تعدادی از اعضای کنگره با شنیدن موضوع میگفتند: خانم ملیحه خیلی خدمت کرده است و افراد بسیاری در کنگره از او آموزش گرفتهاند و جان فرزندش به این دلیل به او بخشیده شده است.
قدیمها میپرسیدند چهکار کردی که اینهمه بلا سرت میآید؟ ما در کنگره آموزش گرفتیم که کسی که کار خیر انجام میدهد، پاداش آن را میگیرد و هر کس کار شری انجام دهد، تاوان آن را میبیند. همه ما قبل از ورود به کنگره حاضر بودیم همه وسایل خودمان و طلاهایمان را بدهیم تا مسافرمان درمان شود، اما این امر اتفاق نمیافتاد؛ اما در کنگره مسافر من درمان شد و دیگر مواد مصرف نمیکند. قبلاً روزی یک پاکت سیگار میکشید که مبلغ آن دویست هزار تومان بود. حالا این دویست هزار تومان از زندگی من رفته است. پس چرا نباید ببخشم؟ من در کنگره میتوانم یک صندلی بخرم تا تازهواردی روی آن بنشیند و حالش خوب شود.
برای من، خدمت در سایت شیرین بود و توسط آن وارد نشریات شدم. تا امروز که اینجا نشستهام، هیچوقت بدون خدمت نبودهام. وقتی من خواستار چیزی باشم، به آن میرسم، فقط زمانش را نمیدانم. من در لژیون سردار به آرامش کامل رسیدم و در کنگره ارادت خاصی به لژیون سردار دارم.

تایپیست: همسفر فاطمه، رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون سوم)، همسفر سمیه، رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون دوم)،
عکاس: راهنمای تازهواردین همسفر سمانه
ارسال: همسفر مریم، رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون اول) دبیر سایت
همسفران نمایندگی نائین
- تعداد بازدید از این مطلب :
121