English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده_ این دنیا کاروان‌سرایی بیش نیست.

گروه خانواده_ این دنیا کاروان‌سرایی بیش نیست.

برداشت من از سی‌دی «هیچی»
ابتدا درک این سی‌دی برایم دشوار بود؛ اما کم‌کم با مثال‌هایی که استاد آوردند توانستم آن را درک کنم. آقای مهندس در این سی‌دی می‌فرمایند: هر چیزی دو بخش دارد: صور پنهان و صور آشکار و درباره حکمت اشراق و حکمت مشاء صحبت می‌کنند. حکمت اشراق در چه زمانی و توسط چه کسی و بر چه پایه‌ای پدید آمد و چه تفاوتی با حکمت مشاء دارد؟ حکمت اشراق توسط شیخ شهاب‌الدین سهروردی در اوایل قرن هفتم پدید آمد. اشراق به معنی محل طلوع نور یا خورشید است و فلسفه آن بر پایه نور، تابش نور و اهمیت و کشف شهود در شناخت حقایق شکل گرفته است.

در این مکتب، نفس به عنوان جوهر نوری در نظر گرفته می‌شود و بر پنج حس درون تأکید دارد؛ حسی که ما در خواب یا اندیشه، چیزها را می‌بینیم و با چشم درون درک می‌کنیم. ایشان در ارتباط با حکمت مشاء فرمودند: مکتبی است فلسفی در جهان اسلام که بر اساس فلسفه ارسطو شکل گرفته است. این مکتب بر پایه استدلال، عقل گرایی و آنچه با حواس ظاهری قابل دیدن و بررسی است بنا شده است. طرفداران آن، ابن‌سینا، ابونصر فارابی و خواجه نصیرالدین طوسی بودند. حکمت اشراق و مشاء در تقابل با یکدیگر نیستند؛ بلکه مکمل یکدیگر هستند، هر دو بخشی از حقیقت را می‌بینند؛ مانند افرادی که از سوراخ کلید به داخل اتاقی نگاه می‌کنند و هر کدام بخشی از  مبل، یخچال، میز ناهارخوری را می‌بینند؛ درحالی‌که در اتاق باز شود همه چیز آنجا وجود دارد.

زمانی که استاد اعتیاد را مثال زدند کاملاً این موضوع را درک کردم. ایشان فرمودند: روش‌های درمان اعتیاد نباید در تقابل با یکدیگر باشند؛ مثلاً گروه‌هایی؛ مانند معتادان گمنام (NA) بر جنبه‌های معنوی تأکید دارند؛ درحالی‌که سیستم پزشکی بر دارو و جنبه‌های فیزیولوژیکی تمرکز می‌کند اعتیاد باعث برهم‌خوردن تنظیم ژن‌ها می‌شود؛ بنابراین نیاز به بازسازی جسمی پزشکی و روانی معنوی دارد و این دو باید در کنار هم باشند. ایشان در ادامه فرمودند: هر کاری که ما می‌کنیم به خودمان برمی‌گردد درست؛ مانند عقابی که با تیری که از پرهایش درست شده بود شکار شد و به دام افتاد. و این برای من تلنگری بود که حواسم به اعمالم باشد.

جهان اشراق با ما فاصله دوری ندارد و فاصله ما با آن، مادیات و خود ماست، با گذشتن از خودمان و مادیات می‌توانیم در همین بعد و زمان به جهان اشراق وارد شویم. استاد درون انسان‌ها را به حوض آبی تشبیه کردند؛ اگر این حوض پر از کثیفی و لجن باشد؛ یعنی همان حوض افکار ماست که پر از نا‌امیدی و بدخواهی ست؛ باید مانند حوضی که آب زلال دارد افکارمان مثبت باشد، خیر خواه باشیم و در  لحظه زندگی کنیم تا بتوانیم وارد جهان اشراق شویم.

در قسمت دیگر این سی‌دی استاد به صراط مستقیم اشاره می‌کنند، همان‌طور که در نوشتارها می‌خوانیم راه مستقیم پیشرو ندارد چون پیشرو آن الله است و همه ما تحت فرامین او هستیم. حالا کسانی که در این راه حرکت می‌کنند و قدم برمی‌دارند به آرامش خواهند رسید؛ اما کسانی که از این مسیر دور و منحرف می‌شوند راه را گم کرده و به سمت اعمال شیطانی کشیده می‌شوند و به‌سختی می‌توانند از این مسیر خارج و دست از این اعمال بردارند و رنگ آرامش را نخواهند دید.

در این سی‌دی از انفاق و بخشش می‌گویند، اینکه ما؛ باید از آنچه که به آن ایمان داریم رایگان به دیگران هدیه بدهیم و این را بدانیم که ما مالک هیچ‌چیز نیستیم و همه چیز به امانت در اختیار ما قرار دارد، انفاق تنها شامل پول نمی‌شود یک آغوش گرم، یک لبخند زیبا، یک نگاه مهربان، یک کلام خوب و هر نوع خیر خواهی انفاق است و نشانه گذشت، بزرگی، صبر و بردباری انسان است که باعث نزدیک‌شدن ما به خداوند و صعود می‌شود.
در بخش پایانی صحبتهای آقای مهندس، مهم‌ترین درس زندگی من نهفته بود، مسئله‌ای که نه روزها و ماه‌ها؛ بلکه سال‌های سال ذهنم را درگیر کرده است، استاد از غم بزرگ و مرگ عزیز صحبت می‌کنند، اینکه ما هر لحظه از مرگ باخبر می‌شویم؛ اما خودمان متوجه نیستیم که روزی نوبت من و ما هم خواهد رسید، اینکه این دنیا کاروان‌سرایی بیش نیست و ما مسافران برای مدتی در آن اقامت می‌کنیم و مالک هیچی نیستیم جمله استاد آرامشی عمیق در وجودم جاری کرد اینکه زندگی با مرگ پایان نمی‌یابد و سفری به بعد دیگر است. من سال‌های سال با غم ازدست‌دادن مادرم جنگیدم در بی‌باوری به سر بردم، دلتنگی‌ها و گریه‌های شبانه میان تاریکی و سکوت شب در نپذیرفتن‌ها، بار غم و رنج را با خود به دوش کشیدم تا اینکه آموزشهای کنگره‌۶۰ خیلی به من کمک کرد. هرچند مرگ مادرم در قشنگ‌ترین شب زندگی‌ام رنج بزرگی برایم بود؛ اما رحمت خداوند بود و باعث صعود و شکوفایی‌ام شد و بزرگ‌ترین درس زندگی؛ یعنی عدالت و شکرگزاری را به من نشان داد.هیچی قشنگ‌تر از زندگی در لحظه نیست، با رعایت و اجرای فرامین الهی می‌توانم به آرامش و آسایش برسم و خداوند را هزاران بار شکر می‌کنم که در مسیر کنگره‌۶۰ قرار گرفتم.

 

نویسنده: همسفر شرمینه رهجوی راهنما همسفر کیمیا (لژیون سوم)

ویرایش: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر فخری (لژیون چهارم) دبیر اول

ارسال همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر فخری (لژیون چهارم) نگهبان سایت

همسفران باشگاه تیراندازی با ‌کمان کنگره‌۶۰

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .