هفته ایجنت و مرزبانی

اولین جلسه از دوره سوم سری کارگاه های آموزشی عمومی کنگره 60؛ ویژه مسافران و هم سفران نمایندگی گرمسار با دستور جلسه"هفته ایجنت و مرزبانی"  با استادی مرزبان محترم مسافر حسین و نگهبانی مسافر علیرضا و دبیری مسافر پوریا در روز پنجشنبه 28 شهریورماه 1404 راس ساعت 17 آغاز به کار نمود.

سلام دوستان حسین هستم یک مسافر: از راهنمای عزیزم ایجنت شعبه و نگهبان عزیز تشکر می کنم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند تا آموزش بگیرم و خدمت کنم. قبل از آمدن به شعبه گرمسار هنگامی که در شعبه قبلی بودم، همیشه از خدمت کردن در جایگاه مرزبانی وحشت داشتم و می ترسیدم. چون می دیدم که مرزبانان وقت زیادی را در این جایگاه صرف می کنند. قبل از همه وارد شعبه می شدند و آخرین نفراتی بودند که شعبه را ترک می کردند.

حتی وقتی شرایط شرکت در انتخابات مرزبانی را داشتم، امتناع می کردم. همیشه با خودم فکر می کردم، مرزبانان شغل آزاد دارند. ازفرصت کافی برای خدمت مرزبانی برخوردارند. ولی من کارمند هستم. این وقت و توان را ندارم. تا اینکه راه اندازی شعبه گرمسار آغاز شد و به همراه راهنمای عزیزم اقدامات لازم را انجام دادیم. من برای راهنما شدن تمرکز کرده بودم. در امتحانات راهنمایی شرکت کرده، قبول شدم. پیمان هم بسته بودم. ولی اصلا در فکر مرزبان شدن نبودم. قبل از اعلام نتایج آزمون راهنمای عزیزم به من گفت که دوره مرزبانی را بگذرانم. من فرمانبرداری کردم. وقتی در جایگاه مرزبانی قرار گرفتم. فهمیدم کسی که برای انجام خدمتی اعلام آمادگی می کند، زمان و هزینه برایش مهیا می شود.

باید از آن ترس گذشت. همان طور که در کنگره آموخته ایم، برای از بین بردن ترس باید به آن وارد شد. این موضوع با متد دی اس تی به آرامی امکان پذیر است. ترس ذره ذره از بین خواهد رفت. من در کنگره یاد گرفتم که با خدمت کردن می توانم ترس هایم را از بین ببرم. خدمت مالی در لژیون سردار به ما کمک می کند که از مشکلات زندگی راحت تر عبور کنیم. من به پهلوان شدن حتی فکر هم نمی کردم. فقط قصد داشتم مبلغ مشارکتم را هر سال بالاتر ببرم. امسال برای گرفتن اجازه پهلوانی از آقای مهندس اقدام کردم.

رسیدن به جایگاه ها در کنگره خیلی خیلی شیرین است. ولی شرط آن عبور از ترس ها است. از این که به صحبت های من گوش دادید، متشکرم.

مرزبان کشیک: مسافر اصغر

خلاصه نویسی: مسافر محمد رضا

ارسال گزارش : مسافر غلامرضا