English Version
This Site Is Available In English

کنگره جامعه ای هست که بخشی از جهان هستی را تشکیل می دهد

کنگره جامعه ای هست که بخشی از جهان هستی را تشکیل می دهد

چهاردهمین  جلسه از سی و ششمین دوره کارگاه‌های آموزش عمومی کنگره ۶۰ شعبه نیما یوشیج بهشهر به استادی مسافربهرنگ، نگهبانی مسافر هانی و دبیری مسافر جواد با دستور جلسه (وادی هفتم و تاثیر آن روی من)در روز پنج‌شنبه. مورخ۱۴۰۴/۰۶/۲۰ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان بهرنگ هستم یک مسافر. خیلی خوشحالم که چهره‌های همکاران عزیزم را دوباره می‌بینم و امیدوارم جلسه خوبی داشته باشیم. از آقا مصطفی،راهنمای درمان لژیون چهارم تشکر می‌کنم که این فرصت را در اختیار بنده قراردادند، آقا مصطفی ۳ ماه پیش شایدهم بیشتر با بنده تماس گرفتند و اطلاع دادند که  تولد آزادمردی من است ، به دلیل جنگ ایران و اسرائیل جلسه کارگاه با حضور بنده برگزار نشد،در ادامه هم پدر خانم ایشان به رحمت خدا رفتند و قسمت نشد خدمتتان برسم.

خب بریم سراغ وادی هفتم که کشف و راز حقیقت در دو چیز است یکی یافتن راه و دوم آنچه برداشت می‌نماییم، خب می‌گویند وقتی راه را پیدا کنید ۵۰ درصد قضیه حلِ، یا اگر بیماری را تشخیص بدهید ۵۰ درصد راه را رفتید، اما آیا هر برداشتی حقیقت است؟ می‌گویند در کنگره ۶۰ باید پیراهن سفید پوشید آیا هر پیراهن سفیدی پیراهن سفید کنگره هست؟ باید صندلی هارا پر کرد ولی هر پر کردن صندلی حقیقت آن است؟ نه حقیقت یک چیز است، پس ما نیاز داریم به کسی که در مورد موضوعی حقیقت را می‌داند برایمان حقیقت را باز کند و بشکافد و ما باید دراین قضیه تابع باشیم.

حالا چه کسی می‌تواند حقیقت را برای ما بشکافد؟ به نظر من اگر بتوانم در مورد موضوعی صحبت کنم آن می‌شود علم‌الیقین. اگر تجربه کرده باشم می‌شود عین‌الیقین و اگر بتوانم آن علم را انتقال بدهم می‌رسم به مرحله حق الیقین؛ یعنی برای اینکه حقیقت شکافته بشود نیاز به دانایی در آن زمینه‌داریم. آن مورد می‌تواند دانایی عام یا دانایی خاص باشد، دانایی عام یعنی اینکه اگرسر سفره ای  غذایی خوردید بگویید همین‌که برایم درست کردند متشکر هستم درحالی‌که در کلام هم باید واقعاً تشکر کنید.

درزمینهٔ درمان اعتیاد یا سفر اول حقیقت آن را راهنما می‌تواند ارائه دهد، بقیه چیزها یافتن است، حالا ممکن است راهنما از مقدار دارو بگوید ،از ساعت بگوید یا از نظم انضباط می‌گوید همه این‌ها یک مدل است و بیشتر نیست لذا غیرازاین خیال‌بافی است. به خاطر همین شاید کمتر کسی بتواند مدعی این باشد که کنگره‌ای هست. چون در داخل کنگره یک سری قوانین و چارچوب‌هایی است که انسان مجاب به رعایت آنها است، ولی خارج از کنگره. کنگره‌ای بودن کار سخت و دشواری است، و اینکه من چه برداشتی از وادی هفتم می‌کنم. به نظر من باید تسلیم حقیقت آن بشوم یا تابع کسی باشم که حقیقت را می‌داند تا به مقصد برسم. وقتی به مقصد می‌رسم آن حق الیقین نصیب خود من هم می‌شود.

کنگره جامعه ای هست ، که بخشی از جهان هستی را تشکیل می دهد. و در نوشتار هم می‌گوید اساس کار ما بر اساس محبت و ایمان است و با یاری‌گرفتن از قدرت مطلق و نیروهای مافوق کارهایمان را انجام می‌دهیم. پس سنت‌های خداوند که شامل جوامع می‌شود شامل کنگره ۶۰ هم می‌شود! خدمتگزاران همه از صدر تا ذیل گرفته همه در حال تلاش‌اند تا آن چارچوب اصلی و ساختار را حفظ کنند. اگر چارچوب در ساختار اصلی حفظ نشود حرکت‌ کردن سخت می‌شود، به‌عنوان‌مثال یکی که رهایی می‌گیرد  اعلام رهایی را از روی کاغذ انجام می‌دهد و این اصلاً نشانه خوبی نیست. سنت‌های خداوند هم شامل حال ما می‌شود. و از سنت‌های خداوند این  مهلت به ما داده می‌شود که کار خودرا درست کنیم.

آقای حکیمی وقتی‌که تشریف آوردند همین را گوشزد کردند و این قضیه یک روز یا  دو روز نیست و از گذشته درگیر این موضوع هستیم، یا مهلت داده می‌شود برای اصلاح یا سنت استدراج برای خرابی ها، بیشتراجرا می شود. دست کسی هم جز ساکنین نیست، ساکنان ویران، آبادی هارا ویران می‌کنند و ساکنان آباد ،ویرانی هارا آباد می‌کنند، این دست ماست که کدام‌یک از این دو سنت شامل حال می‌شود و اما اگر ما کارمان را درست انجام دهیم، زایش و تولید ما قوی می‌شود. انرژی آن شامل همه می‌شود امیدوارم با تلاش هم بتوانیم این اتفاق را رقم بزنیم.

تجربه ی من می‌گوید روزی که ما اینجا می‌خواستیم چاه را حفر کنیم از مسافتی دورتر با ۲۰ لیتری آب می‌آوردیم تا بنا بتواند کار خود را انجام دهد، به خاطر اینکه خودم تجربه کردم می گویم، ما یک خیری داریم که برای ما شر شده و خود باید آن را اصلاح کنیم، اولین چیز که باید هدف بگیریم این پارکینگ ماست که جای ماشین است، من در شعب دیگر دیدم جایشان محدود است، اذیت می‌شوند همسایه‌ها آزار می‌دهند. وسط جلسه مجبور می‌شوی بلند بشوی. ولی ما یک پارکینگ داریم که جای پارک ماشین است، ما باید از ساعت ۵ تا ۶ ونیم در کارگاه حضورداشته باشیم تا این تغییرات در ما اتفاق بیفتد. تا صحبت‌هایی که می‌کنیم برایمان حق الیقین شود و آموزش را جذب کنیم این‌گونه به یک انسان آزاد و رها تبدیل می‌شویم البته به امید خداوندمحقق خواهد شد.از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید ممنون و سپاسگزارم.

تایپ:مسافر مجید لژیون سوم 

عکس:مسافر علی لژیون پانزدهم 

ویرایش و بارگذاری:مسافر محمد جواد لژیون هشتم 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .