اولین دروازه ورود به تاریکیها که از آن عبور میکنیم، شرک است و بقیه تاریکیها به دنبالش میآیند. شرک؛ یعنی اینکه از فرمان عقل دور شویم و قدرت اختیارمان کم گردد؛ مثل داستان حضرت آدم که با نقض فرمان شروع شد و بقیه تاریکیها نیز به دنبال آن آمدند. نقض فرمان همان شرک است؛ زیرا در آن انسان نفس خود را به قدرت مطلق ترجیح میدهد. در مقابلِ داستان حضرت آدم، حضرت ابراهیم را داریم که کاملاً تسلیم خداوند بود؛ تا جایی که پذیرفت از عزیزترین داشتهاش (پسرش) بگذرد! داستانهای قرآنی الگو برای تمام انسانها هستند. تصور این موضوع که پیامبران و امامان، انسانهای برگزیده و از ویژگیهای خاص برخوردارند، باعث تغییر احساس من نسبت به خداوند میشود که نوعی شرک است. این بزرگواران نیز همچون ما انسانهای عادی بودند که مورد آزمایش قرار گرفتند و چیزهایی از دست دادند یا به دست آوردند.
انسانهایی که نقض فرمان کرده و به زمین آمدهاند مشرک خوانده میشوند و تا زمانی که درگیر تاریکیاند، مشرک باقی میمانند؛ مگر اینکه تصمیم بگیرند از تاریکیها خارج شوند. مثلا من تا زمانی که دخانیات مصرف میکردم، معتاد بودم؛ اما از وقتی سفرم را در کنگره شروع کردم، من را مسافر نیکوتین خطاب میکنند. اگر من مالی داشته باشم که در آن با شخص دیگری شریک باشم، فقط روی آن نیمی که برای خودم است اختیار دارم، آن هم نه بهطور کامل! شرک نیز همینگونه است و روی اختیار انسان اثر میگذارد. وقتی دچار شرک و نقض فرمان میشوم، دامنه اختیارم کم میشود. بنابراین نیروهای منفی باید چیز با ارزشتری به من بدهند تا من از اختیار خود چشمپوشی کنم و این چیز همان قدرت است. بارها تجربه کردهام که در جهت نادرست حرکت میکردم و از زمین و زمان امداد غیبی برایم میرسید و گمان میکردم حتماً راهی که میروم درست است که خداوند این گونه مواظب من است و به من قدرت نجات دادن خودم را میدهد؛ اما اکنون اصل ماجرا را میدانم.
از وقتی سفرم را در کنگره شروع کردم و تا حدودی از تاریکیها خارج شدم، حضور امدادهای غیبی در مسیرم کمرنگتر شد و حتی گاهی موانعی سر راهم قرار گرفت. پس تا زمانی که در جهت نیروهای منفی حرکت کنم، همهچیز برایم فراهم است و به خواستههای عجیبم راحت میرسم؛ ولی وقتی در صراط مستقیم قرار میگیرم، نیروهای منفی نه تنها کمک نمیکنند بلکه راهم را سد کرده و مانع رشدم میشوند! در داستانهای مالی نیز وقتی تحت تأثیر نیروهای منفی باشم، خیلی راحت پول به دست میآورم؛ اما نمیتوانم آن را در راه مثبت خرج کنم و اگر هم موفق به انجامش شوم، از آن لذتی نمیبرم. من اگر بخواهم کسی را درمان کنم، اول باید خودم درمان شده باشم (مثل راهنمایان کنگره). تنها زمانی که نیروهای منفی من را تسخیر کنند به خواستههای نا معقولم میرسم؛ مثل اعتیاد که نئشگی (لذت زودگذر) دارد. من از قدرتی که نیروهای منفی به من میدهند لذت میبرم؛ اما عواقب سنگینی برایم دارد.
در مقوله درمان اعتیاد با متد DST؛ چون سیستم ایکس بدن شروع به تولید تدریجی اندورفین میکند، ما میتوانیم مورفین را پلهپله کم کنیم تا کاملاً مصرفش قطع شود؛ بنابر این باید لذت محبت واقعی را به دست آورم تا بتوانم از نیروهای منفی خلاص شوم. محبت واقعی همان عشق بلاعوض و بخشیدن بدون توقع است؛ مثل باران که بی استثنا بر همه چیز میبارد و نباید آن را با عشق زود گذر یا از سر هوا و هوس اشتباه گرفت. در جهان، نیروهای منفی و مثبت وجود دارند. حال اگر شخصی درگیر تاریکی،؛ مثل اعتیاد شود، برای نیروهای منفی منفعت بسیار دارد؛ زیرا شخص معتاد خود، خانواده و اطرافیانش را درگیر تاریکیها میکند. به همین سبب در مسیر تهیه مواد همیشه موفق است. نیروهای منفی؛ مثل ویروسها عمل میکنند؛ یعنی برای رشد به منبع مناسب؛ مثل بدن انسان احتیاج دارند تا به آن وارد شوند و خودشان را آشکار سازند. آنها از خود تولیدی ندارند و اگر انرژی مناسب نباشد جهش پیدا میکنند. برای مثال، قبلاً آنتیبیوتیک آموکسیسیلین خیلی خوب بود و باعث از بین رفتن ویروسها میشد؛ اما با گذشت زمان، خاصیتش از بین رفت؛ چون ویروسها جهش پیدا کردند و در مقابل این دارو مقاوم شدند. انسان هم وقتی در تاریکی قرار گرفت، با اینکه در تکامل است، باز هم مثل ویروسها عمل میکند.
اشخاصی در زندگیام دارم که تا حالم خوب است کنارم هستند؛ ولی وقتی اوضاع خوب نیست و به آنها نیاز دارم، حضور ندارند؛ مانند همان ویروسها که دنبال جذب انرژی از دیگرانند. انسان وقتی در روشنایی قرار میگیرد، انرژی برایش اهمیت ندارد؛ در عوض به این توجه میکند که چه مقدار ظرفیت پیدا کرده و توانایی درک مطالب را دارد. شخصی را در نظر بگیریم که ارتباطش با ما در گرو سود و منفعت شخصی خودش است؛ اگر روزی به مشکل برخوردیم، شکست خوردیم و به او احتیاج داشتیم، حضورش احساس نمیشود. این فرد همان ویروس است. اگر ظرف دانایی این شخص بزرگتر و درونش از دانایی مؤثر پر باشد، دیگر موفقیت یا شکست ما برایش مهم نیست، همیشه در کنارمان است. این انسان میتواند ظرف دانایی اشخاص دیگر را ببیند و اگر درونش از آلودگی پر باشد، کمک میکند تا تصفیه شود و اینگونه به تکامل میرسد. برای رسیدن به این آگاهی، حتماً باید تاریکی و رنج را تجربه کرده باشیم.
خداوند قوانینی برای هدایت انسان مقرر کرده که اگر اجرا شود، ضامن فرماندهی ما خواهد بود و اگر خلافش باشد (چون باعث ضرر رساندن به اعضا میشود) موجب از دست دادن فرماندهی میگردد. مثلاً من در مسئله خواب فرمانده بدنم هستم؛ چون زندگیام روی یک برنامهریزی خاص در حال تکرار است؛ اما در مسئله خوراک، متأسفانه این بدن است که فرمانده من شده و هر لحظه احساس گرسنگی در من ایجاد میکند و من به فرمانش گوش میدهم!
نقص فرمان به دو صورت انجام میشود:
نقض فرمان ناآگاهانه
نیروهای منفی آن فعالیتی را که از ما انتظار دارند به قدری زیبا و معقول نشان میدهند که متوجه اشتباه بودنش نمیشویم. مثلا من با یک دوست، پشت سر دوست دیگرم حرف میزنم و به خودم میگویم غیبت که نمیکنم، در حال بررسی اعمالش برای جلوگیری از اشتباهات بعدی هستم. برای خیلی از انسانهایی که مصرفکننده میشوند هم، این اتفاق میافتد. مثلاً در زمان بیماری کرونا وقتی مسافرم به این بیماری مبتلا شد، طبق توصیه یکی از دوستانش برای بهبود بیماری از تریاک استفاده کرد و عاقبتش شد آنچه نباید میشد. در این مرحله، خداوند ما را آزمایش میکند تا آموزش ببینیم و از تاریکیها خارج شویم.
نقض فرمان عمدی یا آگاهانه
با علم به این موضوع که این کار خلاف مقررات الهی است، آن را انجام میدهم؛ چون مثلاً میخواهم انتقام بگیرم یا کینهام را خالی کنم. اینجا دیگر مورد آزمایش خداوند قرار نمیگیرم، رسماً مجازات میشوم. من اگر بخواهم از شخصی انتقام بگیرم، باید گوش او را بگیرم و دور دنیا بچرخانم؛ در این شرایط به خودم نیز آسیب میزنم و احساس بدی پیدا میکنم. همین امر؛ یعنی مجازات من! در روند بخشش، انسان باید تمام مسائل آزاردهندهاش را درون خود رها کند و به دنبال تواناییهایش برود. من سالها است که از یکی از نزدیکانم، بذر نفرت در وجودم کاشتهام؛ زیرا گمان میکردم که صفات ناپسند شخصیتم را از او به ارث بردهام و هر روز هم تحمل این مسئله برایم دشوارتر میشد. اما اکنون میدانم که برای رسیدن به آرامش، به جای هدر دادن انرژیام برای نفرت از او، باید رهایش کنم و روی این فرصتی که برای رشد در کنگره نصیبم شده تمرکز کنم؛ تا به فرمان عقل نزدیک شوم و به تعادل و آرامش برسم.
منبع: سی دی «نقض فرمان»
نویسنده: همسفر الهام.ن رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
رابط خبری: همسفر فاطمه.م رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد
- تعداد بازدید از این مطلب :
58