جلسه هشتم از دوره چهلوسوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره60 همسفران نمایندگی ستارخان به استادی راهنمای ویلیام همسفر لیلا، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه «وادی هفتم (رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت مینمائیم) و تأثیر آن روی من» روز سهشنبه 18 شهریورماه 1404 ساعت 16:00 آغاز بهکار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
از خداوند سپاسگزارم که به من اذن زندگی داد؛ برای امروز که یک روز دیگر زنده باشم و بتوانم این جایگاه را تجربه کنم و در کنار شما بیاموزم و خدمت کنم و از راهنمایم سپاسگزارم که به من اجازه خدمت در این جایگاه را دادند.
من صحبتم را با یک شعر از مولوی شروع میکنم که ایشان میفرمایند:
راهی بزن که آهی برساز آن توان زد
شاید که گنج یابی در این خراب آباد
این شعر به من یک احساسی میدهد و برداشتی که از آن دارم این است که برای اینکه به راه حقیقت برسیم؛ باید از مسیری برویم و آن مسیر نباید هر مسیری باشد، بلکه باید مسیری باشد که تو را به حقیقت برساند. این شعر مفهوم وادی هفتم را برای من تداعی میکند.
وادی هفتم میگوید: «رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت میکنیم». وقتی برای اولینبار این وادی را شنیدم، گویی گذشته خودم برایم تداعی شد. بهدلیل اینکه سالها درگیر اعتیاد مسافرم بودیم و بارها برای درمانش تلاش کردیم، چه خودش بهصورت سقوط آزاد و چه من با ناراحتیهایی که میکردم و مدام میگفتم فلان کار را بکن، چرا نمیتوانی، چرا اراده نداری؟ ... خیلی تلاش کردیم؛ ولی هر بار به در بسته میخوردیم و هر بار بدتر از قبل میشد تا اینکه اذن ورود به کنگره برای ما صادر شد و بعد از مدتی متوجه شدم که راه را پیدا نکرده بودم و هر راهی، راه درمان نیست مثل کسی بودم که در بیابان به هر سو میدود و هر دفعه مسیری را انتخاب میکند که در آن تشنگی و گرسنگی را تجربه میکند، به عبارتی در آن مسیر به جای آب به سراب میرسیدیم. نمیدانستم برای اینکه درمان شویم و نجات پیدا کنیم؛ باید راه درست را پیدا کنیم.
هنگام ورود به کنگره چراغی در دلم روشن شد و متوجه شدم که راه درست همینجاست؛ جایی که خیلیها قبل از من آمدند، درمان شدند و رفتند. اینجا به من یاد داد که درمان با آرزو کردن و دعا کردن نیست؛ اینکه من بنشینم و گریه و زاری کنم و دعا کنم که مسافرم درمان شود، امکانپذیر نیست. باید یک مسیر علمی و عملی را طی کنم که اگر در این مسیر باشم به نتیجه خوبی میرسم.
حقیقت این نیست که من در ناامیدی و شکایتهایی که مدام بر زبانم بود، بگردم. این را به کسانی میگویم که تازه وارد لژیون شدهاند و سفراولی هستند؛ پس اول این شد که ما باید مسیر درست را پیدا کنیم و دومین مطلب که خیلی حساستر و مهمتر است، برداشت من است. من آمدم و مسیر را پیدا کردم؛ اما برداشت من از مسیر چه بود؟ من میتوانستم بیایم و در کارگاه عمومی شرکت کنم، صحبتهای راهنما را گوش کنم و بروم به امید اینکه شاید مسافرم درمان شود یا نه. اما کجا توانستم برداشت کنم؟ جایی که با تمام وجودم حرفهای راهنما را پذیرفتم و اجازه دادم کمکم روی قلبم حک شود. اینجا بود که توانستم آرامش را وارد زندگیام کنم.
فکر میکردم که مسیر درست را پیدا کردهام. میدانستم که مقصد درست است؛ اما گاهی مسیر را گم میکنیم مثل کسی که سوار اتوبوس میشود تا به مقصدی برود؛ ولی در اتوبوس خوابش میبرد و از مسیر لذت نمیبرد، چیزی نمیآموزد و یاد نمیگیرد.
برای من برداشت چه بود؟ وقتی وارد جلسه میشوم، چه کارگاه عمومی چه لژیون، از هر سیدی، از هر مشارکت، از هر جمله سادهای که خواهر لژیونیام میگوید، از هر نکتهای که استاد یا راهنماهای دیگر به من میگویند، باید برداشت خوبی داشته باشم؛ برداشتی که بتواند زندگی مرا تغییر دهد.
نکته دیگری که یاد گرفتهام این است که حقیقت یک نقطه نیست؛ اینکه من به یک نقطه برسم و بگویم حقیقت است، این درست نیست. حقیقت مسیری است که باید طی کنم و از آن برداشتهایی داشته باشم. حقیقت همان برداشتهایی است که در مسیر دارم. من حقیقت زندگی را چهطور پیدا کردم؟ با آرامش خودم و مسافرم، با خندههای بچههایم که دوباره دیدم و امیدی که به زندگی من برگشت.
وادی هفتم چه چیزی را به من یاد داد؟ اینکه حقیقت را باید با صبر و ایمان جستوجو کنم و اگر این دو را داشته باشم میتوانم به حقیقت واقعی برسم. من شکرگزارم که خداوند راه کنگره را برای من باز کرد تا تاریکی وجود خودم را بهعنوان یک مسافر نیکوتین بشناسم و درمان کنم و از دل تاریکی به منبع نور برسم. حالا در مسیری هستم که آموزش میبینم.
در آخر میخواهم بگویم: من بهعنوان یک همسفر، حقیقت را در همین راه پیدا کردم؛ در همین جلسات، آموزشها و امیدی که روزبهروز در من قویتر میشود. امیدوارم که بتوانم قدر مسیری را که در آن هستم بدانم و دلیلش را بفهمم و همیشه برداشتهای درست و عمیقی از آن داشته باشم.

مرزبان کشیک: همسفر مهدیه
عکاس: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر سکینه (لژیون دهم)
تایپ: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)
ارسال: همسفر گندم رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ستارخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
139