دوازدهمین جلسه از دوره پنجم کارگاههای آموزشی کنگره ۶۰ نمایندگی الیگودرز با استادی راهنما مسافر علی، نگهبانی مسافر فیروز و دبیری مسافر احمد با دستور جلسه «وادی هفتم و تاثیر آن روی من و تولد پنج سال رهایی مسافر وحید » پنجشنبه ۲۰ شهریور ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر، یک بار دیگر شاکر خداوند بزرگم که به من اجازه داد در جمع دوستان محبت قرار بگیرم و بتوانم آموزش بگیرم، امروز دو تا دستور جلسه داریم دستور جلسه اول که جلسه هفتگی است و دستور جلسه بعد هم تولد ۵ سال رهایی و آزاد مردی راهنما آقای وحید است، من به عنوان استاد جلسه برای دوستان تازه وارد پیام دارم و اینکه اعتیاد درمان دارد و درمان قطعی هم دارد، با هر روشی میتوان ترک کرد ولی درمان فقط در کنگره ۶۰ صورت میگیرد و نمونه بارز آن دوستانی هستند که اینجا و در سفر دوم هستند و جایگاه خدمتی دارند.
یک مثلث درمان داریم به نام جسم، روان و جهان بینی که هر کدام از این دستور جلسهها روی یکی از اضلاع مثلث درمان فرود میآید، جسم با داروی اوتی درمان میشود و در کنار جسم،روان انسان درمان میشود و جهان بینی توسط آموزش و سیدیها به تعادل میرسد وادی ها قوانین الهی هستند، قوانین الهی هم ثابت و غیر قابل تغییر هستند، نه تنها در این حلقه آفرینش بلکه در تمام حلقههای آفرینش این قوانین با ما هستند یعنی تا هستی هست این قوانین هم هستند، اما این قوانین چه کاربردی دارند ما یک قوانین داریم یک فرامین وادیها قوانین الهی هستند و فرامین چیز هایی هستند که در وادیها آقای مهندس یکی یکی برای ما توضیح دادند، فرامین میگوید: دروغ نگو، غیبت نکن، از ضد ارزشها دوری کن و به طرف ارزشها حرکت کن، اینها فرامین الهی هستند و قوانین بستری برای ما درست میکنند تا بتوانیم فرامین الهی را اجرا کنیم.
وادی هفتم( رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است)در اینجا کشف حقیقت درمان است، حقیقت صور پنهان واقعیت است، خود انسان و جسم او واقعیت است ولی صور پنهانش حقیقت است، تکامل از جسم شروع میشود ولی اگر جسم به تعادل نرسد، برای ما هیچ آموزش و تکاملی صورت نخواهد گرفت،من در گذشته میخاستم مواد مخدر مصرف نکنم ولی موفق نمیشدم چون راه را بلد نبودم خیلی راه ها را رفتیم ولی درمان نشدیم اما بعضی اوقات پیدا کردن راه آسان نیست،گاهی اوقات باید به انسان الهام شود ولی به هر کسی هم الهام نمیشود فقط به کسانی که آگاه باشند،از ضد ارزشها دوری کرده باشند کسانی که حسهایشان با الکل و سیگار و مواد بسته نشده باشد،اگر میخواهی حقیقت را کشف کنی باید راه را پیدا کنیم و یکی آنچه برداشت میکنیم، برداشت من از این سفر چیست؟ این که اعتیاد را درمان کنم، سیگار هم درمان شد، میگرن داشتم که داخل کنگره ۶۰ درمان شد. بسیاری از رهجوهای من بودند که بیماریهایی داشتند که در کنگره درمان شدند، این ها چیز هایی هست که من به دست میآورم و برداشت می کنم و در مسیر سفر لذت میبرم.
دستور جلسه دوم تولد آقا وحید است، این آزاد مردی را در راس به جناب آقای مهندس، خانواده بزرگ کنگره ۶۰ به آقا وحید و همسفر محترمش به راهنمای همسفرش تبریک میگم آقا وحید از کسانی بود که در برپایی این نمایندگی نقش بسزایی داشت و واقعاً خیلی زحمت کشید که جای تحسین دارد، از مسافر وحید مرتب بودن و منظم بودن، خدمتگزار بودن و با حجب و حیا بودن و اینکه تشنه خدمت بودن را در او دیدم. فرق انسان و مخلوق در عبد بودن است، عبد بودن یعنی خدمتگزار بودن، امیدوارم اقا وحید همیشه خدمتگزار باشد و این راه را ادامه بدهد،از اینکه به صحبتهای من توجه کردید از شما سپاسگزارم.

سخنان مسافر وحید:
سلام دوستان وحید هستم یک مسافر،خداوند بزرگ را بابت این اتفاق بینظیر سپاسگزارم، انسانهای زیادی در کنگره هستند که هر کدام از آنها شخصیتهایی دارند، صفاتی را حمل و منتقل میکنند، صفت لطافت، قاطعیت، مرحمت و کسی دیگر صفت آرامش را و گویی آنها باید در کنگره ۶۰ باشند و در کنار یکدیگر کتابی را تشکیل دهند به نام کنگره ۶۰ در دنیا کنگره در تمام مسائل حرف اول را میزند،فکر میکنم هیچ کسی به اندازه آقای مهندس امروز خوشحال نیست، زیرا دستاوردهای کنگره را نگاه میکنیم و آقای مهندس از مقالاتی صحبت میکنند و دانش های کشف نشده ای را کشف میکنند که دانایی انسانها را به نقاط دیگری منتقل میکند، جناب آقای مهندس خیلی جلوتر را میبینند شاید ما نتوانیم درک بکنیم که ایشان کجا را میبیند چرا که خیلی از مسائل را حل کرده است،حتی بخشهایی از کنگره ۶۰ برای آقای مهندس تمام شده و حل شده است و درمان اعتیاد برایشان تمام شده است حتی میبینیم که در قسمت مسافران آقا دیگر دخالتی نمیکند و کاملاً واگذار کرده است، نمیدانیم که آقای مهندس به چه فکر میکنند اما قطعاً به چیزهایی فکر خواهند کرد که در آینده ما شاهد آن خواهیم بود، آقای مهندس به دنبال شکافتن است و ایشان قطعاً یک شکافنده هستندآقای مهندس در تاریکی با چراغ، علم میشکافت و در تاریکی حرکت میکنند و امروز میبینیم که نوک پیکان صحبت از مقالاتی است که سخن از درمان بیماریهای لاعلاج میدهد و پرونده اعتیاد بسته شده است.
من امروز در تولد ۵ سالگی خود نمیتوانم اینجا در مورد اعتیاد صحبت کنم، اما گریزی میزنم به خودم و گذشته، من یک بار سال ۹۱ و یک بار سال ۹۴ وارد کنگره شدم و نشد و سال ۹۸ وارد کنگره شدم و شد،درمان را خیلی دور میدیدم و میگفتم: که نمیشود و من نمیرسم، با ناباوری وارد کنگره شدم و اعتیاد خیلی سخت بود و اعتیاد خیلی مخوف بود، شب میخوابیدم و در خواب کشته میشدم و دوباره صبح بیدار میشدم و نگران این بودم که دوباره قرار است که کشته بشوم،هر روز این صحنه تکرار میشد، روزگارم سیاه شده بود و مجبور بودم بین مواد مخدر و همسفرم مواد مخدر را انتخاب کنم،نه که زندگی خود و همسفرم را دوست نداشتم،نه،تنها کسی که در آن روزها کنارم بود همسفرم بود، تنها کسی که با من حرف میزد و من را می فهمید همسفرم بود،اما نمیتوانستم از مواد جدا شوم اما نمیدانم چه اتفاقی افتاد که اذن و اجازه کنگره به من داده شد، با تمام ناامیدی رفتم و نگاه میکردم، یک طرف تاریکی بود و یک طرف روشنایی، رسیدیم اما سخت رسیدیم،به یادم می آید که در سفر اول داخل لژیون مینشستم و پاهایم را به هم میفشردم که بتوانم مشارکت کنم، میخواهم این را بگویم که کنگره انسانها را تغییر میدهد من وحید گذشته نیستم، اکنون در نقطهای هستم که به ۵ سال گذشتهام نگاه میکنم، به ۵ سال رهایی،ایستادگی،قدرت.دیگر ضعیف نیستم بلکه قوی شدم، میتوانم حرف بزنم، میتوانم حقم را بگیرم،میتوانم به انسانهای دیگر هم کمک کنم، خدا را شکر میکنم بابت وجودآقای مهندس،بابت وجود راهنمایانم،تشکر میکنم از آقا علی خرمی که رهایی را در لژیون ایشان گرفتم،تشکر میکنم از آقای مسعود ابراهیمی که شروع سفرم در لژیون ایشان بود و بذر خیلی از مسائل را در مغزم کاشتند،اما آقا علی خرمی من را از نبردها و مشکلات عبور داد، از راهنمای سیگارم آقا مسعود مجیدی تشکر می کنم همچنین از خانواده محترم آقا احمد فرقدان که مطمئن هستم امروز در بین ما حضور دارد تشکر میکنم، از همسفرم سپاسگزار هستم،همچنین از خانم الهه راهنمای همسفرم سپاسگزار هستم که اگر امروز آرامشی در زندگی ماست، قطعاً حاصل تلاش و زحمات این عزیزان است، از تک تک افرادی که در کنار من سفر کردند از تمام رهجویانی که امروز هستند و چه آنهایی که امروز نیستند سپاسگزارم،چرا که از آنها خیلی چیزها را یاد گرفتم و امیدوارم که در رهایی و تولدهای آنها بتوانم جبران کنم،از اینکه به صحبتهای من توجه کردید از شما سپاسگزارم.

سخنان همسفر الهه:
سلام دوستان الهه هستم راهنمای یک همسفر، خداوند را شاکر هستم و خوشحالم از اینکه امروز در شعبه الیگودرز کنار شما هستم، تولد۵ سال رهایی و آزادمردی آقای وحید را خدمت خودشان، راهنمای گرانقدرشان علی آقا و همسفرشان خانم شبنم و اعضای نمایندگی الیگودرز تبریک و شادباش عرض میکنم،هفته ایجنت و مرزبان را پیشاپیش خدمت مسافران و گروه خانواده تبریک می گویم، اما در مورد تولد این دو عزیز خدمتگزار، این زوج خدمتگزار واقعی و خالص کنگره ۶۰ هستند، اگر امروز در این جایگاه حضور دارند هزینه آن را قبلاً پرداخت کردهاند، بارها در سرما و گرما مسیر الیگودرز به خمین را طی کردند و در ادامه خدمتگزار بودند و از جمله افرادی بودند که خیلی تاثیر بسزایی برای رشد و شکوفایی نمایندگی الیگودرز انجام دادند، خانم شبنم از رهجویان خیلی خوب من بودند و دقیقا تکالیف خود را مینوشتند و از یک جایی رابطه ما با هم گره خورد که قدرشناس و مسئولیت پذیر بودند، به حرمتها و قوانین احترام میگذاشتند و هر جایی که خدمتی میگرفتند از عصاره جانشان بخشیدند تا آن مسئولیت را به نحو احسنت انجام بدهند. در مسائل و مشکلات خیلی قوی و محکم روی خواسته ها کار میکردند و در برگزاری امتحانهای شعبه تلاش کردند و خدمت کردند و خیلی خدمتهای دیگر از جمله خدمت در سایت انجام دادند،امیدوارم که آقای وحید و خانم شبنم یکی از بهترین خدمتگزاران باشند،زیرا خداوند توفیق خدمت را به هر کس نخواهد داد، از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از همه شما سپاسگزارم.

سخنان همسفر شبنم:
سلام دوستان شبنم هستم یک همسفر،خداوند را شکر میکنم که امروز به من اجازه داد که در کنگره ۶۰ حضور داشته باشم و آموزش بگیرم، خیلی خوشحال هستم که توانستیم در این سال ها مقاومت و ایستادگی کنیم،شرایط خیلی سختی را گذراندیم،برای مسافرم خیلی خوشحال هستم که توانست ۵ سال رسیدگی کند و مقاومت داشته باشد، کنگره ۶۰ یک حقیقت است و خداوند من را با حقیقت کنگره ۶۰ آشنا کرد، خیلی تشکر میکنم از راهنمای عزیزم که واقعاً زحمت کشیدند و برای من مثل یک فیلتر عمل کردند من مصرف کننده مواد نبودم اما مصرف کننده ناامیدی بودم همه انرژی خود را صرف افکار منفی میکردم، اما راهنما افکار من را تغییر داد و توانست من را از تاریکیها خارج کند و توانستم روزهای قشنگی را سپری کنیم، خانم الهه واقعاً معنای واقعی محبت را به من انتقال دادند و من مدیون ایشان هستم و آموزشهایی که به من دادند واقعاً هیچ جا نمیتوانستم پیدا کنم.از راهنمای مسافرم آقا علی تشکر میکنم مسافر من واقعاً از هیچکس حرف شنوی نداشت و به هیچ صراطی مستقیم نمیشد و تنها با کلام آقای مهندس و آموزشهای راهنما بود که به خوبی توانست از مسیر عبور کند، از آقا مسعود ابراهیمی تشکر میکنم که مدت کوتاهی در کنارشان بودند، از آقا احمد راهنمای تازه واردین مسافرم تشکر میکنم. ممنونم که به صحبتهای من توجه کردید.
رهایی مسافر حمید از دام مواد مخدر:


تایپ: مسافر امین و مسافر مهدی
ویرایش: مسافر فاضل
عکس: مسافر حمید
تنظیم و ارائه: مسافر حجت
مسافران نمایندگی الیگودرز
- تعداد بازدید از این مطلب :
50