چهارمین جلسه از دوره اول جشنهای ایجنت و مرزبان نمایندگی کریمان، با استادی ایجنت محترم مسافر سینا، نگهبانی مرزبان محترم مسافر مجید و دبیری مرزبان محترم مسافر طاهر،با دستور جلسه " جشن هفته ایجنت و مرزبان " سهشنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
.jpeg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، سینا هستم، مسافر.
خدا را شکر میکنم خداوند توفیق داد یکبار دیگر در کنگره ۶۰ حضورداشته باشم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم که این بستر را فراهم کردند. با این طرز تفکر و با این علمی که به من، سینا، داده شد، باعث شد فرصت خدمت به همنوعان دردکشیده داده شود.
و یک تبریک ویژه میگویم به تمام دوستانی که در کل شعب کشور در جایگاه ایجنت و مرزبان در حال خدمت هستند، بالأخص شعبه کریمان کرمان. میخواهم یک خدا قوت و یک تبریک به شما راهنمایان عزیز بگویم، چون اگر یک ایجنت به این جایگاه میرسد، از دل لژیون بیرون میآید. عزیزانی که در جایگاه مرزبانی در حال خدمت هستند، حاصل دسترنج راهنمایان عزیز است.
.jpg)
و تبریک دیگری میگویم به ایجنت شعب کرمان؛ آقای زنگیآبادی راهنمای درمان سیگارم، آقای نقدی ایجنت شعبه ارگ، آقای زارکویی ایجنت شعبه رفسنجان و آقای عسکری ایجنت شعبه سیرجان.
و یک خدا قوت به ایجنت و مرزبان پارک شهید باهنر. انشاءالله در ادامه بتوانیم روز جمعه از این عزیزان قدردانی کنیم.خدا را شکر میکنم خداوند توفیق داد این هفت سال بتوانم در کنگره حضورداشته باشم. حالا یک جنبه جشن ایجنت و مرزبان این است که بیایی از خودت بگویی. این صحبت را من پنجشنبه انجام دادم و با تمام وجود این صحبت را انجام دادم.
خیلی سخت است مرزبان باشی و بخواهی از جایگاه مرزبانی حرف بزنی، یا ایجنت باشی و بخواهی از جایگاه ایجنت بگویی. خب، همانطور که دبیر عزیزمان خواندند، آقای علیرضا دژاکام سال گذشته در این جایگاه بودند و سال آینده یک نفر دیگر میآید در این کسوت و شال را تحویل میگیرد و خیلی بهتر میچرخاند. درست است نیروی انسانی خیلی مهم است، ولی اگر امروز جشنی گرفته میشود بابت جایگاههاست، بابت شالهاست. این نظر من است. در این هفته لازم است که با وظایف هرکدام از مرزبانان آشنا شویم.
.jpg)
آقا رضا مرزبان خبری هستند. مرزبان خبری به بهترین شکل سعی میکنند تا روزی که جلسه برگزار میشود، یا حداکثر تا روز بعدش، آن خبر را بتوانند روی سایت بارگذاری کنند؛ شاید یک نفر درمانده بتواند از طریق سایت به کنگره ۶۰ وصل شود. شما الآن اعتیاد یا ترک اعتیاد را در اینترنت جستوجو کن، یا سمزدایی میآید بالا یا NGOهای دیگر. این خبری که روی سایت دارد بارگذاری میشود، صفرتا صد بر عهده مرزبان خبری است؛ که خدا قوت به آقا رضا میگویم که امروز متأسفانه نیستند و انشاءالله بتوانند خودشان را برسانند؛ و مسئول سایت هم که آقا یوسف هستند و بچههایی که دستور جلسه هفته آینده که در مورد سایت است، زیر نظر مرزبان خبری دارند فعالیت میکنند.

من خودم از طریق آقا مرتضی دوستم، از طریق فضای مجازی، کنگره ۶۰ را پیداکرده بودیم، با کنگره آشنا شدیم. شاید خیلی از ماها که روی این صندلیها نشستیم، امیدوارم اینطور نباشد؛ آدم کنگرهای باید آدرس کنگره ۶۰ را بداند، آدرس مرکزی را بداند. میخواهم بگویم یک مسئولیت خیلی مهمی است که شاید من، سینا، ندانم این مرزبانان عزیز که حالا امروز میخواهم از ایشان قدردانی کنم، چهکاری دارند انجام میدهند. علاوه بر مرزبان خبری، آقا رضا مرزبان تازهوارد ین هم هستند.
اجازه خدمت به خیلی افراد داده نمیشود. شما یک مراسم عزاداری یا یک چای خیلی ساده بگویید من این سینی را میچرخانم، به شما اجازه نمیدهند، میگویند ما خودمان هستیم. ولی ما در کنگره این فرصت راداریم. اگر شال لژیون دومی به من دادهشده، شالی است که من بتوانم تمام توانم را بگذارم.
آقای مهندس میگوید اگر ما بدانیم وظایفمان چیست و هرکسی باید چه وظایفی را انجام دهد، اینکه یکجا یک تذکری داده میشود، یکحرفی زده میشود، کسی دلخور و ناراحت نمیشود؛ وظایف را باید بدانیم.
حالا این سکه دو رو دارد. مرزبانانی که دارند خدمت میکنند معمولاً یک سالیانه ماه، معمولاً بالای یک سال رهایی دارند. مرزبانانی داریم که خیلی از این افراد در دو، سه جایگاه خدمت میکنند و مسئولیت دارند.
ما مرزبان انضباطی داریم. کسانی که به هر دلیلی در مسیر خدمت دچار برگشت میشوند. حالا مهم نیست، مهم این است که این در برایشان باز باشد. مرزبان انضباطی باید در این مسیر این افراد را بیاورد، مثل آقا مجید نگهبان جلسه امروز که نشستهاند؛ مرزبان انضباطی شعبه هستند.
.jpg)
کار خیلی سختی است که بخواهی کسی را، به هر دلیلی، یکجایی خجالت میکشد، یکجا نگاهها فرق میکند، این آدمها را بیاوری در مسیر، و هم قانون را رعایت کنی و هم این افراد را جذب کنی. به آقا مجید یک خدا قوت ویژه میگویم.
آقای حسین سروستانی مرزبان ایمنی هستند که ۹۹ درصد روزها از ساعت دو در کنگره حضور پیداکردهاند، درست است که الآن پنج، شش دقیقه وقت بیشتری گرفته شد، ولی باید این صحبتها را بیان میکردم، این شرح وظایف را باز میکردم تا امروز بدانیم از چه کسی داریم قدردانی میکنیم و این عزیزان چه مسئولیتی را در شعبه بر عهدهدارند.
.jpg)
آقا طاهر مرزبان مالی هستند. کار بزرگی که در کنگره ۶۰ دارد انجام میشود، یک جنبهاش مسائل مالی است که آقا طاهر بهعنوان مرزبان مالی و دبیر اینجا نشستهاند. سبدهای جلسه لژیون سردار و تمام برگههایی که به تهران باید ارسال شود مسئولیتشان به عهده آقا طاهر است و بهخوبی این کار را انجام میدهند. خدا قوت ویژه به ایشان میگویم. این را رک بگویم، درد دل من است؛ شعبهای که سبدهای مالیاش لژیون سردارش پربار نباشد، آقای مهندس دیر یا زود شعبه را تعطیل میکند؛ دیر یا زود. اصلاً تعارف هم ندارد. خودشان در جلسه خانمهای مسافر گفتند: پنج مرتبه در این بیست سال خانمهای مسافر کلاً تعطیل شدند و گفتند هرکسی میتواند برود پروتکل را اجرا کند، ببینم میتواند به درمان برسد یا نه.
.jpg)
اگر شعبهای نبود، کرمان، آیا من میتوانستم بروم اصفهان درمان شوم؟ آیا من میتوانستم بروم یزد درمان شوم؟ که من همه اینها را میگویم که برسم به مرزبان، برسم به راهنما، به کسی که دارد وقتش را برای من میگذارد؛ انشاءالله ارزش کار را من بدانم. آقای حسین زنگیآبادی، مرزبان خدمت و جشن تولدها هستند که مسئولیت بررسی صلاحیت افراد برای خدمت در جایگاههای مختلف بر عهده ایشان است.
و حالا میخواهم وارد صحبت بعدی شوم. این نکته را از مرزبانی بیان کردیم؛ چارت سیستم کنگره ۶۰، اگر نگاه کنید، درجاهای دیگر مانند دستگاههای کشوری، لشکری و ادارات، چارتها بهصورت هرمی است. در این هرم، فردی که در رأس قرار دارد مانند رئیس، معاون یا بنیانگذار، در حال نظارت، امرونهی یا قانونگذاری است. ولی در کنگره ۶۰، برخلاف آن، چنین اتفاقی نمیافتد.
چارت کنگره ۶۰ بهصورت درختی است. خود آقای مهندس، که بنیان کنگره ۶۰ هستند، بهعنوان ریشه این درخت هستند که از علم و دانش ایشان، کل سیستم کنگره تغذیه میشود. تنه این درخت، دیدهبانان محترم هستند که ستونهای کنگره به شمار میروند و به همین دلیل جشنی به نام جشن دیدهبان داریم.
.jpg)
در کتاب چهارده مقاله، در نامهای که به پروفسور ویلیام نوشتهاند میفرمایند: مرزبان یک شعبه بهعنوان شاخههای اصلی شعبه در حال انجاموظیفه است. راهنما که بنده نیز یکی از آنها هستم، شاخههای کوچکتر هستند، چون میوهها در ابتدا از شاخههای فرعی و کوچکتر شکوفه میزنند و سپس میوه میدهند. اگر مرزبان نباشد، قوانین در شعبه رعایت نشود و فضای امن ایجاد نگردد، بنده بهعنوان راهنما بههیچوجه نمیتوانم رهجو پرورش دهم. اصلاً این سیستم پیشرفت نخواهد کرد.
.jpg)
اگر یک لژیون ،مثلاً لژیون سوم که دیروز رهایی داشت موفق شود، این حاصل هماهنگی تمام اجزاست. تبریک عرض میکنم خدمت آقا علیرضا و آقا مجید که رهایی داشتند.
عذرخواهی میکنم، مخاطب صحبتهایم خودم هستم: اگر یکی از این چرخدندهها نچرخد، این سیستم نمیچرخد. اگر یکی از مرزبانها یا راهنماها حس خوبی نداشته باشد، اگر واحد OT کمی دچار تنش شود، سیستم مختل میشود.
.jpeg)
تمام حرف من همین است: اگر اتفاق خوبی در کنگره رخ میدهد، این در سایه درختی است که ما در آن قرار داریم. آیا “سینا ناظمی” میتواند بگوید که زیر سایه این درخت به آرامش رسیده است؟ آیا به آسایش رسیده است؟
اگر زیر سایه این درخت خانواده من به آرامش رسیده، وظیفه من چیست؟ اگر زیر بار علم این درخت که از ریشه تغذیه میشود اعتیادم درمان شده، آبرو و اعتبارم بازگشته، شخصیتم برگشته، وظیفه من چیست؟
میخواهم صحبت پایانیام را بگویم. تمام همّ و غم آقای مهندس این است که این درخت بار بدهد. چاهی که در کنگره ۶۰ کندهشده، به آبرسیده. اما من میتوانم با یک اشتباه، سنگ در آن بیندازم.
.jpg)
اگر اشتباه نکنم، در سیدی شکوفههای یاس، یک تازهوارد برای آقای مهندس نامهای نوشته که ایشان را به گریه انداختهاند. تازهواردی که امروز در جلسه آمده، صددرصد به من و شما نیاز دارد برای رهایی. تمام هموغم آقای مهندس همین است که این تازهوارد درمان شود. جشنها را برگزار میکند، یادآوریها را انجام میدهد که من، سینا، خواب نروم و بتوانم این امانتی را که به من سپردهشده، به آیندگان منتقل کنم. یک شعر زیبای هوشنگ ابتهاج هست که اگر اشتباه نکنم میگوید:
“شاخهها را از جدایی گر غم است
ریشهها را دست در دست هم است”
.jpeg)
من یک خواهشی از دوستان دارم. این درخت ممکن است آفت بزند. این میوه با یک حرکت نادرست منِ سینا ممکن است به بار ننشیند. درست است که طرز صحبت، سلایق و نظرات متفاوت است. تمام درد دل روز پنجشنبهام با خدمتگزاران همین بود: اگر اختلافنظری هم هست، ریشهها باید در دست هم باشند. عذرخواهی میکنم، همگی ما به قهقرا رفته بودیم، اما همهمان بر سر این سفره درمان شدیم.
یک خواهش دارم: همانگونه که آخر جلسه دست در دست هم دعا میکنیم، همانگونه که نگهبان میگوید دستها را گره بزنیم، دلها را نیز به هم گره بزنیم. چون تجربه هفتسالهام میگوید که اگر حس ما نسبت به راهنما، مرزبان، ایجنت، دیدهبان خراب شود فرقی نمیکند این بازیها، بازیهای کودکانه است. انشاءالله من، سینا، گرفتار این بازیها نشوم.
باغ زندگی من روزی آفتزده بود. نه مادرم کاری از دستش برمیآمد، نه پدرم. زمانی که به کنگره آمدم، مادرم گفت: آنقدر پول به سقاخانهها و مسجدها دادم که تو خوب شوی. خدا را شکر. بله، دعای مادر میگیرد. ولی یک فرزند هم نمیتواند برای پدرش کاری بکند، حتی اگر دکتر باشد.
.jpeg)
همسفر من، دوشنبه اولین روز لژیونش را زد. اولین رهجویش را هم همان جلسه اول گرفت. آمد خانه گفت: “اولین رهجویی که گرفتی را یادت هست؟” گفتم بله، آقای حمید که به من گفت: “این برنامهای که تو به من دادی دکتر هم میدهد. پنج سال گذشت، دکتر هم کاری نمیتواند بکند.
پس، این باغی که روزی آفتزده بود، امروز باید با کمک هم دیگربار دهد. وظیفه من و شماست که دست در دست راهنما و مرزبان بگذاریم. فرمانبردار باشیم. اگر هم چیزی میگوید، وظیفهاش است. قصد و غرض شخصی در کار نیست.
اگر راهنما یا ایجنت سخنی بیان میکند، هدف او اجرای وظیفه است، نه انگیزهی شخصی. انشاءالله بتوانیم با رعایت قوانین و حرمتهای کنگره، روزبهروز در جهت پیشرفت شعبه حرکت کنیم.
این یکدل بودن انرژیمان را بالا میرود و این باغی که در آن حضور داریم، هرروز میوههای بیشتری میدهد و افراد بیشتری که در رنج و درد اعتیاد هستند، به درمان میرسند. در پایان، بار دیگر خدا قوت عرض میکنم به مرزبانان عزیز؛ دستبوس تکتک این بزرگواران هستم که با تمام وجود، وقت خود را درراه خدمت میگذارند. انشاءالله خیروبرکت این خدمت در زندگیشان جاری و ساری باشد. خدا قوتی هم عرض میکنم به عزیزانی که امروز تبریک گفتند، و همچنین انشاءالله رهایی برای سفر اولیها و استواری و تداوم سفر دومیها. از همهتان ممنونم که به صحبتهایم گوش دادید.
تایپ: مسافر رامین لژیون دوم، مسافر مسعود لژیون چهارم
ویرایش: مسافر یوسف لژیون دوم
عکس: مسافر یوسف لژیون دوم
ارسال: مسافر یوسف لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
476