پنجمین جلسه از دوره دوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ لژیون کبودرآهنگ با استادی دیدبان محترم مسافر آقا حکیمی ، نگهبانی مسافر روح اله و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه « وادی هفتم و تاثیر آن روی من- اهدای شال مرزبانی» سه شنبه 18 شهریورماه ۱۴۰4 ساعت 17:00 دقیقه شروع به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد.
بسماللهالرحمنالرحیم.. سلام دوستان احمد هستم یک مسافر.شاکر خداوند هستم که توفیق داد که امروز در جمع شما عزیزان در این نمایندگی حاضر باشم. به همه خدمتگزاران در این نمایندگی در قسمت مسافران و همسفران خدا قوت عرض میکنم. تشکر و قدردانی میکنم از همه زحماتی که متقبل میشوند و امیدوارم که از خدمتی که انجام میدهند همه خدمتگزاران بهره لازم را انشاالله ببرند.
.jpg)
دستور جلسه وادی هفتم میباشد که رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است یکی راه یافتن راه و دیگری آنچه برداشت مینماییم. و امروز پیمان ایجنت و مرزبانان عزیز را داریم خدا را شکر که راه درمان کشف شد و در اختیار انسانها قرار گرفت این یک کشف بسیار بسیار عظیم میباشد روش DST یک کشفی هست که خیل عظیم انسانها با این روش با این متد میتوانند از جهان تاریک اعتیاد خارج شوند. در هر منطقهای که کنگره راهاندازی میشود به طبع افراد اون منطقه کنگره را نمیشناسند طبیعی است که با وارد شدن به کنگره و از دور نگاه کردن به آن آشنا شوند اما وقتیکه وارد کنگره میشوند تا خودشان را درمان بکنند. با آموزشهایی که میگیرند کمکم با جهان دیگری روبرو میشوند خود من هم که در سال 79 وارد کنگره شدم اصلاً شناختی از DST و درمان تدریجی نداشتم و اصلاً به ذهن من خطور نکرده بود. فقط تمام روشهای دیگر را تجربه کرده بودم وقتی وارد کنگره شدم متوجه شدم اینجا با جاهای دیگر فرق میکنن و روش و متد کنگره یک ساختار بسیار قوی میباشد و همان روز اول فهمیدم که این روش و متد یک روش عقلانی میباشد. وقتی انسان پذیرفت که راهش را پیدا کردهاست برایاینکه به هدفش برسد باید در این مسیر حرکت کند تا به هدفش برسد.فرض کنید چند نفر با شغلهای متفاوت و اندیشههای متفاوت با سطح سواد متفاوت در یک بیابان گم شدهاند و هر چقدر تلاش میکنند راه را پیدا نمیکنند و تلاشهای آنها برای پیدا کردن راه فقط به ناامیدی ختم میشود سطح سواد جایگاه اجتماعی هیچ کمکی به آنها نمیکند فقط شخصی یا انسانی میتواند به آنها کمک کند که راه را بلد باشد تا آنها را به مقصد برساند و این شخص یک نور امیدی در دل آنها روشن میکند..
فارغ از شغل، سواد یا جایگاه اجتماعی این فرد. فقط مهمترین و اصلیترین مسئله این است که این شخص راه را بلد است و میتواند این افراد گمشده را به مقصد برساند. و از آن شرایط بد آنها را نجات دهد. این افراد باید فرمانبر این شخص نجاتدهنده باشند. و گوش به فرمان این شخص باشند و پا درجای پای این فرد بگذارند چرا باید از او تمکین بکنند؟چون اون شخص راه را بلد است و آنها را به مقصد میرساند. شخصی مصرف کننده ایی که در مرکز شهر زندگی میکند. ظاهراً در آن ساختار زندگی میکند ولی از نظر درونی ازنظر اندیشه و فکر در همان بیابان میباشد اصلاً جایگاه اجتماعی او مهم نیست. چون از درون در داخل بیابان گیر افتاده است. وادی هفتم میگوید اگر شما یک صندوق دارید و این صندوق قفل میباشد این صندوق را به دو روش میتوانید باز کنید یک روش با کلید باز کنید و هر وقت دلتان خواست به محتویات آن دسترسی پیدا کنید و همیشه در اختیار شما باشد و آن صندوق با کلید مخصوص خودش باز و بسته شود و صندوق سالم در اختیار شما باشد یکجور دیگر وقتی کلید نیست میخواهید در این صندوق را باز کنید با انفجار یا با پتک شاید بتوانید در این صندوق را باز کنید و محتویات آن را در اختیار بگیرید ولی دیگر صندوق به هیچ دردی نمیخورد جریان درمان هم به این شکل است که یک نفر با رفتن به کمپ و ترک های غیراصولی اقدام به بازکردن صندوق بدون کلید میکند و صندوق را از بین میبرد.ما در اینجا میخواهیم. با کلید این صندوق را باز کنیم و این کار را به پایان برسانیم. تا این پرونده برای همیشه بسته شود..
.jpg)

.jpg)


.jpg)
تایپ و عکس: مسافر مهدی و مسافر جواد
تنظیم و ارسال: مرزبان خبری مسافر مهدی
- تعداد بازدید از این مطلب :
116