جلسه چهارم از دوره سیودوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی لویی پاستور به استادی راهنما همسفر پریسا، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر زهره با دستور جلسه «وادی هفتم (رمز و راز کشف حقیقت در دوچیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت مینماییم) و تأثیر آن روی من» روز سهشنبه 18 شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شاکرم که دوباره این جایگاه را تجربه میکنم. از ایجنت محترم، مرزبانان گرامی و نگهبان جلسه که اجازه خدمتگزاری به من دادند سپاسگزارم. دستور جلسه در مورد وادی هفتم «رمز و راز کشف حقیقت در دوچیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت مینماییم و تاثیر آن روی من» از خدای خودم سپاسگزارم بابت یافتن راه درمان و اینکه توانستم در مسیر علم و آگاهی قدم بگذارم. بدون اغراق باید بگویم که این راه را برای خودم معجزه میدانم زیرا ممکن بود مثل افراد دیگر هنوز در جستجوی یافتن راه باشم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان بسیار سپاسگزارم که راه درمان اعتیاد را کشف و متد DST را در اختیار همه ما قرار دادند تا بتوانیم استفاده کنیم. قدردانی و تشکر میکنم از راهنمای بزرگوارم خانم عزت عزیز که با از خودگذشتگی، ایثار و حضور در برنامه ماه عسل پیام رهایی را به تمام کسانی که خواستار رهایی از بند اعتیاد بودند رساندند و من هم یکی از آن دریافت کنندهها بودم.
این وادی میخواهد به ما بگوید برای رسیدن به حقیقت چه در زندگی و چه در درمان اعتیاد و همینطور برای شناخت خودمان 2 چیز لازم است، اولی یافتن راه؛ یافتن راه درست نیاز به اطلاعات و دانایی بالایی دارد. زمانی که درگیر اعتیاد شدیم من هیچگونه اطلاعات و آگاهی در مورد آن نداشتم و هر کسی هر پیشنهادی که میداد در راستای آن حرکت میکردم، انرژی میگذاشتم و تلاش میکردم؛ چون فکر میکردم راه درستی است و راهی است که من را به نتیجه میرساند؛ ولی هر بار به بنبست و شکست منتهی میشد و نتیجه نمیگرفتیم. مسیری که غلط باشد باعث میشود انسان ناامید و سرخورده شود و آن راه را دیگر رها کند؛ ولی مسیر درست مسیری است که اگر انسان آن را پیدا کند انگار تازه متولد شده و انرژی خاصی از آن میگیرد.
آیا فقط پیدا کردن راه مهم است؟ مسلماً اینطور نیست؛ اینکه من چگونه قدم بردارم برای مقصد و چه چیزی را برداشت کنم مهم است. هر مسیری سختیهای خاص خودش را دارد وقتی من میخواهم در آن مسیر حرکت کنم نیاز به تلاش دارم و سختیها را باید بخشی از مسیر بدانم و مانع ندانم. وقتی که مسیر درست و سالمی باشد میتوانم مطمئن باشم از آن نتیجه میگیرم، دلم آرام میگیرد و در آن به خوبی قدم بر میدارم.
یک سفر اولی یا تازهوارد وقتی که وارد کنگره میشود شاید چیزهایی که میگوییم به دلیل حسهای خرابی که دارد برایش نامفهوم باشد؛ چون فقط نگاهش به مسافرش است که مسافر به کنگره میآید یا نه، سفر میکند یا نه، گریز میزند یا نه. وقتی که حسها آلوده است، وقتی که حواسش به چیز دیگریست، آن چیزی را که میخواهد دریافت نمیکند. در کنگره آموزشها برای این قرار داده شده که با آموزشهایی که میگیرم مسیر تزکیه و پالایشم را آغاز کنم، نگاهم از روی مسافرم برداشته شود و روی خودم برگردد.
آقای مهندس میگویند: ما آدرس خودتان را به خودتان میدهیم. وقتی که یک همسفر شروع به آموزش گرفتن میکند کمکم آن حسها از او دور شده و به خودش برمیگردد که باید از خودم شروع کنم و به شناخت روی خودم، روی ظرفیتها و نیروهای درونیام برسم اینجاست که یک سفر اولی یا تازهوارد شروع به حرکت میکند.
این وادی از افرادی صحبت میکند که کمخرد و خردمند هستند. من ببینم که جز کدام گروه هستم، جز افرادی هستم که کمخرد هستند و بدون اینکه تفکر بکنم سخن میگویم، قضاوت میکنم و بهترین راه را کوتاهترین راه میدانم یا نه جز خردمندان هم میتوانم باشم به این دلیل که برای هر کاری که میخواهم انجام دهم تفکر میکنم و میدانم که قرار است آرامآرام میوه حقیقت را به دست بیاورم. از خداوند برای همگیمان میخواهم که با تفکر و انتخاب درست بتوانیم بهترین راه و مسیر را در زندگیمان انتخاب کنیم.

رهایی 40 سیدی همسفر پریسا و 30 سیدی همسفر زهرا و همسفر آنیتا رهجویان راهنما همسفر نازنین

مرزبانان کشیک: همسفر ماندانا و مسافر میثم
عکاس: همسفر رها رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دهم)
تایپیست: همسفر طلا و همسفر پروین رهجویان راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی لویی پاستور
- تعداد بازدید از این مطلب :
172