رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری، آنچه برداشت مینمائیم. در زندگی و تجربیاتی که انسان دارد، اگر دقت کنیم همیشه در حال انتخاب مسیر و راه است. انسان به دلیل داشتن ویژگی اختیار که خداوند به او داده است که پیشنیاز آن هم آموختن علم است ویژگی خاصی دارد؛ اگر تفاوت انسان با حیوانات و گیاهان را بررسی کنیم، تفاوت اصلی در توانایی یادگیری علم و کسب دانش است که انسان را به شناخت مسائل میرساند.
اختیار؛ یعنی اینکه انسان همیشه میتواند از بین چند راه، یک راه را انتخاب کند. وقتی انسان قادر به انتخاب است و راهی را پیدا میکند، مسیر زندگیاش ادامه مییابد و برای اینکه بهترین حرکت را داشته باشد، باید شناخت پیدا کند. رمز همان یافتن راه است، راز مسیری است که طی میشود و حقیقت، چیزی است که انسان بهدنبال آن است؛ یعنی اصل، ریشه و ماهیت هرچیز.
یادگیری علمی که تازه کشف شده، زیاد سخت نیست، مثل اعتیاد که راه درمان آن توسط آقای مهندس کشف و سادهتر شده است، به ما میگویند چه مقدار دارو را کم کنیم، سر ساعت بیاییم و پلهپله پیش برویم. پیدا کردن راه بسیار سخت بود و سالها پنهان مانده بود؛ مثلاً یک باغ برای کسی قابل استفاده است که داخل باغ باشد، شرط استفاده از باغ، ورود به آن است؛ یعنی وقتی داخل باغ باشی، باغ قابل استفاده است و این؛ یعنی راه را پیدا کردهای، قرارگرفتن در باغ ۵۰ درصد موضوع است؛ اما ممکن است کسی وارد باغ شود؛ ولی به محض ورود از باغ میوه بچیند، شاخهها را بشکند یا آتش بزند. چرا بعضی افراد باوجوداینکه درمان و راه مشخصی مثل کنگره۶۰ دارند، از آن استفاده نمیکنند؟ چون جاده فقط برای کسی قابلاستفاده است که داخل آن قرار گرفته باشند. برای اینکه انسان به رمز یک موضوع محرم شود، باید سالها محرومیت را تجربه کند. محرومیت، ظرفیت انسان را شکل میدهد تا بتواند به رمز مسئله محرم شود. این فرایند ممکن است برای یک نفر ۱۰ سال و برای دیگری ۲۰ سال طول بکشد.
آقای مهندس درمان اعتیاد را کشف کردند و سالها طول کشید تا به این رمز محرم شوند. بسیاری از افرادی که به کنگره میآیند، هنوز محرم نشدهاند و مسئله برایشان ناشناخته و نامرئی است. آنها هنوز مسیر را طی نکردهاند و نمیدانند که چقدر راه سختی تا رسیدن به جواب وجود دارد؛ اما چیزی که باعث میشود انسان محرم شود و ظرفیت پیدا کند، پالایش حس است. وقتی حس انسان پالایش شود، انسان با قلب خود راه را پیدا میکند؛ اگر قلب کسی سیاه، پر از کینه، نفرت و دشمنی باشد، راه را نمیتواند پیدا کند و اگر هم پیدا کند، دوباره راه را گم خواهد کرد. برای تغییر در زندگی، چارهای جز تغییر خودمان نداریم؛ باید قلب و حس خودمان را پالایش کنیم؛ چون برای رسیدن به خواستههایمان باید خودمان تغییر کنیم. خداوند به افرادی که خوشقلبتر هستند، علوم بالاتر خود را نشان میدهد؛ پس اگر ما در خود تغییر ایجاد کنیم، این راه به ما هم نشان داده خواهد شد. وقتی تزکیه و پالایش را انجام دهیم، بقیه کار با عقل است، بستگی دارد که چقدر از قدرت عقل استفاده کنیم و عقل را بهعنوان فرمانروا قبول داشته باشیم؛ اگر این کار را کنیم، بهترین نتیجه را میگیریم.
راه درست، راهی است که کمترین آسیب و تخریب را داشته باشد و با کمترین تلفات به هدف برسد، بهترین راه همیشه کوتاهترین راه نیست. وقتی در کنگره قرار گرفتهایم، باید همیشه تلاش کنیم حسمان را پالایش کنیم و عقل را به کار بگیریم تا رمز و راز مسائل را پیدا کنیم و به بهترین نتایج برسیم. یافتن راه پایان کار نیست؛ اگر دوباره وارد حسادت، غیبت، سرزنش و ضدارزشها شویم، راه را گم میکنیم و مسیر برایمان نامرئی میشود.
حقیقت همیشه بوده و خواهد بود، چیزی حقیقت است که در گذشته وجود داشته، اکنون موجود باشد و در آینده نیز باقی بماند، حقیقت از صفات خداوند است. برای رسیدن به حقیقت، انسان باید آگاهی خود را بالا ببرد. وقتی آموزش میبینیم، کلید را به دست میآوریم؛ اما استفاده از این کلید نیاز به معرفت دارد. باید بدانیم با کلیدی که داریم کدام درب را باز و کدام را باز نکنیم. باز کردن درب با کلید، زمان و شرایط خاص خودش را میطلبد. با آمدن به کنگره آموزشهای لازم را میگیریم و اگر درست از کلید استفاده کنیم، درب را به سمت حیات، رشد و تکامل باز کردهایم و به دانایی مؤثر و معرفت رسیدهایم. در جهانبینی تا زمانی که نتوانیم از خواستههای نامعقول خود بگذریم، هیچ اتفاقی نمیافتد؛ مثلاً ممکن است ۱۰ سال در کنگره باشیم؛ ولی اگر از خواستههای نامعقول خود نگذریم، هیچ تغییر واقعی رخ نمیدهد، همانطور که خداوند در قرآن میفرماید: «سرنوشت هیچ قومی تغییر نمیکند، مگر آنکه از خواستههای نامعقول خود بگذرند.»
اطلاعات انسان پوچ، درست یا غلط هستند. وقتی انسان خواستههای نامعقول خود را دنبال میکند، اطلاعات نادرست و خرافات برایش ارزش پیدا میکند و به کمک او میآید؛ مثلاً ممکن است در زندگی به نقطهای برسیم که فکر کنیم دنیا را عدهای کنترل میکنند و ما هیچ نقشی نداریم، این فکر باعث میشود نقش خود را کمارزش ببینیم و دست از تلاش برداریم. در این حالت همه معادلات زندگی بههممیریزد؛ اما وقتی انسان در صراط مستقیم قرار میگیرد، نقش خرافات کمرنگتر میشود. منشأ همهچیز نفس انسان است و اینکه آیا حاضر است سختی بکشد یا نه؟ انسان چیزی نیست مگر آنچه تلاش میکند. جایگاه هر انسان به میزان تلاش او بستگی دارد. انسانهای تلاشگر قابل احترام هستند، در برابر مشکلات مقاومت میکنند، رنج را میشناسند و حاضر نیستند به دیگران سختی وارد کنند. کسی که حقیقت را انتخاب کند، همان کسی است که تلاش و سختی را در مسیر زندگی خود پذیرفته است. هوش مهم نیست؛ بلکه پشتکار و استقامت اهمیت دارد؛ زیرا تزکیه و پالایش در سایه تلاش و سختکوشی اتفاق میافتد. به امید رسیدن به حقیقت واقعی. آقای حکیمی فرمودند: «جمعیتی که به احیاء انسانی و رهایی رسیدهاند، بهخاطر درستی راه است.»
منابع: سیدی حقیقت و سیدی محرم از استاد امین، سخنان دیدهبان آقای حکیمی.
نویسنده: همسفر طیبه رهجوی راهنما همسفر وجیهه (لژیون دوم)
ویراستاری: رابط خبری همسفر فرشته (ر) رهجوی راهنما همسفر وجیهه (لژیون دوم)
ارسال: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر اسماء (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سیرجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
72