هفتمین جلسه از دوره یازدهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰؛ نمایندگی جهانبین شهرکرد؛ به استادی راهنمای محترم مسافر محمد، نگهبانی مسافر آرش و دبیری مسافر علی، با دستور جلسه «وادی هفتم و تأثیر آن روی من» و «تولد اولین سال رهایی مسافر مجتبی» پنجشنبه ۲۰ شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت ١۶:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد :
سلام دوستان، محمد هستم یک مسافر؛
خداوند را بسیار شاکر و سپاسگزارم که توفیق داد امروز در این جایگاه قرار بگیرم. امروز دو دستور جلسه داریم: در مورد دستور جلسهی اول، وادی هفتم و تأثیر آن روی من، که تحت عنوان «رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است: یکی یافتن راه و دیگر آنچه برداشت مینماییم». چند روز پیش در مصاحبهای که در سایت از من گرفته شد، این موضوع را عنوان کردم که بیرون از سیستم کنگره، دوستان تکنیکی را انجام بدهند و از نتیجهی آن لذت ببرند.
تکنیک این است: دقت کنید، هر کاری که میخواهید انجام بدهید یا میخواهید وارد یک سیستمی شوید، ببینید آن سیستم چه پیشینهای دارد و ریشهاش از کجا میآید. شاید اینکه دنبال موضوع بگردی سخت باشد، اما در واقع همان کشف حقیقت است. حالا هر سیستمی که میخواهد باشد، فرقی نمیکند؛ این موضوع برای همهی مواردی که در زندگی با آن روبهرو هستیم جواب میدهد.
مثلاً: چرا من باید نماز بخوانم یا روزه بگیرم؟ چرا باید به کنگره بروم و درمان شوم؟ اصلاً آیا بعدی وجود دارد یا نه؟ رسیدن به جواب هر یک از این سوالات، کمکم ما را به رمز و راز کشف حقیقت در آن موضوع میرساند.
آقای مهندس در آخرین سیدی خود گفتند: من راجع به یک کلمه گاهی اوقات ۴۰ تا ۵۰ دقیقه صحبت میکنم. شاید سیدیها مقداری شبیه هم باشند، ولی محتوای آنها متفاوت است؛ چون از یک جمله، هزاران برداشت میتوان داشت.
همانطور که میدانید، هفتهی پیشرو هفتهی ایجنت و مرزبانی است. در دورهی اول مرزبانی، آقا جمشید ایجنت بودند و من یکی از مرزبانهای ایشان بودم. گروه ما انتصابی بود. حرف آقا جمشید در ذهن من به یادگار ماند؛ روزی که میخواستیم مرزبان شویم، ایشان ما را دور هم جمع کردند و گفتند: «بیرون از این در، شاید آقای مهندس بگویند اولویت اول خانواده و کار و بعد کنگره باشد، ولی برای ما اینطور نیست؛ بلکه کنگره اولین اولویت ما محسوب میشود.»
مرزبان کشیک، ساعت ۱۲ وارد کنگره میشود، همهچیز را چک میکند تا عزیزان یکییکی وارد شوند و جلسه شروع شود. از آن طرف، اگر بیرون از کنگره درگیری یا خلاف قانونی اتفاق بیفتد، مرزبانها و ایجنت در جریان هستند و رسیدگی میکنند؛ حتی ممکن است شخصی را حذف کنند، اما ما باخبر نمیشویم. شاید این کار برای یک مرزبان سخت باشد، ولی چون مرزبان حافظ قانون و نظم کنگره است، باید با وجدان خودش در مسیری که تماماً الهی است، پیش برود.
مرزبانهای بیرون از کنگره حافظ مرز و حریم کشور ما هستند. این افراد هر بار که وارد شیفت مرزبانی میشوند، از خانوادهی خود خداحافظی میکنند. حال این چه ربطی به مرزبانهای کنگره دارد؟ آیا آنها هم با خداحافظی از خانواده جدا میشوند؟ میتوانم بدون شک بگویم: بله. زیرا اینجا اگر دل کسی را رنجاندی یا قانون را حفظ نکردی، عین این است که پاهایت را روی شیشهی شکسته گذاشتهای؛ اگر تند حرکت کنی، پاهایت زخمی میشوند و اگر بایستی، باز شیشهها در پایت فرو میروند. پس باید با آرامش و پیوسته حرکت کنی و مانند یک قاضی، با حفظ قانون و در نظر گرفتن وجدان پیش بروی؛ زیرا اگر حکم اشتباهی بدهی، خودت در منجلاب گرفتار میشوی.
و اما دستور جلسهی دوم: تولد یکسال رهایی مجتبی عزیزم را به خودشان و همسفر محترمشان تبریک میگویم. آقا مجتبی عزیز یکی از اشخاصی است که باید در جایگاه مرزبانی قرار بگیرد و خدمت کند؛ چون از اتفاقات زیادی عبور کرده و خیلی اذیت شده است. اما خوشبختانه ما همیشه او را با چهرهی خندان میدیدیم و من به او میگفتم: «هنر تو به خندیدنت است.» امیدوارم آقا مجتبی عزیز جزء ماندگاران کنگره باشد.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید، از همهی شما سپاسگزارم.

سخنان مسافر مجتبی:
سلام دوستان، مجتبی هستم یک مسافر؛
خدا را شاکر و سپاسگزارم که امروز در کنار خانوادهی کنگره هستم و حالم بسیار خوب است. هفتهی ایجنت و مرزبانی را به ایجنت و مرزبانهای بخش همسفر و مسافران شعبهی جهانبین تبریک عرض میکنم.
از جناب آقای مهندس، آقا کامران و خانم مرجان بابت فراهم کردن این بستر تشکر میکنم. از راهنمای عزیزم، آقا محمد علیدوستی، و راهنمای درمان سیگارم، آقا جمشید عزیز، تشکر میکنم که همیشه دلسوزانه جویای احوال من بودند. همچنین از راهنمایان همسفرم، خانم محبوبه و خانم نسرین، که به همسفرم در این راه کمک کردند، بسیار سپاسگزارم.
زمانیکه وارد کنگره شدم، تازه با همسفرم نامزد کرده بودیم و همسفرم از اینکه من مصرفکننده بودم خبر نداشت. برای من خیلی سخت بود که چگونه این موضوع را برای ایشان مطرح کنم، تا اینکه با آقا جمشید موضوع را در میان گذاشتم و خانم نسرین با همسفرم صحبت کردند. ایشان پذیرفتند که بهعنوان یک همسفر کنار من بایستند. البته در زمان نامزدی خیلی سخت بود که به من اعتماد کنند، ولی خدا را شکر در کنارم ایستادند تا با هم ازدواج کردیم و در آیندهی نزدیک صاحب فرزند میشویم.
من همهی اینها را مدیون کنگره هستم و اکنون معنی زندگی واقعی را میفهمم. همهی اینها را کنگره به ما داد. خدا را شکر میکنیم که وارد کنگره شدیم و این همه حال خوب را تجربه کردیم. مهمترین چیزی که در کنگره باعث حال خوب من میشد، همین پیوند محبتی بود که بین همهی اعضای کنگره وجود داشت. خیلی خوشحالم که این حال خوب را با خانوادهام تقسیم کردم.
سخنان راهنمای همسفر سرکار خانم محبوبه:
سلام دوستان، محبوبه هستم یک همسفر؛
من هم خدا را شکر میکنم که در این جایگاه قرار گرفتم و انرژی خوبی را تجربه کردم. به نوبهی خود، پیشاپیش هفتهی ایجنت و مرزبانی را تبریک عرض میکنم.
اولین سال رهایی آقا مجتبی را خدمت جناب آقای مهندس، خانوادهی محترمشان، راهنمای محترمشان آقا محمد، خود آقا مجتبی و همسفرشان خانم زهرا تبریک فراوان عرض میکنم. همانطور که آقا مجتبی گفتند، خانم زهرای عزیز در زمان نامزدی وارد کنگره شدند و خدا را شکر میکنم که ایشان پذیرش خیلی خوبی داشتند و این موضوع را پذیرفتند. در ادامه، از خانم نسرین بسیار سپاسگزارم که در این مسیر به ایشان خیلی کمک کردند و آرزو میکنم که در کنگره از خدمتگزاران باشند و شال راهنمایی را بر گردن ایشان ببینم.
در مورد دستور جلسهی وادی هفتم باید بگویم: حقیقت، آن چیزی است که وجود دارد و مانند معادن فلزات گرانبهایی است که باید کشفشان کنیم. اگر ما در کنگره حضور پیدا میکنیم، میخواهیم این گنج درون و حقیقت درونمان را پیدا کنیم که لازمهی آن، تزکیه، پالایش و قرار گرفتن در مسیر درست است.
پیامی که برای همسفران دارم این است که همهی ما به واسطهی یک مصرفکننده وارد کنگره شدیم. در ابتدای ورود، به ما گفته میشود که ما به خاطر حال خودمان در کنگره هستیم و باید به فکر خودمان باشیم؛ چون به واسطهی مصرفکنندگانی که در کنار ما بودند، تخریب زیادی در ما به وجود آمده و حالا باید قوی بشویم و بالهای محکمی برای مسافرانمان باشیم. همینطور اگر مسافرمان خداینکرده لغزشی داشت، ما هم لغزش نکنیم و از کنگره بیرون نرویم. امیدوارم همهی همسفران به این نقطه برسند.
سخنان همسفر خانم زهرا:
سلام دوستان، زهرا هستم یک همسفر؛
خدا را شاکر و سپاسگزارم که در جمع شما خوبان قرار گرفتم. امیدوارم همهی سفر اولیها این جایگاه را تجربه کنند. اولین سال رهایی مسافرم را به ایشان بسیار تبریک میگویم و امیدوارم همیشه همینگونه پرانرژی و سرشار از حال خوب باشند.
از آقای مهندس و خانوادهی محترمشان، همچنین از راهنمای مسافرم، آقا محمد، و از راهنمای خودم، خانم محبوبه عزیز، و همینطور خانم نسرین عزیز، بسیار بسیار سپاسگزارم.


نگارنده و ویراستار: مسافر شمسالدین لژیون۳
تنظیم: مسافر مهدی لژیون ۶
ارسال: مرزبان خبری مسافر وحید
نمایندگی جهانبین شهرکرد مسافران/همسفران
- تعداد بازدید از این مطلب :
227