سیدی هیچی برای من درسها و آموختههای بسیار داشت که مهمترینش این نکته بود: هیچوقت بابت غمهای زندگیام غمگین و مأیوس نشوم و در مواقعی که غم و اندوه من را در خود میگیرد، با خودم فکر کنم که این غم میخواهد چه درسی به من بدهد؟ سعی کنم از اندوه رسیده شده برای رشد و شکوفایی در مسیر زندگی خود ابزار بسازم و مقاومتر از قبل به جلو حرکت کنم.
آموختم که مرگ پایان زندگی نیست و بعد از مرگ، به جهان و بعد دیگری سفر خواهم کرد. از هیچ چیزی جز غضب خداوند نهراسم و تا زمانیکه زنده هستم، سعی کنم با عشق و محبتی که به دیگران میدهم، سبب حال خوش اطرافیانم باشم و در مسیر صراط مستقیم قدم بردارم، خوشبین باشم، خود را از تفکرات منفی دور نگه دارم، از ضد ارزشها دوری کنم و عشق بدهم.
با عینک خوشبینی جهان را زیباتر نگاه کنم و تیرگیها و زشتیها را نبینم. بخشنده باشم، انفاق کنم و فقط منافع خود و اطرافیانم را در رأس قرار ندهم. منصف باشم و رحم داشته باشم تا مورد لطف و رحمت الهی قرار بگیرم؛ آموختم که خیلی درگیر داشتههای این دنیا نباشم؛ چون دنیا محل گذر است و من مالک هیچ چیز در این دنیا نیستم؛
تنها چیزی که میتوانم مالک آن باشم، عشق و محبتی است که از خود به جای میگذارم که آن خود سبب جاودان شدن نام و یاد من خواهد شد. این شعر زیبای حضرت مولانا را پایان کلام خود مینویسم: دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ، ای هیچ برای هیچ در هیچ
مپیچ، دانی که پس از عمر چه ماند باقی؟ عشق و محبت است و باقی همه هیچ.
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون هفتم)
رابط خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون هفتم)
عکاس: همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر فتانه (لژیون چهاردهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون بیستوپنجم) دبیر اول سایت
همسفران نمایندگی شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
65