دوازدهمین جلسه از دوره چهل و یکم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی صالحی، به استادی مسافر سعید و نگهبانی موقت مسافر یونس و دبیری موقت مسافر جواد با دستور جلسه "هفته ایجنت و مرزبان" در روز شنبه 22 شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام، دوستان. سعید هستم، مسافر. صحبتهای خود را با پیام تبریک جناب آقای مهندس آغاز میکنم.
همه برای یک نفر و یک نفر برای همه ، با عزم تمام بکوشیم در ایجاد مکانهای متعدد و آرام که در دسترس همه، بهویژه آن از یادرفتگان، باشد. میدانیم توان خود را بهکار میبرید، ما باید بدانیم که این مسیر، راه رفتن و قدم زدن در گلستان نیست، بلکه عبور از آتش و خار است. راه هموار نمودن چندان آسان نیست.
خداوند را شاکرم که این فرصت مهیا شد تا در این جایگاه قرار بگیرم و آموزش ببینم. در ابتدا، این هفته را به دانشمند و فیلسوف بزرگ جناب آقای مهندس دژاکام، بانو آنی بزرگ، استاد امین، بانو آنی کماندار و بانو شانی تبریک میگویم و برای بانو آنی بزرگ، سلامتی و صحت آرزومندم.
در ادامه، این هفته را به مرزبانان و ایجنتهای قسمت همسفران و همچنین مرزبانان و ایجنتهای قسمت مسافران تبریک میگویم و امیدوارم ثمره خدمت ارزشمندشان را در زندگی خود مشاهده کنند.
استاد امین جملهای دارند که میفرمایند: «مسئله این است که اگر انسان در مسیر درست قرار گیرد و لطف خدا شامل حالش شود، گرههایی از زندگیاش باز خواهد شد.»
از زمانی که وارد کنگره ۶۰ شدم و راهنمایم مرا هدایت کرد، همواره به من تأکید داشتند که خدمت کنم. جایگاههای خدمتی مختلفی را تجربه کردهام و به این باور رسیدهام که هر جایگاهی که در آن خدمت کردهام، قطعاً در زمان مناسب بوده و این نشانه، لطف خداوند و کنگره ۶۰ است.

با این حال، زمانی که برای مرزبانی ثبتنام کردم، بارها به من گفته شد که مرزبانی یکی از سختترین جایگاههای خدمت است. توجه من بیشتر معطوف به این بود که از سفر اولی که وارد کنگره میشود تا سفر دومی که وارد خدمت میشود، بتوانم در جایگاه خدمت قدم بگذارم و پیوند عشق و محبت را برقرار کنم.
در این چند ماهی که مرزبان بودهام، از کسانی که با گروه مرزبانی همکاری داشتند سپاسگزارم و همچنین از کسانی که مرا به چالش کشیدند، قدردانی میکنم؛ چرا که از آنان آموزش گرفتم. از آقا مسعود نیز بسیار متشکرم، چراکه هر زمان دچار لغزش میشدم، با راهنماییهای خود مرا به مسیر درست هدایت میکردند.
به نظر من، خدمت کردن در کنگره ۶۰ همچون ریسمانهایی است که به یاری آنها میتوان خود را از چاه تاریکی بیرون کشید. چنانکه حضرت مولانا میفرماید:
آه کردم ، چون رسن شد آه من گشت آویزان رسن در چاه من
آن رسن بگرفتم و بیرون شدم شاد و زفت و فربه و گلگون شدم
رسن، همان طنابهایی است که در کنگره ۶۰ به انسان داده میشود تا به یاری آنها از تاریکیها رهایی یابد. من همواره خود را مدیون جناب آقای مهندس میدانم که کنگره ۶۰ را بنیان نهادند و ساختاری منظم و دقیق در قالب چارت سازمانی تعریف کردند. در این ساختار، هر خدمتگزاری وظیفهای مهم بر عهده دارد و خدمت در هر جایگاهی موجب رشد و تعالی فرد میشود.
خدمت در کنگره ۶۰، اگر از روی عشق و محبت نباشد، قطعاً به مشکل خواهد انجامید. خدمت نباید بر پایه اجبار باشد. ایجنتهای محترم نیز وظایف خطیر و دشواری دارند؛ چراکه در برخی مواقع، اگر مرزبانان مسیر را اشتباه بروند، این ایجنتها هستند که وظیفه راهنمایی و هدایت آنان را بر عهده دارند.
تایپ: مسافر دانیال لژیون دهم، مسافر مهیار لژیون دوم
ویرایش: مسافر دانیال لژیون دهم، مسافر مهیار لژیون دوم
بارگزاری خبر: مسافر هادی لژیون نهم، مسافر مهیار لژیون دوم
مرزبان خبری: مسافر احمد
مرزبان کشیک: مسافر احمد
شهریور ماه ۱۴۰۴ شعبه صالحی (تهرانپارس)
- تعداد بازدید از این مطلب :
1150