به مناسبت «جشن ایجنت و مرزبان» گفتوگویی با مرزبانان نمایندگی شیخبهایی ترتیب دادهایم، لطفاً با ما همراه باشید.
لطفاً بهرسم کنگره خودتان را معرفی کنید.
همسفر مریم _ ز:
مسافر من با انواع آنتیایکس وارد کنگره شدند و به مدت ۱۳ماه و ۲روز به روش DST و داروی OT با راهنمایی مسافر حسن و راهنمایی همسفر زهرا سفر کردیم؛ اکنون هم به لطف خدا و آموزشهای آقای مهندس حسین دژاکام، ۴ سال و ۳ ماه است که آزاد و رها هستیم؛ در ادامه سفر نیکوتین داشتند و به مدت ۱۰ ماه و ۵ روز با راهنمایی مسافر حسین سفر کردند؛ اکنون هم به شکر خدا ۳ سال و ۹ ماه است که از بند نیکوتین آزاد و رها هستند. ورزش مسافرم در کنگره والیبال و ورزش خودم ایروبیک است.
همسفر مریم _ ر:
مسافرم با مصرف آنتیایکس تریاک وارد کنگره۶۰ شدند. ۱۰ ماه و ۱۸ روز به روش DST و با داروی OT، به راهنمایی همسفر زهره و مسافر جلال سفر کردیم؛ رشته ورزشی خودم شطرنج و مسافرم والیبال است و به شکر خداوند ۴ سال است که آزاد و رها هستیم.
همسفر عفت:
من به همراه مسافر خود اواخر زمستان ۱۳۹۶ وارد کنگره شدیم. آنتیایکس مصرفی مسافرم تریاک و شیره، ۱۰ ماه و ۱۹ روز با متد DST و داروی OT و با راهنمایی مسافر محسن و همسفر صفورا سفر کردیم؛ ورزش مسافرم در کنگره فوتبال و ورزش خودم دارت و شنا است؛ اکنون هم به لطف الهی و آموزشهای ناب آقای مهندس حسین دژاکام ۶ سال و ۸ ماه است که آزاد و رها هستیم.
همسفر صفورا:
مسافر من هم با تخریب ۱۷ سال وارد کنگره شدند؛ مدت ۱۰ ماه و ۴ روز به روش DST و داروی OT، با راهنمایی مسافر حسن و راهنمایی همسفر مرجان سفر کردیم و به شکر خدا 3 سال و دو ماه است که آزاد و رها هستیم. رشته ورزشی مسافرم فوتبال و رشته ورزشی خودم والیبال است.
.jpg)
لطفاً بفرمایید در انجام این مسئولیت با چه چالشهایی روبهرو شدید و چگونه آنها را حل کردید؟
همسفر مریم _ ز:
در کنگره۶۰ در مسئولیت مرزبانی با چالشهای مختلفی مواجه شدم که هر کدام برای من به نوعی مسیر رشد و یادگیری بودند؛ یکی از مهمترین مشکلاتی که تجربه کردم این بود که برخی از اعضاء بیشتر به دنبال کسب نمره خدمت و قبولی در آزمون بودند تا خدمت کردن از سر عشق و علاقه واقعی و این موضوع باعث میشد که افراد خود را با دیگران مقایسه کنند و احساس نارضایتی و رقابت ناسالم در جمع شکل بگیرد. این وضعیت برای من که به عنوان یک مرزبان وظیفهام حفظ هماهنگی و انرژی مثبت در گروه است، بسیار ناراحتکننده بود.
برای حل این چالش تلاش کردم با گفتوگوهای صمیمانه و ایجاد فضایی همراه با احترام و همدلی، اعضاء را تشویق کنم تا خدمت را از روی انگیزههای درونی و عشق به کنگره انجام دهند و این کار باعث شد به تدریج فضای خدمت معنویتر و واقعیتر شود و حس رقابت ناسالم کاهش پیدا کند؛ همچنین در کنار این موضوع، گاهی خود من هم با چالشهای درونی مواجه بودم؛ مثلاً در روزهایی که حال روحی خوبی نداشتم باید با لبخند و انرژی مثبت در شعبه حضور پیدا میکردم و این برایم کار سختی بود؛ اما همین تجربه باعث شد یاد بگیرم چگونه احساساتم را مدیریت کنم و همزمان برای دیگران منبع آرامش و انگیزه باشم؛ همچنین با توجه به اینکه شخصیت کمرویی داشتم، همیشه تذکر دادن به اعضا و برقرار کردن نظم در جمع برایم دشوار بود؛ اما با گذشت زمان و تمرین، توانستم این چالش را به فرصتی برای رشد تبدیل کنم و با حفظ احترام و محبت، مسئولیت مرزبانی را به خوبی انجام دهم. تمام این تجربیات به من کمک کردند تا نهتنها در نقش مرزبان، بلکه در مسیر رشد شخصی و ارتباطات انسانی هم پیشرفت کنم و امیدوارم بتوانم همچنان در این مسیر بهترین نسخه خود باشم.
همسفر مریم _ ر:
جایگاهها ناخواسته باعث چالش میشوند؛ ولی اینکه چهطور با آنها برخورد کنیم، خیلی مهم است. حس شال زردی که روی دوش میاندازی، هم خیلی قشنگ و هم خیلی سنگین است؛ شالی که کلی برای آن ذوق و شوق داشتم و الان به آن رسیدهام؛ مثل این است که دقیقاً وسط میدان بازی قرار گرفتهام، آن هم بازی که از بیرون جور دیگری به آن نگاه میکردم و همیشه فکر میکردم همه چیز مثل آب خوردن است؛ ولی الان متوجه شدم، چشمها را باید شست و جور دیگر باید نگاه کرد.
زندگی تکتک انسانها پر از چالش و لحظات خوب و بدی است که همه از بذرهایی که خود کاشتهایم، برداشت میشود و تمام این لحظات به حس و حال خودمان بستگی دارد. نمیتوان گفت وقتی سفر دومی شدی و شال یا خدمتی را دریافت میکنی دیگر هیچ مشکلی نداری؛ همه مشکلات دارند، فقط رنگ و بوی آنها با هم فرق میکند. در زندگی مشترک این تو هستی که تصمیم میگیری چه کسی باشی، کجا باشی، چهطور باشی و نتیجه دست خودت است؛ ولی وقتی در یک جامعه بزرگتر، سرکار و اداره میروی، تصمیم و نتیجه آخر به صورت گروهی اعلام میشود.
وقتی انسان به چالش کشیده میشود یا بهتر است اینطور بیان کنم؛ وقتی کسی از من سؤال میکند و من به دنبال جواب میگردم؛ اول من آموزش میبینم تا بتوانم آموزش بدهم و جواب تمام سؤالها و چالش را فقط با جهانبینی میتوان درست کرد؛ چراکه سختترین مسیر، مسیر صراط مستقیم است.
تجربهای که از این خدمت به دست آوردم این بود که نقطه تحمل انسان را بالا میبرد؛ کسانی که با کلی گله، شکایت، غم، غصه، نگرانی و اضطراب وارد میشوند، ناخواسته پرخاشگری میکنند و مرزبان به جز کلمات دلگرم کننده و گاهی اوقات سکوت، چیز دیگری را نمیتواند عنوان کند.
همسفر عفت:
مرزبانی در کنگره۶۰ یعنی اجرای کامل و صحیح قوانین و حفظ حرمتها، ایجاد و برقراری نظم، امنیت و آرامش هر چه بیشتر در محیط نمایندگی برای بهتر آموزش دیدن اعضا است و این مسئولیت بزرگی است؛ قطعاً هر چه مسئولیت بزرگتر باشد، از اهمیت ویژهای برخوردار میشود. چالشهایی هم که در این مسیر بوجود میآید بزرگ و مهم هستند؛ اما من به دلیل این که چندین سال در کنگره۶۰ آموزش دیده و خدمتگزار بودم، به یاری خداوند و با آموزشهای ایجنت شعبه، توانستم این چالشها را با صبر، تفکر و عمل سالم پشت سر بگذارم.
همسفر صفورا:
همانطور که در سؤال گفته شده انجام مسئولیت؛ باید بگوییم که خدمت مرزبانی مسئولیت سنگینی دارد؛ چون من مرزبان باید بتوانم کارم را درست انجام دهم و زمانی میتوانم از کارم رضایت داشته باشم که مسئولیتی را که برعهده دارم به نحو احسن انجام دهم؛ مسلماً در هر کاری چالشهایی وجود دارد و تنها با حرکت کردن و آموزش گرفتن میشود از این چالشها عبور کرد.
خداوند را شکر میکنم که توانستم دراین مسیر قرار بگیرم تا از آموزشهای ایجنت شعبه و مرزبانها استفاده کنم. ما باید بدانیم هر خدمتی که در کنگره نصیب و روزی ما میشود، تنها برای کسب انرژی و آموزش است. شال گرفتن فقط برای دیده شدن نیست؛ بلکه برای خدمت کردن است و من خوشحالم که با قرار گرفتن در این جایگاه تنها ذرهای از عشق و محبت دوستان را جبران میکنم و با خدمت کردن به اعضا بتوانم هم خود به حال خوش برسم و هم دیگران را در خوشحالی ببینم.
.jpg)
لطفاً بهترین و تأثیرگذارترین تجربهای را که در خدمت مرزبانی داشتید بیان کنید؟
همسفر مریم _ ز:
یکی از تأثیرگذارترین تجربیات من در خدمت مرزبانی مشاهده تغییرات واقعی و امیدی بود که اعضا با کمک آموزشهای کنگره۶۰ و راهنماییهای آقای مهندس حسین دژاکام به دست میآورند. افراد زیادی با مشکلات و سختیهای فراوان وارد کنگره میشوند؛ اما با پیروی از اصول و آموزشهای ارائه شده، توانستهاند مسیر زندگی خود را تغییر داده و به آرامش، تعادل و انگیزهای تازه برسند. این تجربه به من ثابت کرد که قدرت کنگره و دانش آقای مهندس چهقدر میتواند زندگیها را متحول کند و امید را در دلهای ناامید روشن نگه دارد.
خدمت در چنین فضایی باعث شد که خودم هم تغییرات زیادی را تجربه کنم. مسئولیت مرزبانی و مواجهه با مشکلات مختلف اعضاء، باعث شد که نقطه تحمل من بسیار بالا برود و به مرور فرد بزرگتر و صبورتری شوم؛ همچنین یاد گرفتم چگونه با چالشها و تنشها برخورد کنم و در عین حال به عنوان یک مرزبان، محیطی امن، آرام و پرانرژی برای اعضا فراهم کنم. این مسیر نهتنها در خدمت به دیگران، بلکه در رشد شخصی من نیز تأثیر بهسزایی داشت. درنهایت این تجربه به من یادآوری کرد که خدمت در کنگره فراتر از یک مسئولیت ساده است؛ فرصتی است برای همراهی با تغییرات واقعی، ایجاد تأثیر مثبت و دیدن اینکه آموزشها و اصول کنگره چگونه میتواند زندگی یک انسان را از پایه تغییر دهد. همین موارد باعث شده است که انگیزهام برای خدمت بیشتر شود و هر روز بیشتر به اهمیت نقش کنگره و آموزشهای آقای مهندس پیببرم.
همسفر مریم _ ر:
یکی دیگر از تجربیاتی که شما را سفت و محکم میکند، صبور بودن است. اگر من از درون آرامش داشتم میتوانم انتقالدهنده آن باشم و این مثل روز برای من روشن شده که بهشت و جهنم جاری است؛ بهشت را در دست کسانی دیدم که نمیشناختم، از کلام کسانی شنیدم که هیچ نسبت خونی با من نداشتند و در رفتار کسانی دیدم که از جهنم برگشته بودند. این جایگاه به من نشان داد که تو، آقا و سرور کسی نیستی، تو همان کسی بودی که با حال خراب وارد شدی و اکنون چشم انتظاری میکشی که دوشنبه، پنجشنبه و جمعه شود تا خود را به آنها برسانی؛ این خدمت، مردمداری را به من آموزش داد که با یک سفراولی یا سفردومی چهطور برخورد کنم.
همسفر عفت:
مرزبانی یک آموزش و در ضمن یک خدمت بسیار سازنده و پر انرژی است. هر کسی که مسئولیتی را قبول کرد باید پتانسیل انجام آن را در خود بوجود بیاورد و به نحو احسن وظیفهاش را انجام دهد؛ اینکه مشکلات بهراحتی و سریع حل نمیشوند؛ زیرا گاهی باید اجازه داد تا زمان بگذرد. به فرمایش آقای مهندس حسین دژاکام: وقتی انسان در مسیر و صراط مستقیم قرار بگیرد؛ «خود راه بگویدت که چون باید کرد».
همسفر صفورا:
شاید خواست خداوند بود که من با خدمت کردن در قسمت مرزبانی به درک نقطه تحمل برسم و من این موضوع را واقعاً حس کردم و یاد گرفتم که اگر خواستهای قوی داشته باشی و هدف تو تنها خدمت کردن باشد و حرکت کنی؛ حتماً به آن خواسته میرسی و برگزیده میشوی؛ برای اینکه بتوانی خدمت کنی و هم خود به حال خوش برسی و هم دیگران از شما راضی باشند. ما تنها برای خدمت کردن و آموزش گرفتن است که در کنگره هستیم و هدف ما نباید از این مسیر دور شود و با درنظر گرفتن عدالت، معرفت وعمل سالم، میتوانیم در این راه قدم برداریم.
کلام آخر...
همسفر مریم _ ز:
من با تمام عشقم دوست دارم خدمتگزار اعضای کنگره باشم و باور دارم که این بهترین و ارزشمندترین کاری است که میتوانم انجام دهم. خدمت در کنگره برای من نهتنها یک مسئولیت است؛ بلکه فرصتی بزرگ برای یادگیری، رشد و همراهی با دلهایی است که دنبال تغییر و زندگی بهتر هستند. امیدوارم همیشه بتوانم با تمام توان خود در این مسیر باشم و سهم کوچکی در بهبود زندگی اعضا و حفظ ارزشهای کنگره داشته باشم.
همسفر مریم _ ر:
در پایان برای تکتک کسانی که عاشق این خدمت هستند آرزو میکنم که به خواسته خود برسند؛ زیرا وقتی دوره مرزبانی تمام میشود، در واقع تکتک ما زمانی که خدمت را تحویل میدهیم، مرزبان هستیم.
همسفر عفت:
هفته گرامیداشت جشن ایجنت و مرزبان را خدمت بنیان کنگره۶۰، خانواده محترم ایشان و تمام خدمتگزاران این عرصه در اقصی نقاط کشور تبریک و تهنیت عرض میکنم و خداوند را بسیار شاکر و سپاسگزارم که در این برهه از زمان در این مکان آموزشی قرار گرفتم و همچنین از آقای مهندس دژاکام، مسئولین و عزیزانی که اجازه خدمت در این جایگاه را به بنده دادند، تشکر میکنم و برای همگی آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
همسفر صفورا:
خداوند را سپاس، بابت لطفی که درحق من کرد تا بتوانم خدمت کنم. همچنین از آقای مهندس حسین دژاکام و خانواده محترم ایشان تشکر میکنم که به من اجازه خدمت دادند. از همسفر رویا ایجنت شعبه و از تمام اعضای نمایندگی شیخبهایی تشکر میکنم که به من اجازه خدمت دادند، انشاءلله که در این مسیر موفق باشم.
طراح سوال: همسفر نفیسه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون سوم) و همسفر راحیل رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون پانزدهم)
عکاس و رابط خبری: همسفر مریم (مرزبان خبری)
انجام مصاحبه و تایپ: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون بیستوپنجم)
ارسال: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون بیستوششم) دبیر دوم سایت
همسفران نمایندگی شیخبهایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
215