اولین جلسه از دوره دوازدهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، شعبه کریمان کرمان با استادی مسافر حسین، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر حمید با دستور جلسه ''وادی هفتم و تاثیر آن روی من'' در روز سهشنبه ۱۴۰۴/۰۶/۱۸ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر
ضمن تشکر از بنیان کنگره ۶۰ جناب آقای مهندس دژاکام که این بستر را فراهم کردند تا من حسین بتوانم به درمان برسم. تشکر میکنم از راهنمای درمان موادم، آقا سینا. همچنین از راهنمای درمان سیگارم آقا محسن و ایجنت قبلی شعبه، آقای دژاکام که در تمام مراحل کنگره ایشان حضور دارند و در حال خدمت هستند.
یک تشکر میکنم از راهنمای عزیزم آقای نقدي ایجنت شعبه ارگ.
عنوان وادی هفتم عبارت است از رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است، یکی یافتن راه و ديگري آنچه برداشت مینماییم.
من زمانی که وارد کنگره شدم، درک درستی از این واديها نداشتم. کم کم این موضوعات برامی روشن شد وا تفاقی که افتاد این بود که من تماسی داشتم با آقا سینا در مورد یک موضوعی و ایشان من را به عنوان استاد جلسه انتخاب کردند و این اتفاق يک تلنگر برای من بود که شاید من برگشتم به آن دوراني که خطاهای زیادی در این موضوع داشتم.
وادی هفتم یک مسیر را به من نشان میدهد. از وادي اول تا چهارم ما روی تفکر، فکر میکنیم و وادی پنجم میگوید آن تفکری که در ذهنمان است را عملی کنیم.
وادی ششم یعنی فرمان روایی عقل را به رسمیت بشناسیم. الان درشرایطی هستم که هر قدمی بر میدارم باید پشتش تفکر باشد یعنی من مسافر، من حسین، برایم مقدر شده که آموزش ببینم و فرصت یادگیری برایم پیش آمده و باید برای هر کاری، تفکر کنم که مجبور به عذرخواهی نباشم.
زماني که در شعبه گنجعلیخان بودم اوایلی که خدمتگزار شده بودم مدام این جمله سر زبانم بود که عذرخواهی میکنم، ببخشید متوجه نشدم. با اینکه سفر دومی شده بودم ولی مدام از این جملات استفاده میکردم.
در يکی از صحبتهای آقای زارکویی شنیدم که ایشان فرمودند من صد خودم را میگذارم تا مجبور نشوم عذر خواهی کنم و اینجا تلنگری بود برای من.
وادی هفتم میگوید رمز و راز کشف حقیقت.
کشف کردنش به گفته آقای مهندس يعنی رمز گاوصندوق و چیزی که برای من مشخص است، راز میتواند محتويات داخل گاو صندوق باشد.
من چه زمانی و بر چه مبنایی دارم حرکت میکنم؟
آیا در مسیر درست هستم یا نیستم؟
در سفر اول زمانی که پلهها را دانه دانه طی میکنم و با راهنما صادق هستم و دارم واقعیت را به او میگویم، دارم به درستی حرکت میکنم.
تا قبل از اینکه وارد کنگره بشوم برای رها شدن از دست مواد، خودم را به در و دیوار میزدم و روشهای زیادی را امتحان میکردم.
آنتی ایکس دیگری را جایگزین آنتی ایکس دیگر میکردم چون فکر میکردم تخریبش کمتر است و فکر میکردم این یک لطفی است که در حق خودم میکنم ولی اشتباه میکردم و داشتم به مسلخ میرفتم.
چه بسا افراد زیادی برای پیدا کردن راه به مشکل بر میخورند و به مسلخ میروند.
هفته پیشِرو، هفته ایجنت و مرزبان است. جا دارد تقدیر و تشکر کنم از مرزبانان شعبه و ایجنت محترم که بدون چشم داشتی دارند خدمت میکنند.
در جامعه ای که عصا را از کور میدزدند
هستند کسانی که اولین نفرات در شعبه حاضر میشوند و آخرین نفرات از شعبه خارج میشوند.
درقبال این دوستان وخدمت گزاران هرکس به هر نحوی که میتواند خدمتی انجام دهد.
من درقبال چیزی هایی که از کنگره دریافت کردم چگونه بازپرداخت دارم؟
گوشه ای از زحمات این عزیزانی که اینجا خدمت میکنند و از وقت و عمرشان میزنند، من چگونه میتوانم این زحمات را جبران کنم؟
شایسته است که به بهترین نحو با پول نو و دلنوشته از این عزیزان تقدیر و تشکر کنیم.
متشکرم از اینکه به صحبتهای من گوش کردید.


تایپ: مسافر رامین، لژیون دوم
عکس: مرزبان خبری مسافر رضا
ویرایش و ارسال: مسافر یوسف، لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
114