هشتمین جلسه از دوره پنجم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی محمدیپور قم با استادی راهنمای محترم مسافر هادی و نگهبانی راهنمای محترم مسافر احد و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه "وادی هفتم و تأثیر آن روی من" روز پنجشنبه 20 شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کارکرد.
سخنان استاد:
تشکر میکنم از دبیر جلسه و دوستانی که نوشتارها را قرائت کردند، تشکر ویژه دارم از جناب آقای مهندس و همچنین از تمام افرادی که در کنگره در حال خدمت کردن میباشند، تشکر دارم از ایجنت محترم و گروه مرزبانی و خدمت گذاران شعبه محمدی پور.
در خصوص دستور جلسه وادی هفتم و تأثیر آن روی من؛ درگذشته با این دستور جلسه زیاد نمیتوانستم ارتباط برقرار کنم، در ادامه با کسب آموزش و آگاهی نسبت به این دستور جلسه برداشتم متفاوتتر شد. وادیهای کتاب عشق مانند جزیره نیستند که هرکدام بهصورت جداگانه مطلبی را بیان کنند، بلکه همه اینها در ادامه هم هستند و بهگونهای تکمیلکننده یکدیگرند و یک وحدت خاص در بین این وادیها است که از همدیگر تأثیر میگیرند. وادی ششم اینگونه بیان میکرد که حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا نماییم، یعنی ما نیاز به یک فرمانده ای داشتیم که این فرمانده برای ما راه درست را انتخاب نماید که این راه درست برای من منجر به کمتر خطا کردن من باشد.
در وادی هفتم اینگونه بیان میکند راه درست راهی است که انسان سالم و صحیح به مقصد خود برسد، مثلاً دو نفر میخواهند به تهران بروند، یکی با خودرو سواری و دیگری با دوچرخه که هر دو آنها به مقصد میرسند اما شرط چگونه رسیدن مهم است. در کلامالله هم در سوره توحید اینگونه بیان میکند که؛ خداوندا ما را به راه راست هدایت فرما، در ادامه همین سوره اینگونه بیان میکند که صراطی که به آن نعمت دادهشده، نه افرادی که مورد غضب قرار گرفتند و یا افرادی که گمراه شدهاند.
در کنگره 60 ما اگر مسیر درمان خودمان را بنگریم متوجه میشویم خیلی از ما مسیر را اشتباه رفتهایم و برای اینکه از دنیای اعتیاد خارج شویم با انواع و اقسام مواد مخدر دیگر از قبیل متادون، B2، گیاهان دارویی و ... که در این مسیر چقدر دچار رنج و زحمت شدهایم. پیدا کردن مسیر درست خیلی مهم میباشد. برداشت من اینگونه باید باشد که در این مسیر باشم، زیرا زمانی که من در کنگره 60 حضورداشته باشم میتوانم برداشت داشته باشم.من زمانی که در کنگره 60 حضور دارم در مسیر هستم، من زمانی که داروی خود را سر ساعت و به مقدار مشخصشده مصرف کنم در مسیر هستم و میتوانم برداشت کنم.
در ادامه زمانی که خدمت میکنم میتوانم برداشت داشته باشم و تا زمانی که این کارها را انجام ندهم نمیتوانم برداشت خاصی داشته باشم و همه اینها منوط به فهم و آگاهی من است و هرچقدر که جلوتر میروم از آموزشها اینگونه برداشت میکنم که فقط در صراط مستقیم باشم که رمز و راز رستگاری ما در همین صراط مستقیم است. انشالله که بتوانیم بهره لازم از مسیر کنگره را برداشت نماییم چراکه همهچیز در کنگره 60 خیر میباشد، چون شما در کنگره 60 نمیتوانی بگویی این بد است و آن چیز خوب است، مثلاً پوشیدن لباس سفید خوب است و خوردن دارو در سر ساعت مشخصشده بد میباشد یا خدمت کردن بد هست و پارک رفتن خوب، همه اینها خوب است و به ما نعمت میدهد. کمتر کسی میتواند که مسیر کنگره 60 را پیدا کند.
چه تعداد افرادی که هرروز تابلوی بزرگ شعبه محمدی پور را در بلوار الغدیر میبینند، ولی نمیتوانند که در شعبه بیایند و از این نعمت بزرگ بهرهمند شوند.دست خود آنها هم نیست. ما که بهوسیله پروردگار این مسیر به رویمان بازشده باید سپاسگزار باشیم، تلاش کنیم که از این مسیر بهره و برداشت شایسته و بایسته را داشته باشیم.
در ادامه من بهنوبه خودم هفته ایجنت و مرزبانی را خدمت ایجنت محترم و گروه مرزبانی تبریک عرض میکنم، همچنین خدمت ایجنت و گروه مرزبانی قسمت همسفران نیز تبریک میگویم. امیدوارم بتوانیم در حد وسع خود بتوانیم مراسم جشن خوبی را برای این عزیزان مهیا کنیم. دلیل اینکه حس و حال شعبه ما اینقدر خوب است و ما حس خوبی از این مکان میگیریم، همچنین دلیل مقدس بودن اینجا به خاطر آجر و آهن و درودیوار این مکان نیست، بلکه دلیل آن فقط به خاطر انسانهای نیک و خیرخواهی است که بدون هیچ مزد و مواجهی به دیگران خدمت میکنند و ما آموزش میگیریم که باید از کسی که به ما خدمت میکند تشکر کنیم.
ایشان از کار و زن و بچه وزندگی خود میزنند و خدمت میکنند تا یک نفر به رهایی برسد و هیچکدام از این افراد نظری بر این ندارند که ما در قبال خدمتهایشان دستمزد به آنها بدهیم و این از شناخت و آگاهی من است که از آنها تشکر کنم .

فیلم جدایی نادر از سیمین که روایتگر زنوشوهری است که درصدد سفر به خارج از کشور هستند و همچنین شوهر آن زنپدر پیری دارد که مبتلابه آلزایمر است. دیالوگ زیبایی وجود دارد که زن به شوهر میگوید که پدرت آلزایمر دارد او را به آسایشگاه ببریم و خودمان راحت به سفر برویم. اما همسر او در جواب میگوید که درست است پدرم آلزایمر دارد و فراموش کرده است، ولی من که پسر او هستم و میدانم که او پدر من است. این حکایت حال ما نیز هست، ما بهخوبی میدانیم که خدمتگزاران کنگره 60 بدون هیچ چشمداشتی خدمت میکنند، و باید حواسمان به این موضوع باشد.
تایپ : مسافر هاشم (لژیون ۵) مسافر متین ( لژیون 2)
تهیه : مسافر هاشم (لژیون ۵)
عکاس : مسافر اصغر (لژیون ۶)
تنظیم،ویرایش و ارسال : مسافر احمد (لژیون ۲)
گروه خبرگزاری مسافران نمایندگی محمدی پور قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
167