English Version
This Site Is Available In English

تعادل فوق درمان است

تعادل فوق درمان است

جلسه‌ دوازدهم از دوره‌ شصت و ششم کارگاه‌های آموزشی خصوصی نمایندگی حکیم هیدجی با استادی مسافر حمید ، نگهبانی مسافر علیرضا و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه‌‌ «وادی هفتم و تاثیر آن روی من » روز سه‌شنبه 18 شهریور ١۴٠۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.


خلاصه سخنان استاد: سلام دوستان حمید هستم مسافر
قبل از همه چیز خدای خودم را شکر می‌کنم که امروز اینجا حضور دارم و می‌توانم خدمت کنم، از ایجنت محترم و مرزبانان عزیز و راهنمای خوبم حسین آقا تشکر می‌کنم که اجازه دادند من در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم
من قبل از ورود به کنگره شخصی بودم که تمامی کارهای خودم را نصفه نیمه انجام می‌دادم و هر کاری که به من سپرده می‌شد از ۱۰۰ درصد فقط ۲۰ درصد  آن را انجام می‌دادم و حرف دیگران را اصلا قبول نمی‌کردم، همین رفتارها باعث شد تا من به اعتیاد گرفتار شوم و دردهای بسیاری را تحمل کنم، اعتیاد یک تاریکی است که انسان را به چه جاهایی که تصورش را نمی‌شود کرد می‌کشاند، خدا را شاکرم که متد DST توسط آقای مهندس کشف شد تا هم نوع‌هایی مثل من بیایند و اینجا به درمان برسند، اما در مورد دستور جلسه که وادی هفتم و تاثیر آن بر روی من ( رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است، یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می نمائیم )
تمامی وادی‌ها با نظم در کنار هم قرار داده شده اند تا من را به آرامش و آن عشق و محبتی که در وادی چهاردهم هست برساند، در وادی اول تا چهارم به من تفکر کردن را می‌آموزد و در وادی پنجم به من می‌گوید تا حال اگر فکر کرده‌ای، اکنون وقت آن است که در این وادی از قوه به فعل در آوریم و حرکت کنیم و به کارهای خویش نظم دهیم، در وادی ششم  صحبت از عقل می‌شود که بهترین راهها را به من می‌گوید و باید آن را به رسمیت بشناسم، هرگاه من قبول کردم که عقل فرمانروای زندگی من است و مرا راهبری می‌کند. به وادی هفتم می‌رسیم که می‌گوید رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است، یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌نمائیم، در مورد وادی هفتم هم رمز داریم، هم راز و هم کشف و می‌خواهد ما را به جایی برساند که در صلح و آرامش باشیم، یعنی قبل از اینکه بخواهم کاری انجام دهم اول باید فکر کنم، حتی در مورد محبت به دیگران هم باید اول فکر کنم، در وادی هفتم می‌خواهد به من بگوید وقتی هدفی را  مشخص می‌کنم از مبدا تا مقصد باید کل آن را بررسی کنم، کسانی که اشتباه نمی‌کنند قطعا آن مسیر را چندین بار بالا و پایین می‌کنند و با دیگران مشورت می‌کنند و در آخر تصمیم نهایی را می‌گیرند، در زندگی روزمره من همیشه و هر لحظه در حال کشف رمز و راه حقیقت هستم، من برای چه بدنیا آمده ام؟ آمده ام به صلح و آرامش برسم یا برهم بزنم، خداوند می‌گوید تا کامل نشوی تو را نمی‌برم، یعنی من آمده ام که به تکامل برسم، کنگره از من می‌خواهد وقتی به درمان می‌رسم یک آرامش نسبی داشته باشم، در کنگره تعادل فوق درمان است، وقتی من تعادل داشته باشم،  خانواده و اطرافیان من در صلح و آرامش خواهند بود، هر کدام از ما پدر خانواده‌ای هستیم، وقتی پدر بیفتد همه می‌افتند، چون پدر ستون زندگی است، آقای مهندس در این وادی می‌خواهد خویش من را به خودم نشان دهد و بفهماند که من که هستم،  در این وادی انسان‌ها به دو دسته کم خردان و خردمندان تقسیم می‌کند، خردمندان اول فکر می‌کنند بعد صحبت می‌کنند. اما کم خردان اول صحبت می‌کنند بعد فکر می‌کنند، به نظر من هر کسی که وارد کنگره شده و ایستادگی کرده در این مسیر به نتیجه رسیده است و کار غیر ممکنی وجود ندارد.
پرده پرده آنقدر از خود دریدم خویش را
تا که تصویری برای خویش دیدم خویش را

خویش من هم، اینک از در صلح آمده است
بس گوش بستم ز غیر آن دم شنیدم خویش را

برده داران زمانه چوب حراجم زدند
دست اول چون برآمد خود خریدم خویش را

بزم سازان زمان می از سبویم میخورند
من تهی پیمانه بودم سر کشیدم خویش را

مرزبان کشیک :مسافر رضا


تایپ: مسافر مرتضی
صدابردار: مسافر مجید
عکاس: مسافر محسن
ثبت: مسافر مهدی


مسافران نمایندگی حکیم هیدجی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .