زندگی ما مانند کشتی است که در دریا امواج میکند، طوفانها، امواج خروشان و بادهای سخت هستند و شاید ادامه مسیر را دشوار کنند ولی ایمان به راه حقیقت و تلاش مداوم تو، تا از این طوفانها نیز عبور کنی.
با سلام، وقت بخیر خدمت عزیزان و نمایندگی امیر گفتگوی صمیمانهای با راهنما همسفر زهرا ترتیب دادهایم و شما را به این گفتگو دعوت میکنیم.
همسفر زهرا به همراه مسافر خود مهدی با آنتیایکس هروئین به مدت ۱۳ ماه به روش DST و داروی درمان شربت OT به راهنمایی مسافر اصغر و راهنمای همسفر معصومه در کنگره۶۰ سفر کردند و در رشته ورزشی والیبال فعالیت دارند و در حال حاضر از دستان پر مهر و محبت آقای مهندس حسین دژاکام ۶ سال و ۸ ماه آزاد و رها هستند.
با توجه به حضور شما در کنگره۶۰ در چه جایگاههایی خدمت کردهاید؟
خداوند توافق این رو به من داد تا در جایگاه راهنمای تازه واردین و راهنمایی خدمت کنم.
با در نظر گرفتن دستور جلسه هفتگی « وادی هفتم و تأثیر آن روی من » نظر خودتان را بیان کنید.
وادی هفتم رمز و رازی که در کشف حقیقت است را بیان میکند و اینکه پیدا کردن مسیر درست از اهمیت خیلی زیادی برخوردار است، در حرکت فهمیدن مبدأ و مقصد بسیار مهم است، چه انسانهایی که برای اینکه راه درست را پیدا نکردن دست به انتحار زدن خواسته وجود داشت ولی راه درست نبود.
موضوع بعد از پیدا کردن راه درست برداشت از آن راه است مثلأ کنگره راه درست است ولی تنها با پیدا کردن کنگره ما به حقیقت که درمان اعتیاد است نمیرسیم باید حتمأ در مسیر قدم برداشت، کسی که در کنگره تابع قوانین و راهنما است قطعأ برداشت متفاوتی با کسی که فقط وارد کنگره شده، قوانین کنگره و راهنما را اجرا نمیکند و منتظر معجزه است دارد.
چه عاملی باعث میشود یک راهنما بتواند کسب انرژی مداوم و ماندگاری داشته باشد؟
در حقیقت این انرژی از جای دیگر تأمین میشود و ما فقط فرمان را اجرا میکنیم، به نظر من زمانی که راهنما میشوید دیگر تنها کار انجام نمیدهید و دستهای آسمانی همه جا به کمک یک راهنما میآید. من به این موضوع معتقدم و به عینه آن را لمس کردهام که انرژی باعث حرکت راهنما میشود یک انرژی عادی نیست، اینکه یک مسافر و یا همسفر هفتهای سه بار یا دو بار کار و زندگی خود را تعطیل کنند، به کنگره بیایید و در کنار آن هر روز حال بهتری داشته باشند معجزه است.
نظرتان درباره این جمله « هرچه بیشتر آموزش میبینیم متوجه میشویم بیشتر نیاز به آموزش داریم » چیست؟
خوب زمانی که انسان یک چیزهای محدود میداند توهم دانایی دارد، فکر میکند خیلی خوب میفهمد در صورتی که مشکلات نشانگر این هستند که ما نمیدانستیم.
زمانی که آموزش میگیریم و به دانایی خود افزوده میکنیم دریچهای به دنیای دیگر باز میشود که هر چه بیشتر بدانی چیزهای بیشتری هست که هنوز نمیدانیم، تشنه علم پیش میرویم و در کنار آن آرامش و آسایش بیشتری داریم.
در وادی هفتم ما آموختیم که « بهترین راه را انتخاب نماییم » آیا میتوانید کمی توضیح دهید.
خداوند به انسان قدرت اختیار عطا فرموده و انسان به خاطر قدرت اختیار دائما بر سر دو راهی انتخاب مسیر است و در سیستم نظام هستی تمام راه ها نشانه گذاری شده و انتهای هر مسیر مشخص است ولی این انسان است که با توجه به دانستههای خود و یا دانایی خود انتخاب مسیر میکند و خوب یا بد بودن آن در انتها مشخص میشود، مسیر درست مسیری است که انسان با وضعیت مناسب و سلامت به مقصد برسد.
مهمترین نکته و کاربردیترین دانشی که از کنگره۶۰ آموختید چیست؟
کنگره پر از علم برای من، هر روز و هر لحظه که در آن قرار گرفتهام برایم آموزش داشت ولی یکی از کاربردیترین آنها؛ مسئله تغییر، تبدیل و ترخیص بود که ماهیت خیلی از مسائل را برای من باز کرد.
وادی هفتم چگونه میتواند هم در پیچیدهترین مسائل و هم در سادهترین مسائل به ما کمک کند؟
وقتی من راه درست را انتخاب کنم و در مسیر حرکت کنم دیگر مسائل پیچیده و یا ساده معنی ندارد. برای مثال فردی که وارد کنگره۶۰ میشود شاید مسیر راهنما شدن برایش سخت، پیچیده باشد و مشارکت کردن به مراتب راحتر ولی زمانی که حرکت کند و در مسیر باشد در نهایت به آن مسئله به ظاهر پیچیده دست خواهد یافت و آن را نیز مثل بقیه مسائل حل خواهد کرد.
در مورد این جمله که آقای مهندس میفرمایند: « قفل سازان بسیارند و کلیدسازان اندک » از دیدگاه شما یعنی چه؟
اینکه افرادی که دائم در حال ایجاد مشکل هستند زیاد و افرادی که آن مسائل، مشکلات را حل میکنند کم هستند.
خود من حتی در زندگی ممکن است بسیار مواقع در حال ساختن مشکلات برای خود باشم تا حل کردن مشکلات، یک ضرب المثل میگوید؛ یک نادان سنگی در چاه میاندازد که صد عاقل از در آوردن آن سنگ عاجز میمانند، حال ما با نادانی خود دائما در حال ایجاد مشکل هستیم که حل کردن آن کار آسانی نیست.
کلام آخر: در مورد دستور جلسه برای سفر اولیها چه پیامی دارید.
پیام من برای سفر اولیها ها این است که مسیر و راه را درست آمدهاند و این لطف خداوند به آنها است ولی همیشه یک قسمت مسئله مسؤلیت پذیری خود ماست که حال که مسیر مشخص شده من در سفرم چگونه حرکت میکنم.
من که فقط دعا میکردم مسئله اعتیاد از زندگی من بیرون رود الان حاضرم ۶ ساعت در هفته برای این موضوع وقت بگذارم، آیا حاضرم از دایره راحتی خودم پا فراتر بگذارم و سرما، گرما، مسیر رفت و آمد را نبینم؟ قطعأ برداشت انسانها متفاوت است سفر اولی که مدام تلاش میکند، سیدی مینویسد، فرمانبردار است خوب باید با همسفری که همیشه دوربین خود را روی دیگران میگذارد باید برداشت متفاوتی از مسیر داشته باشند.
مصاحبهکننده: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر شهلا (لژیون دوم)
عکاس: همسفر نصیبه رهجو راهنما همسفر شهلا (لژیون دوم)
ارسالکننده: همسفر فاطمه (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی امیر اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
56