دومین جلسه از دوره ششم جشن هفته ایجنت و مرزبان مسافران کنگره۶۰ نمایندگی اروند آبادان به استادی مسافر محمد حسن، نگهبانی مسافر صادق و دبیری مسافر میثم با دستور جلسه « هفته ایجنت و مرزبان » روز سهشنبه ۲۵ شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:
سلام دوستان محمد حسن هستم یک مسافر
خدا را بابت این هفته باشکوه و این روز فرخنده شکر میکنم و صمیمانه این هفته را به جناب مهندس و خانواده محترمشان، دیدهبانهای پرعشق، خدمتگزاران، و پیشکسوتان تمامی شعب کنگره تبریک میگویم.
یادم میآید راهنمایم جمله زیبایی به من گفتند: «وقتی مرزبان میآید، باید جلوی او بلند شوی.» من پیش از آنکه حتی شرح وظایف مرزبانی را بخوانم، از همین جمله راهنمایم دریافتم که جایگاه مرزبانی چقدر والاست.
امیدوارم سفر اولیهای عزیز، سفرشان را به زودی به پایان برسانند، رهایی بگیرند و طعم شیرین تجربه مرزبانی را بچشند. کار مرزبانی، فقط مدیریت یا انداختن شال دور گردن نیست؛ اینگونه نیست که شال زردی بیندازیم و دستور بدهیم. بیشتر اوقات، ما ساعت یک ظهر در شعبه هستیم و گاهی تا ساعت نه شب به منزل بازمیگردیم و حتی بعضی وقتها تا 48 ساعت در شعبه حضور داریم.
مرزبانی کاری بسیار دشوار است، اما در عین حال خدمتی شیرین و سرشار از انرژی است. وقتی یک تازهوارد را در آغوش میگیریم، از یکدیگر انرژی میگیریم و این لحظات فراموشنشدنیاند. یک مرزبان باید عشق، بخشش و محبت داشته باشد؛ بدون این خصلتها، خدمتگزاری میسر نیست. مرزبانی سراسر عشق، محبت و گذشت است. همه مرزبانان از کار و زندگی شخصی خود میزنند و برای خدمت میآیند و بزرگترین پاداش ما، رهایی مسافران است.
ما هیچ چیزی از خودمان نداریم. کنگره 60 اکنون با وجود خدمتگزاران به 160 شعبه در سراسر کشور رسیده است. در این 160 شعبه، هر چقدر هم که خدمتگزار باشد، تنها کلام جناب مهندس را اجرا میکند. یعنی اگر مرزبانی درباره ساعت برگزاری جلسات یا قوانین صحبتی میکند، این فقط و فقط کلام جناب مهندس است. ما خارج از کلام ایشان هیچ نظری نداریم. من، محمدحسن، اصلاً نمیتوانم نظر شخصی بدهم. دیدهبانها دوشنبهها در ساختمان سیمرغ جلسه دارند و مجموعهای از قوانین را وضع میکنند. سپس جناب مهندس چهارشنبهها در مورد این قوانین صحبت میکنند و ما مرزبانها از پنجشنبه همان قوانین را باید اجرا و آغاز کنیم. بنابراین، اگر ما قوانینی را اجرا میکنیم،
امیدوارم همه شما بتوانید مرزبان بشوید. البته باید بگویم که مرزبانی انصافاً بسیار سخت است. جناب مهندس میفرمایند: «مرزبانی مانند این است که با پای برهنه روی گداختههای آتش راه بروی.» ما باید خیلی مراقب باشیم که کسی از دست ما ناراحت نشود. من خودم این استرس را دارم و اگر بخواهم تذکری هم بدهم، سعی میکنم با محبت این کار را انجام دهم. مرزبانی انرژی و تحمل شما را بسیار بالا میبرد. یکی از درسهای بزرگی که در دوره مرزبانی گرفتم، تقویت نقطه تحمل خودم بود. باید سازگار باشم؛ اینگونه نیست که هر چه محمدحسن گفت، همان باشد. مرزبانی فراز و نشیب دارد، اما در نهایت، سراسر عشق و آموزش است و باید به نفع جمع تصمیم گرفت. ما پنج مرزبان هستیم و همه با هم تصمیم میگیریم. مرزبانی هدیه بزرگی چون نقطه تحمل بالا، همبستگی و گذشت را به من بخشید. کسانی بودهاند که با من تندی کردهاند، اما من سعی کردم در آغوششان بگیرم. حتی اگر حرفی هم به ما زده شده است، مهم گذشت است. مرزبانی یعنی درک شما بالا برود. من خودم آدم بسیار عصبیای بودم، اما از مرزبانی آموزش گرفتم.
امیدوارم همه ما مرزبان زندگی خودمان باشیم، چه سفر اولی و چه سفر دومی. شما مرزبان شعبه هستید. هر کس که قوانین را اجرا میکند، خود یک مرزبان است. کسی که حرمت کنگره را رعایت میکند، خودش یک مرزبان است؛ یعنی فقط شال زرد نیست. هر کس خدمتی انجام میدهد، خود یک مرزبان است، چه سفر اول باشد و چه سفر دوم.
امیدوارم امروز جشن باشکوهی داشته باشیم. خسته نباشید جانانهای به مرزبانهای دوره قبل و همچنین یک خدا قوت ویژه به مرزبانهای پارک میگویم: آقامحمد سنیسل، ایجنت محترم پارک، آقا حسن، آقا رضا و آقا هاشم، مرزبانهای پارک. من دیدهام که آنها ساعت پنج یا شش صبح بیدار میشوند تا یخ و وسایل ورزش را آماده کنند و هماهنگی مسابقات استانی یا مسابقات تهران را انجام دهند. خدا قوت به همه میگویم. بهترین هدیه به مرزبانها، همکاری با آنهاست.

گروه سایت نمایندگی اروند آبادان
تایپ مطلب: مسافر حسین لژیون چهارم، مسافر رضا لژیون پنجم
ویرایش مطلب: مسافر امین لژیون یازدهم
ارسال مطلب: مرزبان خبری
- تعداد بازدید از این مطلب :
54