جلسه هفتم از دوره سیزدهم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی صادق قم با استادی راهنمای محترم مسافر مجید و نگهبانی مسافر احمد و دبیری همسفر احمد با دستور جلسه "وادی هفتم و تاثیر آن بر روی من"سهشنبه 18 شهریور ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز بکار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداراشکر و سپاسگذارم که امروز به بنده اجازه داد در این جایگاه قرار بگیرم و آموزش ببینم و تشکر می کنم از اینجنت محترم و گروه مرزبانی و تمامی خدمتگزاران شعبه و تشکر ویژه دارم از راهنمای درمان اعتیادم آقا امید و از راهنمای درمان سیگارم آقا احمد که روز یک شنبه با ایشان تماس گرفتم که ایشان استاد جلسه امروزباشند که ایشان فرمودند بنده به عنوان استاد جلسه در خدمت شما باشم و بنده آموخته ام فقط نسبت به دستور استادم اطاعت داشته باشم، خداوند را شاکر هستم که به تعادل نسبی رسیدهام و زندگی آرامی را تجربه می کنم.
دستور جلسه وادی هفتم و تاثیر آن بر روی من.
رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است، یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می نمائیم.
در مورد تیتر ابتدایی وادی آقای مهندس می فرمایند حقیقت چیزی است که از قبل بوده و هست و خواهد بود و تنها راهی که ما برای به انجام دادن هر موضوع و هرکاری نیاز داریم حقیقت آن موضوع است. حقیقت راه درست است یعنی همان صراط مستقیم که در کنگره عنوان گردید، برای رسیدن به حقیقت ما باید به معرفت برسیم و برای رسیدن به معرفت باید به علم آن برسیم و راه رسیدن به معرفت علم می باشد. ما معرفت را در کنگره با آموزش ها و مثلث دانایی: تجربه، تفکر و آموزش می آموزیم و ما در این مسیر به علم می رسیم.
زمانیکه که در مسیر معرفت قدم برمی داریم به کلید میرسیم و برای درمان اعتیاد آقای مهندس به کلید رسیدند و آن کلید متد DST بود. آقای مهندس می فرمایند کلید میتواند در دستان یک انسان اهل و یا یک انسان نا اهل بیفتد و با ذکر مثال می فرمایند کسی که تی ان تی را اختراع کرد می شود با آن راه ساخت یا اینکه کارهای انتهاری انجام داد و انسان کشت. متد DST و شربت OT هم دقیقآ همین گونه است یعنی اگر دست یک آدم بامعرفت نباشد و علمش را نداشته باشد آن میشود آنتی ایکس ولی زمانیکه به کنگره میآید و آموزش میبیند و به دانایی نزدیک می گردد میشود داروی OT و به درمان میرسد.
خداوند در قرآن میفرماید ما همیشه بر سر دو راهی هستیم، زمانیکه ما کلید را پیدا کردیم و رسیدیم به انتخاب راه رسیدیم باید معین گردد بر سر دو راهی چگونه راه را پیدا کرد. بهترین روش پیدا کردن راه تفکر و روان درست است، افکار و روان در کنگره فقط با آموزش دیدن درست میشود، با در صراط مستقیم بودن و گوش به فرمان بودن درست میشود.
وقتی که ما از صبح از خواب بیدار می شویم تا پایان روز صدها بار بر سر دوراهی میمانیم که آیا دارو را سر ساعت بخورم یا نخورم؟ استخر بروم یا نروم؟ سی دس بنویسم یا ننویسم؟ و این سی دی که نوشته ام چه آموزشی از آن دریافت کرده ام و آیا آن را کابردی کردهام؟ همه ی این ها همان دوراهی است و انتخاب با خود من است.
در کنگره راهنما راه را به ما نشان میدهد و انتخاب نهایی با خود من میباشد که چه کاری انجام بدهم، درست سفر بکنم یا نکنم، به اندازه و سر وقت دارو را بخورم یا نخورم و نتیجه آن عمل را طبق صحبت آقای مهندس در انتهای سفر میبینم.
این دستور جلسه پیام اولین سال تولد بنده بود، بنده در گذشته درک درستی از این مطلب نداشتم و بعد از درمان فکر می کردم که کار من تمام شده است ولی آیا واقعاً همین گونه است؟ آیا من باید با درمانم به بهره برسم؟
در کنگره مثالی است که دیگران کاشتند و ما میخوریم و ما میکاریم تا دیگران استفاده کنند و بنده باید در این مسیر قدم بردارم و خدمت بکنم.
برای مثال هفتهی بعد هفتهی اینجنت و گروه مرزبانی می باشد و دوستان مثال آن هایی هستند که راه را یافته اند و در صراط مستقیم قدم برداشته اند و درمان شدهاند و رها نکرده اند که بدون تاثیر بروند و خدمت گذار واقعی شدهاند.
ما هم باید مانند الگوی های کنگره در کنگره باشیم خدمت کنیم و آموزشهایی را که دریافت کرده ایم کاربردی بکنیم.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید متشکرم.

تایپ خبر: مسافر حمزه لژیون چهارم و مسافر بهزاد لژیون هفتم
عکاس: مسافر حمزه لژیون چهارم
ارسال خبر: همسفر امیرمحمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
160