چهارمین جلسه از دوره چهل و دوم کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره۶٠ نمایندگی عمان سامانی شهرکرد، به استادی راهنمای محترم مسافر پدرام، نگهبانی موقت مسافر حکمت و دبیری موقت مسافر حمید با دستور جلسه "وادی هفتم و تأثیر آن روی من" در روز سهشنبه ۱۸ شهریورماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سلام دوستان پدرام هستم یک مسافر.

در حال برگشت از مسیر ضد ارزشها هستیم
از گروه مرزبانی و نگهبان عزیز تشکر میکنم که این فرصت را به من دادند تا در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم.
بحث امروز وادی هفتم است: «رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت میکنیم»
در قسمت اول، یعنی یافتن راه، ما که امروز در کنگره هستیم، خوشبختانه مسیر را پیدا کردهایم. شاید دیگر دغدغهٔ بزرگی در این زمینه نداشته باشیم چرا که، به بهترین نحو وارد مسیر درمان شدهایم و در حال بازگشت از مسیر ضد ارزشها هستیم.
این بخش بسیار مهم است؛ درست است که این موضوع برای ما حل شده، اما از اهمیت آن چیزی کم نمیشود. در متن وادی نیز آمده است: چه بسیار عزیزانی را از دست دادهایم، فقط به این دلیل که مسیر درمان را پیدا نکرده بودند. چه باورهای اشتباهی که بیرون از اینجا وجود دارد و عدهٔ زیادی را به سمت شکست سوق داده است، زیرا همیشه این اندیشهی غلط را حمل کردهاند که اعتیاد غیرقابل درمان است. پس اینکه ما امروز اینجا هستیم، یعنی این مسئله برای من و شما حل شده است.
اما قسمت دوم وادی، یعنی «آنچه برداشت میکنیم»، موضوعی است بسیار حساس. در این بخش، احتمال لغزش و سوء برداشت زیاد است. درک اشتباه میتواند ما را به بیراهه ببرد.
ما ابزارهایی داریم که کنگره در اختیارمان گذاشته است
برای مثال، ما ابزارهایی داریم که کنگره در اختیارمان گذاشته است؛ راهنما، علوم کنگره، روش درمان DST و… همهی اینها ابزار هستند. آنچه اهمیت دارد، برداشت درست ما از این ابزارهاست. شاید انتخاب مسیر، گام ابتدایی باشد، اما مهمتر از آن این است که ببینیم جزو کدام دسته از افراد کنگره هستیم؛ آیا از خردمندان و صالحین هستیم که قرار است عاقبت به خیر شوند، یا کسانی که در نهایت از مسیر منحرف خواهند شد؟
در مورد برداشت، دو نکته اساسی وجود دارد:
۱. نبودِ پارازیتها و کنار زدن موانع فهم.
۲. دیدن و دریافتن حقیقت همانگونه که هست.
گاهی ما ابزارها را با اصل محتوا اشتباه میگیریم. مثلاً نوشتن سیدی، درمان سیگار، سر وقت به جلسه آمدن، نشستن در لژیون، اینها همه ابزار هستند، به حال خوب ما کمک میکنند، اما خودِ حقیقت نیستند.
طرف میگوید، حالم خوب نیست، میگویم آیا سیگارت را درمان کردهای؟ در جواب میگوید که «یعنی اگر سیگارم را درمان کنم دیگر همه چیز حل میشود؟»
معلوم است که نه، این یک ابزار است. شما برای فتح هیمالیا به کپسول اکسیژن نیاز دارید؛ اما آیا فقط به کپسول اکسیژن نیاز دارید؟ شرایط و ابزارهای بسیار دیگری هم هست که باید داشته باشید.
قدم به قدم و آرام آرام در مسیری که برایمان مشخص شده به حرکت خود ادامه دهیم.
وقتی کسی فکر کند که فقط با درمان سیگار یا فقط با سر وقت آمدن به جلسه، یا فقط با نوشتن سیدی به درمان میرسد، دچار برداشت غلط شده است.
کاری که کنگره برای تو میکند این است که، آدرس تو را به خودت بدهد. درمان بسیاری از بیماریهای تو در گرو آن است که خودت را پیدا کنی و برای رسیدن به این مهم، یک شرط وجود دارد؛ هر آنچه که امروز، راهنما در لژیون میگوید، یا استاد جلسه توضیح میدهد و یا حتی یک سفر اولی در مشارکتش مطرح میکند، هر آنچه را که میشنویم و عقل میگوید که درست است، تا جلسه بعدی در زندگیمان به اجرا درآوریم. قرار نیست یک نقشه عظیم و دست نیافتنی را یکباره پیاده کنیم؛ بلکه قرار است قدم به قدم و آرام آرام در مسیری که برایمان مشخص شده به حرکت خود ادامه دهیم.
هرکدام از ما مرکز جهان هستی خودمان هستیم. دنیای بیرون بازتاب درون ماست. اگر دنیایم آباد است، یعنی درونم آباد است؛ اگر دنیایم خراب است، یعنی درونم خراب است. نگرشی که نسبت به کنگره دارم، درمان من را رقم میزند؛ اگر دیدگاه من این است که، هیچ راهی نیست، اینجا هم خبری از درمان نیست؛ باید بدانم که برای من، درمانی اتفاق نخواهد افتاد. اما اگر دیدگاه من این باشد که کنگره تنها راه درمان من است و اینجا جایی است که افراد به رهایی میرسند، قطعاً روزی گل رهایی را از آقای مهندس خواهم گرفت.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید از همه شما متشکرم.

نگارش: مسافر نادر لژیون نوزدهم
ویرایش: مسافر حمید لژیون نوزدهم
عکسبرداری: مسافر ابوالقاسم لژیون یکم
تنظیم: مسافر جعفر لژیون نوزدهم
با احترام مرزبان خبری مسافر وحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
138