English Version
This Site Is Available In English

کسی که عضو لژیون سردار می‌شود، از ترس ، از قضاوت و منیّت خودش می‌گذرد

کسی که عضو لژیون سردار می‌شود، از ترس ، از قضاوت و منیّت خودش می‌گذرد

به نام قدرت مطلق الله

اولین جلسه از دوره شانزدهم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی قائم‌شهر، با استادی مسافر اسحاق علی، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر سیاوش با دستور جلسه "وادی هفتم وتاثیر آن روی من " پنج‌شنبه مورخ 20 شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت۱۷:۰۰ آغاز بکار کرد.          
خلاصه سخنان استاد:


ممنونم. سپاس خداوند. سپاس آقای مهندس که چنین عظمت و شکوهی را برای ما به ارمغان آوردند. سپاس همسفران محترم. سپاس مسافران. سپاس راهنمایان مسافر و راهنمایان همسفر و دوستانی که در هر جایگاه خدمتی در خانوادهٔ بزرگ کنگرهٔ ۶۰ خدمت میکنند؛ از آنها سپاسگزارم. به این خاطر که این عزیزان و سفر اولی هست که من هستم و ما همه از همدیگر آموزش میگیریم و به همدیگر پناه می‌دهیم.در رابطه با دستورجلسهٔ امروز، «رمز و راز کشف حقیقت» در دو چیز است: یکی یافتن راه و دیگری آنچه که برداشت مینمایم. من در مسیر زندگی خودم، به خاطر اینکه مسیر اشتباهی را انتخاب کردم، هزینهٔ بسیار سنگینی پرداخت کردم. ۲۵ سال از عمر خودم راکه باید سالم زندگی می‌کردم، به خاطر راه نادرست و انتخاب مواد مخدر، غرق در تاریکی و غرق در زشتی‌ها بودم. همین زجر را هم به خانواده ، هم به جامعه ، وارد کردم.راه را اینجا جناب آقای مهندس برای ما ایجاد کرده‌اند که بیاییم در کنگره و آموزش بگیریم و بتوانیم خودمان را رها کنیم. بشر گذشته جرعه‌ای و کوزه‌ای از آگاهی داشته، اما بشر امروز دریایی از آگاهی و اقیانوسی از آگاهی است، منتها نیازمند خودآگاهی و دل‌آگاهی و جسم‌آگاهی و جهان‌بینی  هستیم. یک شخصی می‌آید و راه و مسیررا انتخاب می‌کند؛ اگر به این آگاهیها نرسد، در سفرش موفق نیست.حقیقت چیست؟ حقیقت می‌گوید: با تفکر، ساختارها آغاز می‌شود. بدون تفکر، آنچه هست روبه زوال می‌رود. یعنی همیشه همین بوده است. یعنی اگر بدون تفکر، من در زمان مصرف خودم، راهم را انتخاب کردم، دچار درد و رنج شدم.همین الان هم هست، در گذشته هم بوده، در آینده هم خواهد بود. حقیقت، آن چالش‌هایی است که بر گردن دوستان خدمتگزاری که خدمت می‌کنند، هست. حقیقت، کنگرهٔ ۶۰ است.یعنی چه؟ یعنی آن چیزی که آقای مهندس به ما آموزش داده و آگاهی داده… یک سفر اولی که وارد کنگره می‌شود، وقتی که راهنمای تازه‌واردی او را مشاوره می‌کند، به او می‌گوید: «با حس خودت ، یک راهنمارا انتخاب کن.» آن تازه‌وارد یک راهنما را انتخاب می‌کند. نبرد درونی بین راهنما، صور پنهان راهنما و صورپنهان رهجو اتفاق می‌افتد. ما با صورت‌های آشکار کاری نداریم. با صورت پنهانی که درگیر مواد مخدر بوده، در جنگیم که بتوانیم آن صور پنهانش را از مواد مخدر رها کنیم.آموزشی که در کنگره می‌گیرم… آیا می‌توانم از خشم خودم بگذرم؟ آیا می‌توانم در مقابل یک رفتار نابه‌هنجار خارج از کنگره، رفتار درستی داشته باشم؟ یک کسی دارد رانندگی می‌کند، یک تخلفی کرده… سرم را از ماشین بیرون نیاورم و به او ناسزا نگویم. حقیقت یعنی این؛ یعنی اینکه من بتوانم این چیزی را که اینجا یاد می‌گیرم، ساختارش را در زندگی خودم،اجرا کنم.اتفاقی که برای من در کنگره افتاده و توانستم بر این جایگاه بنشینم و آموزش بگیرم و این شال را بر گردن خودم قرار بدهم، خیلی کار سختی بوده است. دیدبان محترم، آقای زرکش، زمانی که برای جلسهٔ هماهنگی سردار شمال کشور آمده بودند، سال اول، شال پهلوانی را گذاشته بودند. شال پهلوانی را برداشتند و شال دیده بانی را دادند و گفتند: «این خیلی سخت است.» واقعاً هم سخت است. وقتی که من این شال را بر گردن خودم قرار دادم، بیرون یک دردمندی را‌ ، یک حالِ خرابی را می‌بینم که خارج از کنگره دچار مواد مخدر است حالم خراب می‌شود. کسی که عضولزیون سردار می‌شود، از ترس ، از قضاوت و منیّت خودش می‌گذرد.دوستانی که پرداختشان را انجام دادند و پهلوان‌های آینده که شال خودشان را بگیرند… یک نکتهٔ عظیم و باشکوهی در قرآن… آقای مهندس می‌نویسد که تمام وجود انسان را پر از شادی و نشاط می‌کند .هر کس وارد کنگره می‌شود، باید شربت اوتی مصرف کند تا جسمش به درمان برسد. می‌گویند کنگره پولی شده؟ بله! اگر قرار است که من تجربهٔ بهتری از انفاق و گذشت، از بخشش، از زیبایی و نشاط، از حال خوب در خودم ایجاد کنم، باید پول پرداخت کنم؛ چون بار معنوی، بار مادی دارد خود آقای مهندس می‌فرمایند که اگر شما توانستیدببخشید، ۵۰ درصد اهریمن را شکست داده‌اید.

 

 

ویرایش و ویراستاری : مسافر علیرضا لژیون یکم
تنظیم و ارسال : مسافر جعفر لژیون پنجم

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .