روح حقیقت‌پذیر

جلسه دوازدهم از دوره اول جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی دکتر احمد-اراک با دستورجلسه «وادی هفتم( رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌نماییم) و تاثیر آن روی من» با استادی راهنما همسفر نجمه، نگهبانی دنور همسفر فاطمه و دبیری موقت همسفر زهرا روز دوشنبه تاریخ 17 شهریورماه 1404 ساعت 15:00 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر می‌کنم که در بین شما عزیزان هستم وادی هفتم روح حقیقت‌پذیر انسان را با حقیقت آشنا می‌کند. همان‌طور که می‌دانیم همه انسان‌ها به دنبال حقیقت هستند؛ اما این‌که چگونه پیدایش کنند مهم است چون برخی حقیقت را گم کرده‌اند. اعتیاد یک حقیقت است، حقیقت یک راز است برای اینکه حقیقت را باز کنیم باید رمزگشایی شود برای اینکه رمز حقیقت را پیدا کنیم باید صورت‌مسئله حقیقت را پیدا کنیم. اعتیاد یک واقعیت است می‌تواند یک حقیقت باشد. اگر بگوییم واقعیت است یعنی الان وجود دارد ولی حقیقت درست است چون اعتیاد قبلاً بوده، هست و خواهد بود. همان‌طور که آقای مهندس  گفتند: اعتیاد از بین نمی‌رود، اعتیاد همیشه هست. این ما انسان‌ها هستیم که باید یاد بگیریم چگونه با اعتیاد برخورد بکنیم و آن را لااقل به صفر نزدیک کنیم.

در تمام دنیا با اعتیاد این‌گونه برخورد شده است که می‌گویند اعتیاد بیماری لاعلاجی است بیماری پیشرونده است و نمی‌توان آن را درمان کرد؛ ولی آقای مهندس گفتند: اعتیاد قابل درمان است؛ چون یک بیماری اپی‌ژنتیک است، بنابراین می‌توان اعتیاد را با روش DST و داروی OT بین ۱۰ الی ۱۱ ماه درمان کرد که در این ۳۰ سال ما همه مشاهده کردیم و نمونه‌های بسیار خوبی بوده‌اند که به این روش دست یافته‌اند طوری که اگر مواد مصرفی آنها ۲۴ ساعت در کنارشان باشد هیچ‌گونه وسوسه‌ای نسبت به آن ندارند و این یعنی درمان کامل، به شرط اینکه من وادی ها را اجرا کنم مشکلات،سختی‌ها، رنج‌هایی که در طول زمان اعتیاد کشیده‌ام را برای من به شیرینی تبدیل می‌شود که مزد این محرومیت‌های من محرم شده است. محرم شدن به چه چیزی است؟ همین جایگاه‌هایی که ما در کنگره تجربه می‌کنیم، احساس امنی که در کنگره داریم، احترامی که در کنگره برای ما قائل هستند انرژی که دریافت می‌کنیم این‌ها همه به خاطر محرم شدن ما است.

برای اجرا کردن وادی هفتم به عقیده من باید آموزش گرفت اگر آموزش نباشد ما نمی‌توانیم قدمی برداریم. در مقابل آموزش، منیت قرار گرفته است منیت باعث می‌شود ما آموزش نگیریم. حال اگر من با ضدارزش‌ها مقابله کنم، نفسم را تصفیه کنم، حسم را تزکیه و پالایش کنم و حس پاک و سالمی داشته باشم می‌توانم آموزش‌ها را دریافت کنم. وقتی دیگران را قضاوت نکنم، اختیار دیگران را محترم بشمارم می‌توانم محرمیت خود را داشته باشم؛ اما اگر من سالیان سال همین راه را آمده باشم ولی با یک تجسس یا قضاوت بی‌جا ضدارزش‌ها را به روی خود باز می‌کنم محرمیت من از بین می‌رود از آموزش‌ها دور می‌شوم و وارد حاشیه می‌شوم. این مسئله بسیار مهم است برای افرادی که در سفر دوم هستند و تمام افرادی که در کنگره حضور دارند همه این‌ها را گفتم که به این نقطه سر خط برسم، که اگر ما وادی اول که تفکر است را نتوانیم اجرایی کنیم هیچ کدام از وادی ها را متوجه نمی‌شویم و نمی‌توانیم اجرا کنیم؛ چرا که وادی اول به تفکر می‌پردازد به بایدها و نبایدهایی می‌پردازد که که در ادامه در تمام وادی‌ها ما با آن‌ها سر و کار داریم.

وادی اول از بایدها و نبایدها می‌گوید از قضاوت، تجسس و سایر ضدارزش‌ها می‌گوید. این‌ها همه واقعیت زندگی ماست که ما در وادی هفتم می‌گوییم این واقعیت‌های زندگی باید تحقق پیدا کند باید برگردیم و ببینیم حقیقت چیست؟ آیا من بنشینم و بگویم حقیقت این است که من دروغ بگویم، غیبت کنم، تجسس کنم، منی که دروغگو هستم حسود هستم و ضدارزش‌های زیادی  دارم این واقعیت من است. من نمی‌توانم خود را برگردانم من باید با آموزش گرفتن خود را تزکیه و پالایش کنم و به نجمه‌ای تبدیل شوم که صددرصد ولی بتوانم کمتر کارهای ضدارزشی را انجام دهم کمتر حسادت کنم کمتر قضاوت کنم کمتر تجسس کنم. این رفته رفته باعث می‌شود که من به پالایش حس و نفسم نزدیکتر شوم. شخصی که آموزش می‌گیرد در کنگره عمل سالم را می‌شناسد می‌داند عمل سالم چیست.

یک نفر که وارد شعبه می‌شود با حال خراب وارد شعبه می‌شود کارگاه و لژیون را می‌نشیند گوش می‌دهد ۳ ساعت وقت می‌گذارد قتی با حال خراب می‌رود باید ایست کند که مشکل کار او کجاست؟ این گره کار کجاست؟ که او با حال خراب آمده است و با حال خراب می‌رود و بیاید و دنبال راهی باشد که راه خود را پیدا کند. کنگره ۶۰ یک پک آموزشی است که از آموزش‌ها سی‌دی‌ها، جزوه‌ها، مقاله‌ها، لژیون، کارگاه آموزشی، امتحان، لژیون سردار و پارک استفاده می‌کند برای اینکه آموزش‌های متعددی در دسترس افراد باشد به قول آقای مهندس آبمیوه‌های مختلف در دسترس من باشد که ببینم کدام به درد من می‌خورد؟ کدام درد مرا علاج می‌کند؟ یک موقع می‌بینیم شرکت در لژیون سردار و کمک مالی درد مرا درمان می‌کند. تا وقتی که من آن یک نقطه را درمانش نمی‌کنم به حال خوش نمی‌رسم.

آقای مهندس می‌فرمایند: کسی که می‌خواهد آموزش ببیند باید حس خود را خوب کند باید یک جاهایی نبیند، یک جاهایی نشنود، اگر نسبت به من نسبت به زندگی من قضاوتی می‌شود آن را حمل بر خودم نکنم حس خودم را خراب نکنم و آن‌ها را کنار بگذارم تا بتوانم با یک حس خیلی خوبی ادامه راه بدهم. در آخر این توصیه می‌کنم که خودمان را دوست داشته باشیم، به خودمان علاقمند باشیم، به خودمان احترام بگذاریم، نسبت به آموزشی که می‌گیریم بی‌تفاوت نباشیم، نسبت به صندلی که اِشغال کرده‌ایم بی‌تفاوت نباشیم، کوچکترین کاری که رهجو می‌تواند انجام بدهد این است که در مقابل صندلی که از آن استفاده می‌کند از آموزش‌ها استفاده کند، در امتحان‌ها شرکت کند و نسبت به لژیون مالی بی‌تفاوت نباشد. آقای مهندس در «سی‌دی هیچی» گفتند: ما صاحب و مالک هیچ چیزی نیستیم حتی جسم خودمان نهایت چیزی که برای ما می‌ماند عشق و محبت است، که این عشق و محبت می‌تواند به نظر من باقیات الصالحات باشد یا بگویم تقدیر، من دارم تقدیر خود را می‌نویسم برای بعد این را می‌نویسم برای بُعد دیگر . ان‌شاءلله آنجا پشتوانه خوبی داشته باشم. تقدیر برای من آن‌جا عملی می‌شود و امیدوارم آن‌جا لذتش را ببرم. ممنونم که به صحبت‌های من توجه کردید.

تایپ: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون اول)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: نگهبان سایت، همسفر فاطمه
همسفران نمایندگی دکتر احمدـ اراک