جلسه چهارم از دوره بیست و چهارم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی دهخدا با استادی: مسافر حسین ، نگهبانی: مسافر سعید و دبیری: مسافر جواد با دستور جلسه: " وادی هفتم و تاثیر آن روی من( رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است یکی یافتن راه دو آنچه برداشت می‌نماییم) " در تاریخ 18 شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
حلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر
خیلی خوشحالم که امروز در جمع شما دوستان هستم امروز بیشتر می‌خواهم در مورد شکرگزاری مشارکت کنم. خداوند در قرآن می‌فرمایند ما راه را به همه انسان‌ها نشان دادیم عده‌ای شاکر هستند و عده‌ای کافر. کفر در کنگره ۶۰ به خوبی معنا شده است به معنای پنهان کردن. اگر انسان‌هایی راه را به تو نشان دادند و به تو خدمت کردند و اگر تو شاکر این افراد نباشی در واقع جزو کافران هستی. بنده از افرادی که در این مدت کنار من بودند و به من خدمت کردند و بودنشان باعث شد که بنده به این جایگاه برسم تشکر میکنم.۵۷۱ روز از زمانی که من وارد کنگره شده‌ام می‌گذرد و اکنون با همان لباسی که به رهایی رفته بودم خدمت شما هستم و جالب اینکه سایز این لباس دیگر بر تن من بزرگ است و من این را مدیون آموزش روش DST در لژیون جونز می‌باشم. ولی نکته مهم‌تر این است که بنده باید یک بررسی کنم ببینم این ۵۷۱ روز آموزش در کنگره،چه تاثیری در زندگی من داشته است و چه تغییراتی در من ایجاد کرده است. آموزش های کنگره به ما می‌گوید اول ببینید کجا قرار دارید و به کجا می‌خواهید بروید و با چه ابزاری می‌خواهید این مسیر را طی کنید.همانطور که آقای مهندس در وادی هفتم می‌گوید رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است یکی یافتن راه و دوم آنچه برداشت می‌نماییم. جناب آقای مهندس در مورد بهترین راه توضیحات کافی داده‌اند.یکی اینکه بدانیم، نمی‌توانیم زمان را در اصلاح امور نادیده بگیریم. بنده این را آموزش گرفتم که باید در طول سفر روی این صندلی آبی سفت و محکم بنشینم و تمامی دستورات راهنما را انجام بدهم تا بتوانم در ادامه در بیرون از کنگره و در زندگی خویش سفت و محکم اداره زندگی خویش را بر عهده بگیرم. اگر این کار را انجام دهم یعنی فرمانده لایقی می‌شوم و می‌توانم در طوفان‌های زندگی دوام بیاورم ولی اگر این صندلی را سفت و محکم و جدی نگیرم در ادامه یا فرمانده نمی‌شوم یا فرمانده نالایقی می‌شوم و در اولین برخورد با ناملایمتی از مسیر خارج می‌شوم. انسان اگر حقیقت را دریابد دیگر عوامل بیرونی در زندگی او تاثیر ندارد یا خیلی تأثیر کمتری دارد. تحمل و حل سختی‌ها و فشارها دیگر به اندازه سابق بر او دشوار نمی‌شود.خیلی از افرادی که در شعاع زندگی روزمره ما بوده‌اند بعد از دریافت آموزش ها و رسیدن به حقیقت ممکن است دیگر همسو و هم حس ما نباشد و خود به خود از شعاع زندگی ما خارج می‌شوند و تاثیر وادی ها در زندگی باعث می‌شود ما اهمیت و ارزش خودمان را بدانیم. هر یک از ما باید تاثیر هر وادی را جدای سخنان و صحبت‌های آقای مهندس در زندگی خود جداگانه بررسی کنیم و ببینیم هر وادی چه تاثیری بر روی زندگی شخصی ما داشته است. فارغ از توضیحات خود وادی و کتاب. خود بنده بعد از رهایی وارد دانشگاه شدم و الان دانشجو هستم و و اکنون در دریا مشغول به کار هستم و ملوان شده‌ام. همه این موارد برای این است که DST را در جای جای زندگی ام به اندازه توان خود به اجرا درآورده ام. نکته مهم دیگری که آموزش گرفتم این است که بدانم باید با حال خوب زندگی کنم. تعطیلات در کنگره ۶۰ به من آموزش داد زمان‌هایی ممکن است من دسترسی به راهنما، لژیون و جلسات عمومی نداشته باشم ولی باید ارتباط خودم را به صورت بی سیم و حسی برقرار کنم و اکنون کیفیت زندگی بنده نسبت به قبل خیلی بهتر شده است و این‌ها را مدیون تاثیرات هر یک از وادی ها در زندگی خودم می‌دانم.
خاطرم است علی آقا سلیمانی‌ها روزی که وارد شعبه شدم هزینه خرید کتاب و نشریات را نداشتم و ایشان آن مبلغ را به من هدیه دادند و فرمودند که تو نیز بعدها همین کار را در حق یک تازه وارد دیگر انجام خواهی داد و این حرکت آموزشی بود برای من و بنده بعد از یک سال هزینه خرید نشریات را به یک تازه وارد هدیه دادم.در ادامه پیشاپیش هفته ایجنت و مرزبان را به ایجنت و مرزبانان شعبات کل کشور و به خصوص شعبه دهخدا تبریک می‌گویم. از آقا حمید ایجنت دوره سفر اولم و آقا محمود ایجنت دوره بعدی و آقا مصطفی ایجنت فعلی تشکر میکنم.بدون شک اگر زحمات این عزیزان نباشد هیچ یک از این اتفاقات به خوبی پیش نخواهد رفت. و در آخر از راهنمای خوبم آقا رضا تشکر میکنم که باعث شدند الان در چنین جایگاهی باشم و زندگی با کیفیتی داشته باشم.
- تعداد بازدید از این مطلب :
67