English Version
This Site Is Available In English

باید قبله را گم نکنم

باید قبله را گم نکنم

سلام دوستان عباس هستم یک مسافر

در ابتدا هفته ایجنت و مرزبان را به اولین  ایحنت نمایندگی ایران آقاعطا و مرزبانانها، دوره دوم آقا بهرام و مرزبانها و این دوره آقا منوچهر و مرزبان‌هایشان تبریک عرض می‌کنم.
در قسمت همسفران ایجنت محترم خانم الهام و مرزبان‌هایش و مرزبان‌های پارک خانم مژگان و خانم اکرم همسفرم تبریک می‌گویم.
تجربه من از مرزبانی و اینکه خدمت چه تأثیری  بر روی من گذاشته؛ تمام قوانین ابتدا روی خودم باید پیاده کرده باشم تابتوانم به دیگران بیاموزم پس وظیفه یک مرزبان ابتدا کاربردی کردن شرح وظایف در خود است.
در اینجا اگر بخواهم یک مثلث رادرنظربگیرم یک ضلع آن تعهد، ضلع دیگر آن مسئولیت‌پذیری و ضلع سوم آن‌که بیشتر از دو ضلع مهم تراست، حفظ ساختار قوانین کنگره است که درمجموع این مثلث باعث افزایش آموزش می‌شود و مثلث‌های دیگر را در صفحه سفید نقاشی پدیدار می‌گرداند و اگر من بتوانم درکنار این ساختار قدرت که توسط شال مرزبانی به یک مرزبان داده می‌شود اسیر گره سخت  قدرت نشوم. می‌توانم بایک تازه‌وارد که برای اولین بار وارد کنگره شده برخورد خوب داشته باشم که احساس رضایت و احساس مکانی امن داشته باشد. این برمی‌گردد به من که چقدر توانسته‌ام آموزش‌ها را روی خودم اجرایی کرده باشم پس اینجا باز مثلث آموزش، عمل کردن و انتقال آن چیزی که خودم پایبند
اصول قوانین که در خودم اجرا کردم، اگر غیرازاین باشد قطعاً در برخورد اول من شکست خواهم خورد چون در کنگره همه‌چیز بر مبنای الگو، عشق و محبت در جریان است اگر غیرازاین می‌شد امروز کنگره ۶۰ در این جایگاه نبود.
امروز من مرزبان بایستی افتخار کنم که خداوند چنین فرصتی را در اختیار من گذاشته تا احساس لیاقت کنم و شخصیتم را با آموزش‌های کنگره دوباره بسازم.
راهنمایم آقا عطا سر لژیون به بچه‌ها می‌گفت؛ چگونه این هفته را باید از ایجنت و مرزبانان تشکر کنیم زیرا مرزبانان آینده شما خواهید شد، این برایم خاطرات سفر اول را تداعی کرد. درسفراولم آقا عطا همین جمله را فرموده بودند و چقدر لذت‌بخش بود برایم که دوباره این واژه را شنیدم.
وقتی نگاه می‌کنم خداوند چقدر ما را دوست دارد که این فرصت را در اختیار ما می‌گذارد تا به انسان‌های دیگر خدمت کنیم. مگر چیزی لذت‌بخش‌تر و قشنگ‌تر از این می‌تواند وجود داشته و بتواند حال انسان را خوب کند. این خدمت به خلق است که عشق را در یک انسان زنده می‌کند تا زندگی را به معنای آن چیزی که هست درک کند و تمام موجودات را از درون دوست داشته باشد و بداند که به هیچ نیست و بداند چرا پا به  این حیات گذاشته است؟ چرا باید خودش را دوست داشته باشد؟ و هزاران چرای دیگر است.
مرزبانی یک وظیفه نیست بلکه یادآوری روزانه است که من تا دیروز کجا بودم و امروز کجایم یعنی اون روز اول نباید هیچ‌وقت هیچ‌وقت باز برای یادآوری خودم می‌گویم هیچ‌وقت روز اول یادم نرود کجا بودم والان کجا هستم و چرا باید خدمت کنم اصلاً در اصل به خودم خدمت می‌کنم یا به دیگران. دراین‌بین هم شیطان مطلب را وارونه می‌کند پس من باید همیشه قبله را گم نکنم و بهترین بهره را از فرصتی که در اختیار من گذارده شده ببرم و از قدرت مطلق می‌خواهم که بیشتر از قبل کمکم کند تا در صراط مستقیم حرکت کنم.
در آخر این هفته زیبا را به ایجنت محترم پارک آقا یوسف، مرزبانان، آقا حسن، آقا امید و آقامحمدتبریک عرض می‌کنم.
از این‌که به دل نوشته من توجه نمودید از همه شما سپاس گذارم.
در آخر از گروه سایت تشکرمیکنم که این‌همه چراغ خاموش خدمت می‌کنند.
نویسنده: مرزبان مسافر عباس
ویرایش و ارسال: مرزبان خبری مسافر حسن
نمایندگی پارک لاله تاکستان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .