جلسه هشتم از دوره چهل و یکم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی گیلان با استادی راهنمای محترم مسافر اسماعیل، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر اسماعیل با دستور جلسه « وادی هفتم و تأثیر آن روی من » و در ادامه جشن تولد یک سال رهایی مسافر رشید، روز پنجشنبه 20 شهریورماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان اسماعیل هستم یک مسافر. ابتدا شاکر خداوند هستم به خاطر وجود، آقای مهندس دژاکام عزیز، چرا که بهقدری مستحکم در مسیر خود ادامه راه میدهند که اگر مشکلات همچون کوهی، مسیر را سد کرده باشد، وجود ایشان موجب دل گرمی من برای ادامه مسیر است. همچنین برای خانواده محترم ایشان، آرزوی سلامتی میکنم. در مورد دستور جلسه اگر بخواهم سخن بگویم، بایستی به روزهایی برگردم که مواد مخدر مصرف مینمودم.
بنده در زمان اوایل مصرف مواد مخدر خود، فکر میکردم به مادهای دست یافتهام که بسیار انرژیبخش و کمککننده است و اگر شخصی به من میگفت که برای ترک مواد مخدر اقدام کن، حرف او برایم اهمیتی نداشت. در آن زمان، روزی یکی از دوستان به من گفت، اگر به همین منوال مصرف مواد را ادامه دهی تا چند سال دیگر تبدیل به فردی بیخانمان میشوی، حرف آن روز بسیار برایم ناراحتکننده و غیرقابلباور بود و با خود میگفتم، من کجا و کارتنخوابی کجا؟
اما با ادامه مسیر اعتیاد کارم به استیصال رسید و به دنبال راهی برای خلاصی از دام اعتیاد بودم. در ادامه راههای زیادی را برای رهایی از این رنج بیپایان امتحان کردم که شامل حبس در خانه، مصرف قرص دراگون که حتی بلع آن بسیار آزاردهنده بود، مراجعه به پزشک و بسیاری دیگر از راههایی که نتیجهبخش نبود. در آخر ختم به مصرف متادون شد و متادون جایگزین مواد مخدر مصرفیام شد.

هیچکدام از این راهها حال خوش را به من باز نگرداند، هرچند نزد دوستان و آشنایان وانمود میکردم که حالم خوب است اما از درون اصلاً اینگونه نبود.تا اینکه در ادامه با کنگره 60 آشنا شدم و از این به بعد به دستور جلسه امروز میرسیم که راه برای من نمایان شد. راهی که از طریق آقای مهندس دژاکام به ما نشان داده شده است. در ادامه سخنم با سفر اولیهایی است که در اینجا حضور دارند، در هر مرحلهای از سفر که هستید، رمز در کنگره 60 یک سری کد است که همگی نزد راهنمای شما میباشد.
با دادن یکبهیک این کدها که شامل نوشتن سیدیها و غیره است، این کدها برای همه یکسان بوده و به انجام رساندن آنها بعد از 10 ماه، قطعاً شما را به رازی که سلامتی و آرامش است، میرساند. این سخن برای کسانی که سفر دوم هستند و به حال خوش رسیدهاند، کاملاً ملموس است. برای رسیدن به این هدف، اینکه شما از چه قوم و نژادی هستید یا چه شغلی دارید، اصلاً اهمیتی ندارد.
از نظر من کسانی که دارای مرتبه بالایی از نظر شغلی و مالی هستند به مراتب سفر سختتری را نسبت به کسانی که در مضیقه هستند، تجربه میکنند. شرایط سخت در زندگی سفر شما را آسانتر خواهد کرد. در آخر بگویم که تعادل و آرامش خواسته اصلی من است که با حضور در کنگره 60 میشود به این مهم دستیافت، اما بایستی بهای این راز پرداخت شود.شاید زمان مهمترین بهایی باشد که باید در ازاء رسیدن به این راز پرداخت کنیم.این راز برای من آرامش بوده و امیدوارم کسانی که برای رسیدن به این راز در تلاش هستند، به خواسته خود برسند.

بخش دوم دستور جلسه، تولد یک سال رهایی مسافر رشید است، این تولد را به ایشان، همسفرش و راهنمای همسفرش، تبریک عرض میکنم. به خاطر دارم، روزی که آقای رشید به کنگره 60 با حال خراب وارد شد به سمت من آمد و به پشت من ضربهای وارد کرد و گفت قصد دارم رهجوی شما شوم.بعد آن روز، مدتی در تلاش بودم که این حرکت او را فراموش کنم و با خود میگفتم که باز نخواهد گشت.
در ادامه یک روز متوجه بازگشت او شدم و مرزبان کشیک به من گفت که شما را بهعنوان راهنما انتخاب کرده است. با شنیدن این خبر بر خود لرزیدم چون تخریب رشید بسیار بالا بود، ولی حال خوش امروز رشید، نتیجه آموزشها و قدرت کنگره 60 است. به نظر من اگر امروز در این جایگاه قرار گرفته و به حال خوش رسیده مدیون کنگره و آقای مهندس دژاکام عزیز است.
اعلام سفر مسافر رشید:

سلام دوستان رشید هستم یک مسافر. آخرین آنتی ایکس انواع مواد، روش درمان DST، داروی درمان OT، یازده ماه سفر داشتم با راهنمایی آقای اسماعیل و در ادامه سفر نیکوتین ده ماه و 13 روز با راهنمایی آقای اسلان داشتم. مدت رهایی از بند مواد یک سال و چهار ماه و رهایی از نیکوتین یک سال و دو ماه.
خلاصه سخنان مسافر رشید:

سلام دوستان رشید هستم یک مسافر. بزرگترین آفت انسانیت و بشریت ناسپاسی است. خداوند خود را سپاسگزارم که توانستم لیاقت این امر را داشته باشم که در این صندلی نشسته باشم. از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترم ایشان مخصوصاً استاد امین و خانم آنی بزرگوار، بسیار سپاسگزار و متشکرم که با هیچ لغتی نمیتوان واژه قدردانی را برای ایشان معنا کرد که چنین بستری برای افراد مسافر، مانند بنده فراهم کردند.
از همسفر خودم که واقعاً بال پرواز بنده در این مسیر بودند، تشکر میکنم که یازده سال با تمام تلخیها و شیرینیها بنده را تحمل نمودند و من نیز تمام سعی و تلاش خود را برای رسیدن به آرامش در زندگی مشترکمان، خواهم کرد. از راهنمای خود آقای اسماعیل و راهنمای نیکوتین آقای ارسلان تشکر و قدردانی مینمایم. آقا اسماعیل در سفر دوم نیز، با نمایان کردن مسیر، چراغ راه بنده بودند.
یکی از خاصیتهای کنگره 60 این است، ما آموزش میبینیم که از سختیها و مشکلات خود با تلاش و کوشش عبور کنیم. مواد مخدر و اعتیاد خیلی چیزها را در زندگی از بنده گرفت ولی یکچیز را به من هدیه داد و آن هدیه ارزشمند کنگره 60 میباشد، من حال خوب امروزم را مدیون کنگره هستم. در انتها مجدداً از همسفر خود و راهنمای همسفرم خانم لعیا، خیلی تشکر میکنم که در این مسیر بسیار لطف داشتند.
خلاصه سخنان راهنما همسفر لعیا:

سلام دوستان لعیا هستم راهنمای یک همسفر. خداوند را شاکرم که قطرهایی از این اقیانوس بیکران هستم و مسیر این مکان مقدر بر روی ما باز شد. خداوند را شاکرم بابت تولد این عزیزان. ابتدا سپاس از خانواده محترم آقای مهندس دژاکام که چنین لطفی در حق ما کردند. گاهی با اوردن نام این عزیزان به این فکر میکنم که اگر این خانواده نبودند اکنون بنده و امثال من در کجا قرار داشتیم.
این تولد زیبا را به راهنما مسافر اسماعیل، مسافر رشید، همسفر مطهره و دو فرزند عزیزشان بسیار تبریک میگویم، همینطور به همه خدمتگذاران کنگره۶۰ تبریک عرض میکنم.امیدوارم شعبه گیلان همیشه بدرخشد و شاهد رهاییها و تولدهای بسیار باشیم.انشالله این رهایی مستدام باشد.در پیام سفر دوم قرائت میشود که سفر دوم شناخت خویش است، امیدوارم ما بتوانیم خود را بشناسیم و بدانیم چه چیزی از کنگره بدست آوردهایم تا در این مسیر مستدام باشیم و خدمتگذار خودمان و خانوادهمان باشیم.
خلاصه سخنان همسفر مطهره:

سلام دوستان مطهره هستم یک همسفر. اگر من هر اندازه از خداوند سپاسگزاری کنم باز هم کم است. بابت تمام روزهای دشواری که با ناامیدی گذراندم و از ابتدا گمان میکردم که این زندگی به سرانجام نمیرسد، خداوند را شاکرم. اگر اکنون بر روی این صندلی نشستهایم و حال روحی من و فرزندانم خوب است این را مدیون آقای مهندس هستم و شب و روز دعا گوی ایشان خواهم بود. همچنین مدیون زحمات راهنمایان خود و خدمتگذاران کنگره هستیم.
اگر امروز خانواده من سر جای خود قرار دارد، فرزندانم لبخند میزنند و پدر و مادر بالای سرشان هست، همه را مدیون کنگره۶۰ هستیم. راهنمای مسافرم مانند یک پدر، برادر یا یک دوست در کنار مسافرم بودند و انقدر به مسافرم عشق دادند که ایشان با عشق سفر کردند. همانطور که میدانید ما دو بار به کنگره آمدیم. در اولین حضورمان من اصلا نمیدانستم در چه مکانی قرار دارم، فرزندانم ۱۱ ماه داشتند و من در شرایط روحی نامناسبی بودم و دائم غر میزدم، پس از مدتی کنگره را رها کردم و مسافرم ۲ هفته بعد از رهایی خراب کرد.
پس از دو سال با بدترین نوع تخریب به کنگره برگشتیم. روزهای بسیار سختی را گذراندیم زیرا تخریب مسافرم زیاد بود. بابت اعتیاد مسافرم مورد قضاوتهای بسیاری قرار گرفتم که همیشه این موضوع من را آزار میداد. زمانی که وارد کنگره شدم پر از خشم و کینه و انتقام بودم و نیاز داشتم به درک و شنیده شدن. فقط یک همسفر میتوانست درک کند و بفهمد زمانی که تمام امید یک زن همسرش باشد و از او نامهربانی دریافت کند چه درد و رنجی را متحمل میشود.
این را فقط مسافران و همسفران متوجه میشوند که وقتی پای اعتیاد در میان باشد کاری از دست شخصی بر نمیآید. از راهنمای خوبم همسفر لعیا بسیار سپاسگزارم که علاوه بر راهنما بودن مادرا در کنارم ایستادند. من در ابتدای سفرم به واسطه تخریب زیادم توان صحبت کردن در لژیون را نداشتم و حالم دگرگون میشد؛ زیرا در خانواده خود شاهد چنین مسائلی نبودم و تحمل آن برایم بسیار دشوار بود و راهنما و هملژیونیهانم پای صحبتها و درددلهایم نشستند و من قدردان ایشان هستم.
از حسام و حلمای عزیزم ممنونم به دلیل روزهای سختی که در گذشته ناخواسته برایشان رقم زدیم و تمام تلاشمان را برای خوشحال کردنشان میکنیم تا لحظات زیبا برایشان بسازیم. در نهایت از مسافرم متشکرم که اینبار عاشقانه و صادقانه سفر کردند و تمام تلاششان را برای شادی ما میکنند.
تایپ: مسافر نعیم لژیون دوم و مسافر سعید لژیون سوم
ویرایش: مسافر مهدیالف لژیون پنجم
عکس: مسافر مهدی لژیون پنجم
ارسال مطلب: دستیار مرزبان خبری، مسافر بهنام لژیون دوم
گروه خدمتگزاران سایت نمایندگی گیلان
- تعداد بازدید از این مطلب :
198