چهارمین جلسه از دوره اول جشن هفته ایجنت و مرزبان و کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره۶۰ نمایندگی ملایر به استادی ایجنت مسافر امیر، نگهبانی مرزبان مسافر شهریار و دبیری مرزبان مسافر حسنرضا با دستورجلسه «هفته ایجنت و مرزبان» روز سهشنبه ۲۵ شهریورماه ۱۴٠۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
این هفته بسیار زیبا را خدمت آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تبریک میگویم، تشکر میکنم از آقای مهندس بابت فراهم کردن چنین بستری که ما مصرفکنندهها واقعا با کولهباری از مشکلات میآییم و ذره ذره این مشکلات حل میشود و به درمان و رهایی میرسیم یکسریها میمانیم یکسری میرویم دنبال کار و زندگی، واقعا باید قدردان آقای مهندس باشیم، من خودم که روز نیست که قلبا درون خودم از آقای مهندس سپاسگزاری نکنم چون خیلی به من کمک شد، زندگی من از این رو به آن شد در مشکلات و گرفتاریهایی که برای خودم درست کرده بودم داشتم غرق میشدم ولی این کنگره شصت بود که به راحتی من را نجات داد، از تمام گرفتاریها و مشکلاتی که به واسطه مصرف موادمخدر برای خودم درست کردم، ممنون و سپاسگزارم از تمام دیدهبانهای کنگره که خدمت میکنند از تمام خدمتگزارهایی که در این مسیر خدمت میکنند راهنماهای عزیز و هر کسی که در هر جایگاهی که خدمت میکند تبریک میگویم، به تمام ایجنتها و مرزبانهای کل نمایندگیهای کشور خداقوت میگویم، بهترینها را برای همگی آرزو میکنم و یک تبریک ویژه خدمت مرزبانهای نمایندگی ملایر، عزیزانی که یک ماه پیش جایگاه مرزبانی آنها به اتمام رسید، زحمت زیادی کشیدند مخصوصا در جابهجایی نمایندگی که از جای قبلی به اینجا انتقال پیدا کردیم. امیدوارم بازتاب این زحمات و این خدمات در زندگی این عزیزان برگردد. تبریک میگویم به پنج عزیزی که یک ماه پیش پیمان بستند و ذرهذره یاد میگیرند و کلا در کنگره شصت کارگاه آموزشی همه ما برای یاد گرفتن میآییم. امیدوارم که دوره خوبی را پشت سر بگذارند، با آموزشهایی که از این سیستم میگیرند، از سیدیهای هفته میگیرند، از راهنماهایی که زحمت زیادی برایشان کشیدند و یک سری آموزشها هم در این چرخه دوره مرزبانی میگیرند در کنار هم با یکسری چالشها مواجه میشوند اینها را پشت سر میگذارند و پخته میشوند. امیدوارم که یک دوره خوبی را بگذرانند، من الان پانزده ماه تمام و حدود شانزده ماه است اینجا هستم، شاید روزهای آخر ایجنتی بنده باشد، نمیدانم چه تصمیم آقای حکیمی بگیرند ولی هر تصمیمی که بگیرند من تسلیم هستم و دوست دارم که در کنگره شصت خدمت کنم حالا هر کجا باشد فرقی نمیکند خداوند این اجازه را بدهد که بتوانم خدمتی را انجام بدهم و اول به خودم خدمت میکنم چون بازتاب این حرکتهایی که انسان در کنگره شصت دارد به زندگی بر میگردد و همیشه از خداوند ممنون و سپاسگزارم که خداوند این توفیق را نصیب من کرد که بتوانم چهارده سال در کنگره حضور داشته باشم و در جایگاه های مختلف خدمت بکنم، بسیار لذت میبرم شاید باورتان نشود من الان حدود این شانزده ماهی که در این مسیر رفت و آمد میکنم اصلا مسافت را حس نمیکنم اصلا متوجه نمیشوم یعنی صبح از خانه که حرکت میکنم اولین چایی که میخواهم بخورم میبینم صد و بیست کیلومتر آمدم، دومین چایی را که میخورم میبینم دویست و پنجاه کیلومتر راه آمدم، چای سوم میبینم ملایر هستم یعنی قشنگ به اندازه خوردن سه تا چایی من این مسیر را راحت میآیم، بدون اینکه اصلا من متوجه بشوم که حدود چهارصد کیلومتر راه را من میآیم و چهارصد کیلومتر راه را بر میگردم و این را مدیون این آموزشهای کنگره هستم، من قبل از اینکه به کنگره بیایم و درمان بشوم، مصرفکننده که بودم، یک شهر مثلا صد و پنجاه کیلومتر دویست کیلومتری میخواستم بروم چندین بار باید مینشستم خودسازی میکردم تا بتوانم مثلا یک مسیر صد و پنجاه کیلومتر دویست کیلومتری را بروم ولی الان به راحتی صبح میآیم شب برمیگردم فردا صبح هم دوباره حالا پنج شنبه باشد جمعهها پارک میروم سهشنبهها باشد چهارشنبه لژیون دارم، لژیون سیگار دارم، لژیون درمان اعتیاد دارم و همه را مدیون کنگره شصت هستم شاید تکراری باشد بارها من این را در شعبه خودمان گفتم، نمیتوانستم صبح بلند شوم کارهای روزانه خودم را انجام بدهم مثلا آدم با بانک سروکار دارد، روبروی خانه ما بانک بود و من در آن بانک حساب داشتم نمیتوانستم بلند شوم کارهای بانکی خودم را انجام بدهم، گواهینامه بیست و یک سال بود گرفته بودم همش میگفتم این هفته میروم عوض میکنم این هفته میروم بیست و یک سال از صدور گواهینامه من گذشته بود یک روز پلیس گرفت گفت که الان یک سال است که از تمدید دوم این گواهینامه اعتبارش گذشته است ولی الان به راحتی کار عقب افتاده ندارم و این را واقعا مدیون این سیستم هستم، مدیون آموزشهای آقای مهندس مدیون این درمان و رهایی که در کنگره برای مصرفکننده اتفاق میافتد و به خاطر همین است که بچههایی که در کنگره به رهایی میرسند قدر این رهایی را میدانند قدر این درمان را میدانند و دوست دارند بمانند و خدمتگزار باشند. از اینکه به صحبتهای من گوش دادید، سپاسگزارم.








عکاس و تایپ: مسافر مصطفی لژیون پنجم
تنظیم و ارسال: مسافر وحید لژیون چهارم
مسافران نمایندگی ملایر
- تعداد بازدید از این مطلب :
153