قبل از آغاز سخن هفته ایجنت و مرزبان را به بنیان کنگره۶۰ و کلیه ایجنتها و مرزبانان خدمتگزار کنگره۶۰ در بخشهای مختلف تبریک و تهنیت میگویم. در سال ۱۳۸۱ اولین گروه مرزبانی تشکیل شد و قابل توجه است که تمام خدمتگزارهای کنگره۶۰ افرادی هستند که روزی در اعماق تاریکیها بودند. نمایندگی رازی هم یکی از نمایندگیهای تازه تأسیس است و ما به عنوان مرزبان اولین دوره مرزبانی این نمایندگی انتخاب شدیم. سال قبل مسافرم وقتی خدمت مرزبانیاش در شعبه شادآباد تمام شد، بنده مرزبانیام در شعبه رازی شروع شد. مرزبانی یک خدمتی است که اگر میخواهی انجام بدهی باید رضایت خانواده هم باشد. چون باید یک ساعت قبل از شروع جلسه در آنجا حضور داشته باشی و آخر از همه از شعبه خارج بشوی. من وقتی مسافرم مرزبان بود هیچوقت گله و شکایت نکردم و یه مدت هم در کنار او در همان شعبه شادآباد بودم و پس از پایان مرزبانی مسافرم انتقالی گرفتم به شعبه رازی. اوایل کمی دلتنگی میکردم، اما رفتهرفته به خودم آمدم که نباید وابسته به چیزی یا کسی باشم. وقتی آمدم به شعبه رازی اوایل این شعبه مرزبان و ایجنتی نداشت و ما خودمان به صورت داوطلبانه کارهای شعبه را انجام میدادیم، تا این که تیر۱۴۰۳ ما با انتخاب اسیستانت و ایجنت همسفر اعظم انتخاب شدیم. من بسیار خوشحال شدم که انتخاب شدم، زیرا در شعبه شادآباد مهر و محبت زیادی را توسط ایجنت و مرزبانان آن شعبه دریافت کرده بودم و دوست داشتم این مهر و محبت را به دیگران انتقال بدم.
وقتی از خانه بیرون میآمدم با نام و یاد خدا میآمدم و از خدا کمک و نیرو میخواستم که بتوانم خدمت خالصانه و برای رضای خدا انجام دهم، نه برای دیده شدن، ریا، یا هر قصد و نیت منفی. آرامشی که موقع خدمت کردن داشتم هیچگاه آن نوع آرامش را نچشیده بودم. اما کلامی که تمامی دوستان در ادامه بیان میکنند این است که مرزبانی خدمتی بسیار سخت است و بسان راه رفتن روی لبه تیغ و یا بسان بند بازی است که بر روی طناب حرکت میکنند و به شدت به حفظ تعادل نیاز دارند. از این مسائل برای من بسیار پیش میآمد و حفظ مرزهای حرمت کنگره۶۰ و قوانین برای من خدمتی آموزنده بود. خیلی از جاها بایستی یکسری سختگیریهایی انجام بشود، اما سختگیری با بداخلاقی فرق زیادی دارد و نباید اشتباه گرفته شود. من اگر در یکسری از موارد قاطعیتی از خودم نشان دادم فقط برای انجام وظیفه بوده و حفظ حرمت کنگره۶۰ بوده و اگر همسفری از رفتار من خدایی نکرده دلگیر شده از همین جا معذرت خواهی میکنم. دستهایی که کمک میکنند مقدستر از لبهایی هستند که دعا میکنند. در انتها هفته ایجنت و مرزبان را به آقای مهندس و خانواده محترمشان تبریک میگویم. به ایجنتهای تمام شعبها و به تمامی مرزبانان تبریک عرض میگویم. خصوصاً به ایجنت مسافر مجتبی افشاری و ایجنت همسفر اعظم، مرزبان همسفر اعظم و مرزبانان مسافران تبریک میگویم. امیدوارم برکات این خدمتها در زندگیشان جاری و ساری باشد انشاءالله.
نویسنده مطلب: مرزبان همسفر زهرا
رابط خبری: همسفر مینا رهجوی راهنما همسفر بتول (لژیون دوم)
عکاس: همسفر النا
ویرایش: همسفر مینا رهجوی راهنما همسفر بتول (لژیون دوم) دبیر سایت
ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر رقیه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رازی
- تعداد بازدید از این مطلب :
92