جناب مهندس حسین دژاکام بازهم با تاکید براهمیت تفکر، صحبتهایشان را آغاز کردند و فرمودند: «تفکر، همه چیز را مشخص میکند؛ یک ساعت تفکر، اندازه هفتاد سال عبادت است و ارزش دارد.» خداوند میفرماید: «نشانهها، مختص افرادی است که تفکر میکنند.»
جهانها همه درحال حرکتاند، هیچ چیز درحال سکون نیست. وقتی در حرکت باشی تغییرمیکنی؛ مثل یک سیبی که بالا میاندازیم، هزار چرخ میخورد تا پایین برسد؛ انسان هم همینطور است در مسیر، همه چیز بهوجود میآید، فقط بخواهم، تغییر صورت نمیپذیرد؛ بیمار تا زمانیکه تغییرنکند، خوب نمیشود، گندم ذرهذره ازیک دانه رشد و تغییرمیکند و بارده میشود. بانشستن درجای خود، حرکت نکردن و دعاکردن هیچ اتفاقی برای انسان نمیافتد؛ دعا زمانی اثر دارد که تو حرکت کنی. در اثر همین حرکتها، جهان هستی درحال تغییراست، اینطور نیست که فقط خوبی و خوشی باشد، زندگی بیمعنا میشود، پس هدف زندگی چه میشود؟ زندگی فراز و نشیب دارد وقتی انگیزه، بالا و پایین نباشد، ممکن است دست به خودکشی بزنیم. درتغییر و تبدیل انسان گاهی در نقطه اوج و گاهی درپایینترین جایگاه قرارمیگیرد و شکستها، ناکامی و نشدها را تجربه میکند؛ اینجاست که نباید ناامید شود و بداند که انسان توسط همین فشارها ساخته میمیشود و همه چیز همینطور باقی نمیماند. یک مصرف کننده ازدست نرفته، بلکه به خواب فررو رفته است برای گرفتن انرژی مرحله بعد. هیچ کس تا ابد در جهنم نمیماند، کافی است، سربرگرداند تا بازگردانده شود. کسی که سرتاپایش منفی و شیطانی شود؛ ممکن است، باز رحمانی شود و حتی برعکس، مثل راهنمایان که قبلا چهقدربه دیگران خسارت زدند ولی الان دارند، با خدمت به بقیه انسانها جبران میکنند.
خشم دروغین، مثل خشم پدر است که فرزندش را کتک میزند تا فرزندش تربیت بهتری داشته باشد. بلاهایی که سرراه انسان قرارمیگیرند هم، خشم دروغین خداوند برای آزموده و کامل شدن انسانهاست؛ خود خداوند بلا را میدهد و راه رهاییش را هم میدهد. تا باد چنین بادا، تا بوده رسم روزگارهمین بوده، از بالا به پایین و ازپایین به بالا، شاه، گدا میشود و گاهی گدا، شاه میشود درهمین چرخشها است که دائما هستی درحال تغییر و ترخیص است. همه چیز درحال تغییر است؛ اینکه بنشینیم خودمان را سرزنش کنیم که من بدبختم، بیچارهام، فلانم و... راهش نیست؛ باید به تلاشمان ادامه دهیم تا بشود آنچه میخواهیم.
درجهان هستی همه چیز معجزه است. هرچیزی را که نگاه کنیم، معجزه است ما نمیدانیم خدا کی و چه هست؛ ولی میدانیم قدرتی وجود دارد که همه چیز را برنامهریزی کرده است. ما فکر میکنیم با مرگ به خط پایان میرسیم ولی آنجاست که میبینیم، داستان ادامه دارد و مرحله جدیدی شروع شده است. هرچهقدر توان داریم باید به کار گیریم تا تبدیل به بهترین نسخه خودمان شویم؛ در درس، شغل، هنر، حرفه و...این که دانسته بمیریم با ندانسته، خیلی فرق دارد. تلاش و کوشش باعث شیرینی زندگی میشود.
پایان هرنقطه سرآغاز خط دیگری است در کمک به انسانها و راهنمایی کردنشان اگر تلاشمان را کردیم و دیدیم فایدهای ندارد و دارند راه خودشان را میروند، رهایشان کنیم، خودشان سرشان به سنگ میخورد و برمیگردند. بعضی از انسانها هستند چراغ دارند و به بعضیها هم چراغ داده میمیشود؛ اما باز هم نمیبینند، گمراهند و باز به بیراهه میروند؛ دلیلش هم داشتن تردید است که یا اصلا به مسائل پی نمیبرند و یا خیلی دیر پی میبرند.
ما نباید فرصتها و زمان گرانبهایمان را ازدست دهیم؛ اگر ازدست رفت دیگر برنمیگردد تا فرصت داریم استفاده کنیم؛ درس بخوانیم، حرفه یاد بگیریم و... آن موقع مورد لطف خداوند قرار میگیریم. ما اگر هزار بارهم به دنیا بیاییم، بازهم سر از کائنات درنمیآوریم؛ نباید دنبال چیزی بگردیم باید بخواهیم باتمام وجود تابه آن برسیم. اگر تشنهایم دنبال آب نگردیم، آب بخواهیم خودش سمت ما سرازیر میشود اما اگر درخواسته ما شک و تردید باشد، هیچوقت به آن نمیرسیم. کسی که گرسنه باشد، طالب دانستن است اما شکم سیر و کسی که پرخوری میکند، نور معرفت را نمیبیند. اگر به آنچه میبينيم و دریافت میکنیم، توجه کنیم به هرچیزی که بخواهیم میرسیم و درنتیجه تاریکیهای زندگیمان روشن و پرنور میشود. اگرمن بخواهم تغییر کنم، تبدیل شوم وسپس درنهایت ترخیص، باید حرکت کنم.
برداشت من از سی دی:
هرکاری بدون تفکر قطعا بینتیجه و یا نتیجه مطلوب را ندارد؛ با تفکرساختارها آغاز میشود. همانطور که آقای مهندس حسین دژاکام قبلا هم اشاره کردند، هیچچیز نباید ساکن و ثابت باشد؛ ساکن بودن مثل آب راکدی است که یکجا جمع شده و باتلاق شده وهر روز کثیفتر و لجنزارتر میشود، اما حرکت همچون رود خروشانی است که لحظه به لحظه زلالتر میشود، درسکون هدف معنا ندارد و درحرکت معنا پیدا میکند؛ مثل همان رودی که باحرکت میخواهد به دریا یا اقیانوس راه پیدا کند. تحرک باعث ایجاد تغییر میشود اگرمن فقط بخواهم، تغییر نمیکنم، بلکه باید حرکت و تلاش کنم تا تبدیل شوم به چیزی که میخواستم. تبدیل بدون تلاش و کوشش اتفاق نمیافتد، تلاش، کوشش و حرکت، فقط مختص این زمان نیست، بلکه شامل تمام ابعاد هستی است. همیشه باید درحال حرکت، تغییر و تبدیل باشیم و این هدف است که به زندگی انسان معنا میدهد.
تردید درمورد زمین، آسمان و هستی، هیچوقت درهیچ کاری به نتیجه نمیرسد؛ حتی اگر چراغ داشته باشند یا چراغ به آنها داده شود باز هم نمیبینند، متوجه نیستند و یا خیلی طول میکشد تا به مطالب پی ببرند. ما باید از زمانی که در اختیارمان قرارداده شده، نهایت بهره و استفاده را ببریم؛ زمانمان را به بطالت نگذرانیم، زمانیکه ازدست رفت دیگر برنمیگردد.
انسانها در هر سن و شرایطی باید به بهترین نسخه مورد نظر خودشان برسند، بعد از دنیا بروند؛ آن زمان است که مورد لطف خداوند قرارمیگیرند. ما اگر هزاران بار به دنیا بیاییم و برگردیم، هیچوقت سر از کائنات در نمیآوریم پس دنبال چیزی نگردیم و بخواهیم به آن برسیم. دنبال آب نرویم، تشنه که باشیم آب خودش سمت ما سرازیر میشود وهرچیزی را خواستیم، برای ما مهیا میشود و به آن میرسیم. اگر در خواسته خودمان تردید و شک باشد به آن نمیرسیم، خواسته ما باید با تمام وجود باشد. کسی که گرسنه باشد، طالب دانستن است ولی شکم سیر طالب دانستن نیست. کسی که پرخوری میکند، نور معرفت را نمیبیند. اگر به آنچه میبینیم و دریافت میکنیم، توجه کنیم به هرچه بخواهیم، میرسیم و درنتیجه تاریکیهای زندگیمان روشن و پرنور میشود.
منبع: سیدی «تغییر» از آقای مهندس حسین دژاکام
نویسنده: همسفر بهار رهجوی راهنما همسفر شیرین (لژیون پنجم)
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر شیرین (لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: همسفر پرتو رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی عمانسامانی شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
40