دومین جلسه از دور ششم لژیون سردار نمایندگی پروین اعتصامی اراک با استادی راهنمای محترم مسافر محمود، نگهبانی دنور مسافر جواد و دبیری مسافر ناصر،با دستور جلسه «وادی هفتم و تاثیر آن روی من» روز سهشنبه ۱۴۰۴/۰۶/۱۸ ساعت ۱۵:۴۵ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، محمود هستم؛ یک مسافر.
خدا قوت به آقای جواد برای فرصتی که جهت خدمتگزاری در اختیارم گذاشتند. جلسه قبل نتوانستم مشارکت کنم، اما خوشحالم که امروز انتخاب شدم. انشاءالله مسافر جواد، مسافر ناصر و مسافر امیرحسین بهترین استفاده را از این جایگاه خدمتی ببرند.
خدا را شکر میکنم که در جایگاه استادی لژیون سردار نشستهام و این اولین بار است که چنین تجربهای دارم.
در راه به این فکر میکردم که درباره دستورجلسه «وادی هفتم و تأثیر آن روی من» چه بگویم. من در لژیون همیشه به بچهها میگویم: نباید اجازه دهید حضورتان در کنگره به روزمرگی تبدیل شود. شاید سفر اولیها چنین حسی نداشته باشند، ولی ما که سالهاست در مسیر هستیم، ممکن است گاهی بیحس شویم و فقط برای نوشتن سیدی و آمدن به جلسه بیاییم.
هدف فقط رها شدن نیست. من بهعنوان راهنما هم نباید فقط برای پر کردن صندلی اینجا باشم. اگر چنین نگاهی حاکم شود، سکون پیش میآید و دستخالی از جلسه بیرون میروم.
من بهعنوان یک کاسب، همه چیز را با متر و معیار خودم میسنجم. دوست دارم هر جلسه که میآیم، چیزی به دست بیاورم؛ یعنی دستخالی نروم. این نگاه را به همه هم توصیه میکنم. البته هرکس با نیت و ظرفیت خودش وارد کنگره میشود و برداشتش نیز متناسب با همان است.
اما درباره وادی هفتم:
رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است. کنگره یک شاهراه است؛ راهی که برایمان نمایان شده. و راز آن، متد DST است که توسط آقای مهندس کشف شد. ما این متد را بهعنوان حقیقت میشناسیم و درباره آن صحبت میکنیم تا برایمان جا بیفتد.
راز چیزی پنهان است، اما راه آشکار شده. کشف نیز توسط کسی صورت میگیرد که اهل معرفت است و میتواند صور پنهان را به صور آشکار تبدیل کند تا برای ما عوام قابل استفاده شود. DST نیز چنین کشفی بود که در اختیار ما قرار گرفت تا به رهایی برسیم.
حقیقت چیست؟ مثلاً چرا میگوییم «بیحسی» یک حقیقت است؟ شاید تفاوت واقعیت و حقیقت را در سیدی اخیر آقای مهندس بهتر متوجه شده باشیم. بعضی آدمها مثل ارسطوییها همه چیز را با عقل و چشمان ظاهری میسنجند، و بعضی مثل سهروردیها فراتر از عقل میروند و با حواس باطنی میبینند.
حقیقت را با چشم سر نمیتوان دید. مثال روشن آن «مرگ» است. ما مرگ را بهعنوان یک واقعیت میبینیم؛ کسی میمیرد و ما شاهد آن هستیم. اما حقیقت مرگ را نمیتوان دید. حقیقت مرگ را وقتی میفهمیم که از این دنیا برویم؛ آن وقت تازه درمییابیم که مرگ پایان نیست، بلکه آغاز است.
DST نیز یک حقیقت است. فقط کسانی که این سفر را درست رفتهاند، میتوانند آن را درک کنند. مردم بیرون فکر میکنند کنگره جای سادهای است و ما اینجا فقط شربت و دارو میدهیم! ولی کسانی که صادقانه آمدهاند، میفهمند DST یعنی چه.
این راهی که باز شده، این صراط مستقیم، فقط برای درمان اعتیاد نیست. این کلیدی بود که توسط آقای مهندس زده شد و الگویی برای همهی ماست تا در زندگی از آن استفاده کنیم.
ما میدانیم که قوانین کنگره فقط مختص اعتیاد نیست. بسیاری از راههای دیگر زندگی هنوز برای من گنگ و نامفهوم است. درمان اعتیاد تنها بخشی از این مسیر است. کسانی میتوانند از این راه استفاده کنند که داخل باغ باشند؛ یعنی داخل کنگره و در جمع ما.

من خودم هنوز گرههای زیادی دارم. فقط درمان اعتیادم انجام شده و چند گره جسمی باز شده است. اما وقتی در این جمع قرار میگیرم، تازه میتوانم گرههای درونی خودم را ببینم.
بعضیها میآیند و میروند و دوباره برمیگردند، چون هنوز نفهمیدهاند DST چیست. این راه برایشان پنهان مانده است. اگر من در کنگره نبودم، هیچ چیزی نمیتوانست مرا نگه دارد. فقط حضور در این جمع و دریافت آموزشهای مستقیم بود که کمکم کرد بیدار شوم. هنوز هم کارهای زیادی مانده است.
خیلی از بچهها فقط برای رهایی میآیند و حتی نمیدانند چه مسیر بزرگی پیش رویشان است. باید پنهان بماند، چون قاعدهٔ هستی همین است: اگر میخواهی دستپر بیرون بروی، باید چیزی بدهی.
در کنگره انتظار نداریم کسی از همان ابتدا با نیت خدمت بیاید. اول باید بیداری اتفاق بیفتد، بعد خدمت کردن معنا پیدا میکند. من درمان اعتیادم را گرفتم، اما باید چیزی بدهم تا چیزهای بیشتری یاد بگیرم.
حالا که تعهد دارم، مثلاً بهعنوان خزانهدار، باید مسئولیتم را کامل انجام دهم. آقای مهندس گفتند: «کسانی که میخواهند عنوانی در کنگره بگیرند، باید اسم مبلغ را بدهند.» یعنی باید تعهداتمان را کامل انجام دهیم.
من خودم قبلاً پهلوان و سردار شدم، ولی مبلغ کامل ندادم. اگر میخواهی دنور شوی، اول باید ثابت کنی که لیاقت آن را داری.
از شما ممنونم که به صحبتهای من گوش دادید.
تایپ: مسافر محمد رضا (لژیون دوازدهم)
عکس، تنظیم و ارسال: مسافر معین (لژیون یازدهم)
«مسافران نمایندگی پروین اعتصامی اراک»
- تعداد بازدید از این مطلب :
167