تفاوت کنگره60 با NGOهای دیگر

ره به حقیقت است، مپرس از کجاست راه
کز خویش گر برون شوی، این ره نمایدت

همسفر زهرا و مسافرشان با ۵ سال تخریب و با آنتی‌ایکس مصرفی قرص و گل وارد کنگره شدند. به مدت ۱۶ ماه و ۱۹ روز با متد DST و داروی OT به راهنمایی مسافر مهدی و همسفر فاطمه سفر کردند. در حال حاضر به مدت ۱۱ ماه است که به لطف خدا و دستان پرمهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. رشته ورزشی مسافر در کنگره فوتبال است.

با توجه به اینکه شما مسیر دشواری را پشت سر گذاشته‌اید و تجربه NGOهای دیگر را نیز داشته‌اید، چه ویژگی یا تفاوتی در کنگره یافتید که شما را به این باور رساند که این همان راه درست است و ارزش ماندن دارد؟

یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های کنگره۶۰، نگاه علمی و تجربی کنگره به مقوله‌ اعتیاد و درمان آن بوده است. همچنین روش کنگره در درمان تدریجی باعث می‌شود، فرد مسافر در تمام ابعاد جسم، روان و جهان‌بینی قدم‌به‌قدم به درمان واقعی نزدیک شود و بعد از گذشت یک دوره‌ کامل، جایگزینی واقعی انجام گردد. درنهایت تمرکز کنگره۶۰ بر روی هر سه مقوله‌ جسم، روان و جهان‌بینی یکی از اصلی‌ترین تفاوت‌های این مجموعه با دیگر مجموعه‌های درمانی بوده است.

وقتی صحبت از کشف حقیقت می‌شود، هر کسی ممکن است برداشت شخصی خود را داشته باشد، حقیقتی که شما به آن پی برده‌اید چه بوده است؟

به نظر من حقیقت معنای بسیار وسیع و بزرگی دارد؛ اما با توجه به آنچه من از کنگره۶۰ آموختم، حقیقت در انسان چیزی جز تلاش و کوشش فرد در مسیر اصلی زندگی نیست. تنها تلاش، کوشش و استمرار است که انسان را به حقیقت والای زندگی و آنچه می‌طلبد، می‌رساند. حقیقت واقعی تنها یک چیز بوده و آن هم عشق به زندگی است.

آموزش‌های جهان‌بینی چگونه به انسان کمک می‌کند که باوجود سختی‌ها و تخریب‌ها بر پایه‌ نقاط مشترک خانواده حرکت کند و به جایگاه واقعی همسفر بودن برسد؟

آموزش‌های جهان‌بینی کنگره به من کمک کرد تا بتوانم خود را در جایگاه همسفر و همچنین مسافرم را به‌طور کامل‌تر بشناسم؛ همچنین نیازهایمان را شناخته و بدانم جایگاه هر کدام از ما کجاست. همه‌ این‌ها باعث شناخت بهتر من از مسیر و هدفم به‌عنوان یک همسفر شد.

در کتاب عبور از منطقه ۶۰درجه زیر صفر آمده است: «در تاریکی‌ها انسان هزاران راه را امتحان می‌کند و بارها شکست می‌خورد تا بالاخره راه اصلی را بیابد». با توجه به تلاش‌های بسیاری که داشتید چه چیزی باعث عدم ناامیدی شما نشد؟

ایمان به آنچه می‌آموختم؛ همچنین ایمان و اعتماد به لطف بی‌نهایت حضرت حق و احساس حضور خداوند در تمام لحظات زندگی، دیدن مسافران و همسفران دیگر که مدت‌هاست به رهایی رسیده‌اند و به آنچه می‌خواستند دست یافته‌اند، باعث شد هرگز امید خود را از دست ندهم و بدانم که اگر من و مسافرم هم در مسیر کنگره باقی بمانیم؛ قطعاً به آنچه می‌خواهیم، می‌رسیم.

چگونه می‌توان میان نیازها و علایق فردی با وظایف و نقش‌های زندگی تعادل برقرار کرد تا هم رضایت شخصی حاصل شود و هم خشنودی اطرافیان تأمین گردد؟

ایجاد تعادل، نیاز به معرفت و شناخت دارد؛ یعنی هم شناخت خود و هم شناخت اطرافیان. آموزش‌های کنگره به من آموخت که خودم و اطرافیانم را بهتر بشناسم و بتوانم ارتباطی مؤثر و مفید ایجاد کنم. این کار باعث شد ما بین آنچه خودمان می‌خواهیم و نیازهای اطرافیانمان تعادل ایجاد کنیم.

در وادی هفتم می‌خوانیم که یافتن راه، مهم‌ترین بخش از کشف حقیقت است. به نظر شما سخت‌ترین قسمت یافتن این راه برای شما و مسافرتان چه بود؟

یکی از سخت‌ترین مراحل برای من و مسافرم یافتن مسیر درست درمان بود که درنهایت با آزمون‌وخطا، مسیر درمان نهایی و صحیح را در کنگره۶۰ یافتیم.

از هم‌صحبتی با شما بسیار لذت بردم، ممنون از اینکه وقت گران‌بهای خود را در اختیار من قرار دادید.

طراح‌ سؤال و مصاحبه‌کننده: راهنمای ویلیام همسفر فریماه رهجوی راهنما همسفر زری (لژیون دهم)
عکاس: همسفر مریم‌ رهجوی راهنما همسفر اسرین (لژیون بیست‌وسوم)
ویرایش و ارسال: همسفر نصیبه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم) دبیر دوم سایت
همسفران نمایندگی آکادمی