دوازدهمین جلسه از دوره پنجاه و هشتم از کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶٠، نمايندگي پروين اعتصامي اراک با استادی راهنما، مسافر حبیب، نگهباني مسافر حبیب و دبیری مسافر امیرحسین با دستورجلسه «وادی هفتم و تاثیر آن روی من» روز سهشنبه18 شهریور ماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام، حبیب هستم، یک مسافر.
خدا را شاکرم که در این جایگاه قرار گرفتم و از راهنمای عزیزم، آقا رضا، صمیمانه تشکر میکنم. هر جایگاهی که دارم، مدیون ایشان هستم. همچنین از مهندس و خانواده محترم ایشان سپاسگزارم.
در مورد دستور جلسه: «رمز و راز کشف حقیقت» دو نکته اصلی وجود دارد: یکی یافتن راه و دیگری برداشتی است که ما از آن داریم. چند کلمه کلیدی این بحث عبارتاند از: رمز، راز، حقیقت و برداشت ما از آن. مهم این است که چه برداشتی از حقیقت میکنیم و چه راهی را انتخاب میکنیم. بهترین واژه در این میان، «حقیقت» است، چرا که همه ما به دنبال آن هستیم.
روز اولی که وارد کنگره شدم، راهنمایم گفت: اگر میخواهی هروئین را ترک کنی، همین الان بلند شو و ترک کن. واقعاً همینطور بود. در کنگره، آسانترین کار ترک مواد است؛ بلکه اصل قضیه، احیای انسان است. ما میتوانیم انسانها را احیا کنیم.
یکی دیگر از نکات مهم، آموزش قطرهچکانی است. این سفر، یک سفر معنوی است. همانطور که مهندس میگوید: «دو شمشیر در یک غلاف جا نمیشوند.» هروئین یک ضد ارزش است و باید ضد ارزشها کنار گذاشته شوند. در این وادی، مهندس تفاوت حقیقت و واقعیت را توضیح میدهد: واقعیت مانند ساختمانی است که ساخته شده، اما حقیقت چیزی است که همیشه بوده، هست و خواهد بود، مانند دو دوتا چهار تا؛ همیشه چهار است.
شخصیت انسان نیز مانند حقیقت است. چیزی که من، حبیب، گم کرده بودم و اکنون در جستوجوی آن هستم. اگر بتوانم ریشهای به آن فکر کنم، برداشت درست حاصل میشود. در کنگره یک سفره پهن است، پر از آموزشها، غذاها، دسرها و شرابهای ناب که به مسافر کمک میکند به آرامش برسد.
افرادی که در دانشگاهها تحصیل کردهاند یا به مکانهای مختلف رفتهاند، تجربه چنین آموزشهای ناب و مکان معنوی را نداشتهاند. اعتیاد مانند یک گاوصندوق بود که بسته بود
رمز این گاوصندوق توسط مهندس کشف شد. اعتیاد، قفلی مرموز و لاعلاج بود؛ همه میگفتند درمان ندارد، اما مهندس به رمز و آن پی برد: رمز شد یافتن راه که همان جایگزینی مواد مخدر بیرونی با مواد مخدر درونی بود کلید و راه پیدا شد،
کلید را مهندس انداخت و گاوصندوق باز شد. مطالب داخل گاوصندوق آن چیزهایی است که باید برداشت شود آموزش های زیادی مانند شناخت نفس، حس و عقل و احیای انسانی.
وقتی من وارد کنگره شدم، دنبال چنین مطالبی نبودم، آقای مهندس چاهی زدند که به آب برسند ولی در ادامه گنج را کشف کردند
من در اوایل سفرم با حمایت توانستم خیلی کم یک چیزایی براشت کنم و وارد بازی بشوم، چون به کنگره ایمان داشتم الان لژیون سردار را داریم که میاد من را برای نزدیک تر شدن به حقیقت کمک میکنه لژیون سردار تنها مربوط به پول نیست، بلکه آموزشی است تا بدانیم چه برداشتی از مطالب داشته باشیم و در زندگی خود استفاده کنیم.
.jpg)
اگر در کنگره ایمان نداشته باشیم، اتفاق خاصی رخ نمیدهد. لژیون سردار حقیقت را روشن و درمان میکند. راهنمایم همیشه میگفت: اگر متوجه کنگره بشوید قطعا «خاک اینجا را سرمه چشمانمان میکنیم.» اتفاقات فوقالعادهای در کنگره ۶۰ رخ میدهد که همه برای آموزش و یادگیری آن تلاش میکنند.
سفر در کنگره یک سفر معنوی است. اگر شخص داروی OT را بدون این آموزشها استفاده کند، اتفاق خاصی رخ نمیدهد. کنگره مانند غذایی است که هرچه جلوتر میرویم، گرسنهتر میشویم و بیشتر یاد میگیریم. امیدوارم همیشه از این سفره بهره ببریم و من نیز به درکی برسم که در کنار این سفره بمانم.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید، سپاسگزارم.
تایپ و عکس: مسافر جواد (لژیون هفتم)
تنظیم و ارسال: مسافر معین (لژیون یازدهم)
«مسافران نمایندگی پروین اعتصامی اراک»
- تعداد بازدید از این مطلب :
565