English Version
This Site Is Available In English

مرزبانی مثل راه رفتن روی گدازه آتش است

مرزبانی مثل راه رفتن روی گدازه آتش است

جلسه سوم از دور اول جلسات لژیون سردار نمایندگی سالار  با استادی  مسافر داوود و نگهبانی مسافر مهران و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه «هفته ایجنت و مرزبانی» در روز پنجشنبه ۱۴۰۴/۰۶/۲۸ رأس ساعت ۱۵:۳۰ شروع به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد؛
سلام دوستان داوود هستم مسافر
از ایجنت و مرزبانی سپاسگزارم که این لژیون را تشکیل می‌دهند و زحمت می کشند .
دستور جلسه امروز جشن ایجنت و مرزبان است، این دستور جلسه با لژیون سردار بهم مرتبط هست چون هر دو از گذشت و ایثار صحبت می کنند .
در کنگره ۶۰ خدمت کردن با بیرون از کنگره فرق می‌کند،  هر کسی که خدمت می کند هیچ پولی دریافت نمی کنند و همه اعضا سر و دست می شکنند برای خدمت راهنمایی مرزبانی ، نگهبان شدن، دبیر شدن و هیچ پولی هم نمی‌گیرند.
بیرون از این جا همه دنبال خدمت و جایگاه های بالاتر هستند به دلیل این که درآمد بیشتری کسب کنند و استفاده بیشتری ببرند، درصورتی که در کنگره هر چه جایگاه‌ها بالاتر باشد سختی و زحمت بیشتری دارد مخصوصا مرزبانی که من دو دوره تجربه کردم، دوره ما مثل الان کامپیوتر نبود و بیشتر فعالیت فیزیکی بود مثلا در شعبه آیت الله سعیدی آن سال لژیون مالی بود لژیون سردار نبود و بعد شد گلریزان لژیون و بعد شد لژیون سردار، لژیون مالی اولین روزی که در خمین استارت خورد یکی از دیده‌بانان آمده بودند و آن روز استاد جلسه بودند و قرار بود که شعبه آیت الله سعیدی را بهم بزنیم و بزرگتر کنیم آن زمان ما در میدان آزادی بودیم . هرکس آن روز به وسع خودش ۲۰ هزار تومن ،۱۰۰ هزار تومن خیلی کم بود که در لژیون مالی کمک می کردند . هیچ زمانی ما پول اضافه نداشتیم که بخواهیم کمک کنیم و خیلی در مضیقه بودیم. من آن زمان چون پول نداشتم تعهد کردم بنایی شعبه را هرچه که باشد انجام می‌دهم.  آقا مسعود کمک کردند و توانستم آن کار را انجام بدهم . آقای بابک فرنقی آمدند گفتند شما تا چند ماه دیگر نمی‌تونید کار را به اتمام برسانید که من گفتم شما یک ماه دیگه بیاید اینجا لژیون میزنیم که آقای سلامی آمدند و آنجا تاسیس شد .
سال اول کسی پولی ندادم ، سال دومی ۱۰۰ تومان دادم ، سال سومی ۲۰۰ تومان و پول های کم را به سختی میدادم هر چه جلوتر میرفتم این مبلغ ها را راحت‌تر می‌دادم و در طول سال از آسایش و آرامش بیشتری بر خوردار می‌شدم .
الان چند سال هست که عضو لژیون سردار هستم و این ۶ تومن را به راحتی پرداخت می‌کنم.
مرزبانان ساعت ۱۲ ظهر می‌آیند تا ۹ شب هستند، آقای مهندس می گویند مرزبانی مثل راه رفتن روی گدازه آتش است منظورش این نیست که روی آتش راه برویم منظورش این است که وقتی تازه وارد می آید اولین بار مرزبان را می بیند و باید جوری برخورد کنند که بهم نریزند و مشکلی پیش نیاید . یا اگر مشکلی یا کم و زیادی در شعبه پیش بیاید مرزبان را باز خواست می‌کنند ، یا مسئولیت کارها به عهده ایجنت است و همیشه عذاب وجدان دارند که کم کاری پیش نیاید .

عکاس: مسافر عباس از لژیون سوم آقای طاهر
نویسنده: مسافر رضا
تنظیم و ارسال: مسافر عباس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .