English Version
This Site Is Available In English

معجزه کلام

معجزه کلام

جهان در حال ارتعاش و نو شدن است. مقاومت نکن، با آن همراه باش تا شکفته شدن را تجربه کنی.

لطفا به رسم کنگره خود را معرفی بفرمایید؟

سلام دوستان نسیم هستم همسفر. مسافر من با بیش از ۱۵ سال تخریب وارد کنگره شد، آخرین آنتی ایکس مصرفی هروئین،۱۷ ماه سفر کردند به راهنمایی مسافر محمد به روش DST با داروی OT راهنمایی خدمتی اینجانب ایجنت همسفر نازنین، ورزش مسافر باستانی ورزش خودم تنیس روی میز، رهایی به لطف خدای بزرگ و دستان پرتوان آقای مهندس دو سال و شش ماه و شش روز.

در مدت حضور در کنگره چه جایگاه خدمتی را تجربه کردید؟

در مدت حضور خود در کنگره افتخار خدمت در قسمت‌هایی همچون خدمت در سایت، دبیری جلسات همسفران، راهنمای تازه‌واردین، نگهبانی لژیون تازه‌واردین، مرزبانی، یک دوره سرداری، رابط خبری راهنمایان تازه واردین و راهنمایDST را داشته‌ام و در هر کدام از آن‌ها در حال آموزش بوده و هستم.

موقعی که شال نارنجی گذاشتید و لژیون زدید چه حسی داشتید؟

پاسخ این سوالتان را از سی‌دی مست از آقای مهندس می‌دهم؛ «خداوند فرصت خدمت به خلق را به همه بندگانش نمی‌دهد.» خوشحالم که در زمره‌ کسانی بودم که اجازه‌ خدمت به خود و خلق به من داده شد، اما این را هم بگویم نفس بازیگوش من به دنبال راهی برای قبول نکردن این خدمت بود (تقاضای مرخصی) اما انجام‌ها انجام می‌شود. آرزویی به وقوع پیوست، بهتر است بگویم خواسته‌ای به وقوع پیوست، حس آن را تا روی صندلی راهنمایی ننشینی و این شال خوش رنگ را به گردن نیندازی درک نخواهی کرد. این حس و حال را برای همه کسانی که خواستار ریزش و رهایی هستند از خدای بزرگ آرزو می‌کنم.

شما چه دریافتی از پیام‌ها می‌کنید که با حسی قوی آن‌ها را می‌خوانید؟

این لطف شما است. پیام خواندن، نسیم را از غرق شدن در مرداب اعتیاد نجات داد. در سخت‌ترین روزها، در سخت‌ترین شرایط، در تمام دویدن‌هایم که بارها در نوشته‌هایم از آن‌ها یاد کرده‌ام، چندین پیام همراه من بودند؛ بعضی از این پیام‌ها با من ارتباطی عمیق پیدا کردند. مشارکت کردن امری است هم سهل و هم سخت، اما پیام خواندن قدم در وادی دیگری است؛ چون آن کلام من نیست، امانتی است که به ما رسیده و باید در هنگام قرائت آن امانت را با تمام وجود به صاحب آن برگردانیم. یکی از محاسن حفظ پیام، درگیر کردن نفس و زبان در وادی دیگری است، حتماً آن را امتحان کنید. مشارکت نسیم بعد از  سقوطی عظیم و سکوتی سهمگین به یاری همسفران در سخترین و نفس‌گیرترین روزهای سفرم انجام شد.

چه رازی در کلام شما است که همه را جلب خود می‌کند؟

راز ماندگاری! آیا رازی بالاتر از (حقیقت) وجود دارد؟ وقتی همان هستم که هستم من را با جان و دل می‌پذیرند. نقاب‌ها خیلی زود خستگی می‌آورند و حتماً که روزی خواهند افتاد. جایی خواندم که نوشته بود همه‌ انسان‌ها حتی دروغگوترین آن‌ها خواستار شنیدن حقیقت هستند.

رمز و راز کشف حقیقت در کنگره۶۰ در چیست؟

انسان، زیرا هم رمز است و هم راز، هم عشق است و هم معشوق، بالاتر از من و بالاتر از تو مگر وجود دارد؛ اگر سراغ دارید حتماً به من معرفی کنید. ما همه گرد هم جمع آمده‌ایم تا انسان را به مقام والایی که داشته است برگردانیم. بنیان فرمودند: «مهم نیست چه داریم مهم این است که چه فکر می‌کنیم.» اهریمنِ مواد هر آنچه که داشتیم طلسم کرده بود و انسان طلسم شده تبدیل به چیزی غیر از حقیقت خودش خواهد شد. جادوی هفت رنگ کلید رهایی را به دریا افکنده بود، طوفان‌هایی که در این اقیانوس به سرم آمده است را نه برای درد؛ بلکه برای یادآوری بهتر است فراموش نکنم. این هنگام تلاش خواهم کرد رمز کنگره را با عشق و حرمت باز کرده و راز آن که درست زیستن است را پیدا کنم.

در مورد دستور جلسه وادی هفتم کمی صحبت کنید؟

دوست عزیزی در کلام خود به نکته خوبی اشاره کرد، شش وادی گذشته همگی رمز هستند؛ برای رسیدن به راز وادی هفت یعنی (حقیقت) حال اختیار با من است که راه برای پیدا کردن رمز را چگونه انتخاب می‌کنم. همراهان من چه کسانی هستند و من در کدامین سپاه در حال شمشیر زدن هستم. گروه کم‌خردان که بدون تفکر کاری را انجام می‌دهم و همیشه باید لب به عذرخواهی بگشایم یا گروه خردمندان همانانی که جهان را به جای بهتری برای زیستن تبدیل می‌کنند. به حال کنونی خودم که بنگرم معلوم می‌شود جز کدام دسته هستم؛ چون نشانه‌ رفتن در صراط مستقیم در وادی هفت آمده است؛ اگر آن را خوب یاد گرفته باشیم نشانه‌ آن را می‌دانیم.

در پایان لطفاً سخنی ماندگار ما را مهمان کنید؟

سپاس که من را به این خدمت دعوت کردید. اولین خدمت من در شال پرمسئولیت راهنمایی چقدر زود اتفاق افتاد. امروز دقیقاً یک ماه از نوشتن مقاله عدالت گذشته است، هرگز تصور نمی‌کردم به این زودی بار دیگر قلم در دست بگیرم. با خواندن این سؤالتان چیزی که از قلبم گذشت را با شما در میان می‌گذارم، هرگز از تحسین دیگران دست برنداریم، هستند کسانی که به دنبال تحسین شدن می‌باشند، بهتر است که آن شخص ما باشیم. حتما که کلام ما معجزه می‌کند. خلق حقیقت در دستان من و شما است. برای به انجام رساندن آن خساست نکنیم، کمک کنم تا دیگران به اهداف والای خویش برسند و مطمئن باشم که نگهبانان ماورا مرا یاری خواهند نمود. بالا رفتن سطح و تبدیل شدن به نسخه‌ایی بهتر بها دارد از دادن بهای این تغییر نترسیم.
لب زِحرف تلخ شستم، غوطه در شِکّر زدم.
 
مصاحبه‌کننده: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون یازدهم)
عکاس: همسفر بتول رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون یازدهم)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رودهن

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .