English Version
This Site Is Available In English

حس خوب

حس خوب

جلسه نهم از دور دوازدهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی نمایندگی ایران با استادی راهنمای تازه‌واردین مسافر حبیب، نگهبانی مسافر فرشاد و دبیری مسافر وحید با دستور جلسه ( وادي هفتم و تأثیر آن بر روی من، رمزوراز کشف حقیقت در دو چیز است یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌نماییم ) روز سه‌شنبه ۱۸ شهریورماه رأس ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد
سخنان استاد:


سلام دوستان حبیب هستم یک مسافر
مرسی که هستید و در کنار شما عزیزان انرژی می‌گیریم خدا را شکر می‌کنم که در جایگاه خدمتی نشستم، آرزو می‌کنم تک‌تک سفر اولی‌ها بیایند و این جایگاه را تجربه کنند و انرژی بگیرند.
در مورد دستور جلسه "رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است،یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌نماییم".
تأثیر آن روی من این هست که الآن وقتی می‌خواهم پا به راهی بگذارم تا به کاری مشغول باشم تفکرو با حس خوب می‌روم، قبل از کنگره نمی‌دانستم و کور کورانه هر مسیری که می‌شد می‌رفتم، خیر و شرش اصلاً برایم اهمیتی نداشت، مهم پول درآوردن بود در این مسیر خسارت بزنم، خسارت بخورم، حالم خراب شود  مهم نبود، اما در کنگره۶۰ وادی‌ها را کارکردم و فهمیدم در مسیری که پا می‌گذارم باید مسیر را کامل بسنجم و فکر کنم و در مسیر درستی قدم بگذارم، به‌خوبی و به نیکی ختم بشود.
بابت یافتن کنگره خدا را هزاران مرتبه شکر می‌کنم. خیلی از راهنماها و خدمت گذاران هستند که به ما راه را  نشان دادند و حالا من چطور از این مسیر استفاده کنم و چه برداشتی داشته باشم به عهده‌ی خودم است.
کنگره ۶۰ می‌گوید بلند شو داروی خودت را سر ساعت بخور، اینکه آیا دارویم را سر موقع بخورم به‌پای خودم است. برای اینکه به آن رمز و راز برسم که نهایتش حال خوش است باید تلاش کنم، خدمت کنم، برای سلامتی ورزش کنم در جلسه حضورداشته باشم و در مسیر کنگره ۶۰ باشم به حرف کنگره راهنمایم گوش کنم.
من نمی‌توانم بگویم؛ کاردارم، باغ دارم، مغازه‌دارم، اگر یکی از این‌ها را بخواهم رعایت نکنم جور درنمی‌آید، مسیر هم یک شرط‌هایی دارد.
رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است اینکه بتوانم رمز و راز را بشکافم و به حال خوش برسم، به موفقیت برسم نیازمند تلاش من است، ببینم چی به نفع من و جمع است و فقط خودم را نبینم.
الآن من بخواهم یک مسیری را انتخاب کنم و بخواهم در آن مسیر پا بگزارم اول میگویم خدایا کاری کن به درد کسی بخورم به درد جامعه و به درد بشریت بخورم و مشکلی را حل کنم هرچند کوچک. کم‌کم جامعه و کنگره خوب می‌شود. هر کس بخواهد یک‌گوشه خدمت را بگیرد، خدمت و تلاش کند با حس خوب بیاید و با حس خوب برود باحال خوب بیاید و پیله کند به خودش اوضاع درست می‌شود.
من یک مدت کوتاهی حسم بد شد و سریع خداوند را هزاران مرتبه شکر توسط راهنماهایی که دارم دوباره برگشتم به مسیر و توانستم مسیرم را پیدا کنم و گفتم من چرا باید دیر بیاییم، چرا نباید در جلسات مشارکت کنم، مرتب می‌آیم و می‌روم هیچ‌کسی هم با من کاری ندارد.
سفر اول در کنگره این است که یک‌وقتی هست من دارویم را جابجا خوردم راهنما و کنگره مقصر نیست. من دارویم را کم‌وزیاد خوردم، سی دی ننوشتم، دیر آمدم،
زود بلند شدم و به بهانه‌ای رفتم و همه‌ی سیستم و نیروهای منفی میگویند یک جلسه نیا و همه آوار می‌شوند روی سرت که آمدن برایت سخت می‌شود.
انشالله رهایی تک‌تک عزیزان سفر اولی.
از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید ممنونم.


مرزبان کشیک: مسافر رضا
عکاس: مسافر محمد لژیون ششم
تایپیست: مسافر وحید لژیون چهارم
ویرایش و ارسال: راهنما مسافر حسن
نمایندگی ایران

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .