یازدهمین جلسه از دوره دوازدهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰ ویژه مسافران نمایندگی ملایر، با استادی راهنما مسافر جعفر، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر منصور با دستورجلسه «وادی هفتم و تاثیر آن روی من» روز سهشنبه ۱۸ شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
این عشق پایانی ندارد دایرهوار میچرخد و شعاع اضافه میکند تا آنجا که به فهم من و تو نگنجد.
اگر از گذشته خودم بخواهم بگویم پر از رمزهایی بودم که هیچ کلیدی برایش پیدا نمیشد پر از قفل هایی بودم که همیشه بسته بود مدام در کوچه پس کوچههای بنبستی بودم که انگار خودم به خودم بر میخوردم.
ببینید دوستان اصلا فلسفه وجودی آقای مهندس احیاگری است و واقعا ما در کنگره احیا میشویم. قفلهایی که من داشتم و راه به جایی نمیبردم مشکل نه، یک معضل بزرگ بود که همه مشکلات را درون خودش داشت و شاید من این معضل و خودم را نمیدیدم و از خودم غافل شده بودم و اینکه سالیان سال این قفلها زیادتر شد و من هیچ کلید و راهی برای باز کردنشان نداشتم و روز به روز از هدفم از آرامشم از آسایش و از زندگی از خانواده دورتر و دورتر میشدم شاید در کنارشان و با همدیگر زندگی میکردیم ولی به نوعی هم زندگی نمیکردیم.
ما باید خیلی قدردان باشیم که به قول آقای زرکش به احترام آقای مهندس خیلی محترم شدیم واقعا محترم شدیم خیلی به من برمیخورد که یکی به من میگفت معتاد. راههایی که باید را میرفتم و هر راهی هم که فکر کنید هزار بار تجربه کردم و به نتیجه نمیرسیدم و در همان شرایط مانده بودم.
اما وقتی وارد کنگره میشویم میبینیم که یک جایی آمدیم که اصلا فکر میکنی فقط اینجا درکت میکند و همه سوالات را جواب میدهد پس رمز و راز کشف حقیقت در آن یک واقعیت وجود دارد، یک حقیقت، چیزی که هست، بوده و خواهد بود. متد دی اس تی بر مبنای این حقیقت است که اتفاق افتاده، پس من به قسمت اول دستور جلسه که یافتن راه است پنجاه درصد رسیدم و دیگر به آن فکر نمیکنم اما هیچ وقت نباید از این دستورجلسه غافل شوم که یادم برود در چه شرایطی و از چه بیراهههایی وارد راه درست شدم. این وادی برای من خیلی ارزشمند است هر کدام از من و شما با یک وادی رها شدیم هر کدام از من و شما با یک تصویر از تصاویر چهارده تصویر کتاب شصت درجه، ولی من وادی هفتم را خیلی دوست دارم چون قبل از این وادی حکم عقل میآید یعنی عاقلانه و خردمندانه از مسیر عبور کن و قدردان باش. من فکر میکنم اگر برداشتی بخواهم داشته باشم این برداشت من پرداختهای من است یعنی اگر میخواهی به صبر برسی باید صبوری کنی اگر میخواهی به پول برسی باید از پول بگذری اگر میخواهی به زمان و انرژی برسی و در اختیارت باشد باید برای خودت و درمان خودت زمان و انرژی بگذاری پس این وادی روی پیداکردن راه مانور میدهد خیلی مهم است! خیلیها به ناکجا آباد رفتند خیلیها به جای اینکه به مرغزار بروند به مسلخ رفتند خیلی از جوانان ما پرپر میشوند به جهت اینکه راه درست را تشخیص ندادند.
قسمت دوم وادی برداشت و خواسته خودت است که بخواهی رقم بزنی. همه چیز به خواست افراد است، سرنوشت من با خواسته خود من رقم زده میشود. مهم این است که من امروز کارم را درست انجام بدهم، مهم این است که به قول آقای مهندس در استرس آینده و اضطراب گذشته نباشم قدر بودنتان، قدر نشستنها، قدر راهنماها، قدر خدمتگزارها را بدانید، پیشاپیش تبریک می گویم خدمت آقای ایمانی و آقا کمال عزیز ایجنتهای محترم مرزبانهای گرامی، ما هفته بعد جشن ایجنت و مرزبان را داریم بچهها در کنگره همه برای دل خودشان خدمت میکنند آقای مهندس میگویند من هیچ طلبی از کنگره ندارم، توقعی ندارم، پس ما سعی کنیم بتوانیم قدردان خوبی باشیم. مرزبان و ایجنت محترم نیازی به قدردانی من ندارند، نیازی به پاکت من ندارند اما ماحصل همه آموزشهای کنگره و ماحصل فلسفه این وادی هفتم آن پرداختی است که من باید داشته باشم و دریافتی که باید از مسیر داشته باشم و آن بخشندگی و قدردانی من است.
به قول آقای حکیمی اگر با مژههای چشممان تمام بناهای کنگره شصت را تی بکشیم باز هم عظمت رهایی خیلی بیشتر است این حال خوب این حال خوش و این اتفاقی که داریم احیا میشویم، خودت و خانواده داری به انسجام میرسی به یک مسیری پا میگذاری که دیگر در آن بیراهه وجود ندارد.
من به سهم خودم باید همیشه قدردان این عزیزان باشم و قدردانی هم به عمل است اگر شما در کلامی که دارید عمل کنید صاحب کلام خودت میشوی صاحب عمل خودت میشوی. امیدوارم که جشن ایجنت و مرزبان خوبی داشته باشیم. از اینکه به صحبتهای من توجه کردید خیلی از همهی شما سپاسگزارم.


عکاس و تایپ : مسافر علی لژیون چهارم
تنظیم و ارسال: مسافر وحید لژیون چهارم
مسافران نمایندگی ملایر
- تعداد بازدید از این مطلب :
77