English Version
This Site Is Available In English

سخن گفتن به نوعی تعیین مسیر است

سخن گفتن به نوعی تعیین مسیر است

رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری، آنچه برداشت می‌نماییم. اکنون در مرح­له‌ای قرار داریم که عقل بایستی با نیروهای خود، بعضی از مجهولات را کشف نماید تا راه درست را به ما نشان بدهد زیرا این مسئله فوق العاده مهم است. چه انسان‌ها و دوستان زیادی از ما قربانی شدند فقط به دلیل این که راه را پیدا نکردند و یا راه را اشتباه رفتند. چه بسیارند انسان‌هایی که قربانی شدند و زندگی آن‌ها متلاشی شد فقط برای اینکه راه را پیدا نکردند. بعضی از آن‌ها از هیچ تلاشی فروگذار نکردند و انسان‌های مصمم و با اراده­‌ای هم بودند؛ اما در اثر انتخابِ راه غلط وسایل نابودی خود و دیگران را فراهم نمودند؛ حتی برخی که راه حل نهائی را برای حل مشکل خود پیدا نکردند دست به خودکشی زدند. ما نمی­‌توانیم بگوییم که آن‌ها بی­‌اراده بودند چرا که ارادۀ فوق العاده قوی هم داشتند؛ اما جسم آن‌ها، روان آن‌ها و تفکر آن‌ها به دلیل پیدا نکردن راه حل برای مشکل خود از تعادل طبیعی خارج شده بود.
همیشه پیدا کردن راه صحیح برای حل مشکلات در تمام زندگی نقش مؤثری دارد. چه انسان‌های زیادی وارد دسته­‌های گوناگون شده و به خیال خود راه درستی انتخاب کرده بودند و به فکر خود به مرغزار می­‌رفتند در حالی‌ که سر از مسلخ در آوردند و نابود شدند و زمانی فهمیدند که کار از کار گذشته بود؛ بنابراین یافتن راه یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین مسئله­‌ها می­‌باشد؛ پس می‌گوییم: رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری، آنچه برداشت می­‌نماییم. حال بهتر است با وجود آنکه معنای کلی عنوان این وادی را می‌دانیم، باز هم معنای لغوی واژگان آن را بنویسیم:

راز = مطلب پوشیده و پنهان، سر
رمز = راز نهفته، علامت مخصوص که از آن چیزی یا مطلبی درک شود. امر یا مطلب غیر مفهوم که برای حل آن کلید لازم باشد.
 کشف = آشکار ساختن، پیدا کردن
حقیقت = حق، اصل هر چیز، راستی، درستی؛ بنابراین برای کشف حقیقت و یا برای آشکار ساختن اصل هر موضوع یا حقیقتی که پنهان است ما نیازمندیم تا رمز و راز آن را بگشائیم که در اینجا رمز آن می­‌شود؛ پیدا کردن راه یا مسیر حرکت و راز آن؛ یعنی آنچه برداشت می­‌نماید یا طی کردن و پیمودن راه یا مسیر حرکت تا رسیدن به حقیقت.
به عبارت دیگر برای باز کردن قفل هر دری یا صندوقی، اول بایستی کلید آن را پیدا کرد و دوم بایستی با کلید اقدام به باز نمودن قفل نمود. حال که صحبت قفل و کلید شد در نظر داشته باشیم همیشه قفل سازان، بسیار و کلیدسازان اندک هستند. برای روشن شدن موضوع باز هم از مثالی استفاده می­‌کنیم؛ اگر ما در تهران باشیم و بخواهیم با اتومبیل خود به تبریز برویم، اولین کار این است که بایستی بهترین راه را پیدا کنیم و سپس حرکت کنیم و برای ما خیلی روشن است که؛ پس از حرکت تا زمانی‌که فاصله تهران  تبریز را طی نکرده باشیم هرگز به حقیقت که در اینجا همان اصل موضوع یا تبریز است نخواهیم رسید. اکنون اگر ما به صورت سر انگشتی به انسان‌ها نگاه کنیم گروهی از آن‌ها هستند که برای انجام کارهای خودشان این قانون؛ یعنی وادی هفتم را در نظر می­‌گیرند و گروهی هم هستند که اصلاً به آن توجه نمی­‌کنند؛ پس بیاییم انسان‌ها را به صورت فرضی به دو گروه تقسیم کنیم و با کمی تفکر نگاه کنیم که ما در کدامین گروه قرار داریم. اولین گروه کم‌خردان هستند.
اگر ما در این گروه قرار داشته باشیم نشانه آن این‌ است‌ که همیشه اول حرف می­‌زنیم و بعداً فکر می­‌کنیم و یا برای انجام هر کاری، اول بدون تفکر و بررسی آن کار را انجام می‌­دهیم و سپس وقتی که به مشکل برخورد کردیم به دنبال بررسی راه و حل می‌گردیم؛ بنابراین همیشه در حال ایجاد مشکل برای خود و دیگران هستیم و مرتباً بایستی به این و آن بگوییم نفهمیدم، متوجه نشدم، منظوری نداشتم، تقصیر خودم نبود، خیال می­‌کردم، معذرت می‌خواهم. بعضی وقت‌ها هم تصور می‌کنیم بهترین راه، کوتاه‌ترین و ارزان­‌ترین راه است و به خیال خام خود می­‌خواهیم کسی پیدا شود و با یک قرص، یا یک وِرد، یا یک طلسم، یا یک انرژی کیهانی، یا با نقشه گنج. مشکل ما، یا بیماری ما، یا شکست عشقی ما را حل کند و در نظر نمی‌گیریم. «کَل اگر طبیب بودی، سَر خود دوا نمودی». مثلاً: شخصی که نان ندارد بخورد ما از او نقشه گنج می­‌خریم و یا فردی که سر تا پایش مملو از بیماری‌های جورواجور است می­‌خواهد با انرژی، بیماری ما را درمان کند. به راستی چرا چنین است؟ برای اینکه ما قبل از پیدا کردن راه و تعیین مسیر، حرکت می­‌کنیم و در اکثر اوقات از بیراهه سر در می‌آوریم.
گروه دوم خردمندان هستند.
اگر ما در این گروه قرار داشته باشیم یکی از نشانه­‌های آن این است که همیشه قبل از لب گشودن برای سخن گفتن اول فکر می­‌کنیم؛ چون می­‌دانیم سخن گفتن، خود به نوعی تعیین مسیر است و یا برای انجام کار اول با تفکر تمامی اوضاع و شریط آن را از تمامی جهات برسی می‌کنیم و سود و زیان انجام آن کار را مورد ارزیابی قرار می­‌دهیم و سپس اقدام به عمل می‌نماییم. فرد خردمند می­‌داند که بهترین و ماندگارترین گنج، گنج درون خودش است که بایستی آن را کشف نماید و اوقات خود را در بیغوله­‌ها برای پیدا کردن گنج زیر خاک تلف نمی‌کنند. اگر ما در گروه خردمندان قرار داشته باشیم به آرامی در‌ خواهیم یافت که جهان و جهان‌ها مملو از انواع و اقسام انرژی است و همین‌طور بانک‌های جهان مملو از شمش و سکه­‌های طلا، جواهرات و پول‌های جورواجور و رنگ و وارنگ است؛ چون نیک می­‌دانیم ذره­‌ای از این پول‌ها و جواهرات و طلاها را هرگز به صورت مجانی به کسی نخواهند داد، پس این خوش خیالی خواهد بود که انتظار داشته باشیم این انرژی‌های ناشناخته را هم مجانی در اختیار ما قرار بدهند.

به اعتقاد فرد خردمند، این حرکت‌ها و از ناشناخته­‌های مرموز، یاری جستن­‌ها مانند پنیری است که در تله موش قرار گرفته و باعث می­‌گردد شخص با دستان خودش درب خانه یا شهر وجودی و یا جسم خود را باز نماید و به انواع و اقسام انرژی‌های مثبت و منفی اجازه ورود به کالبد خودش را بدهد و باعث گردد؛ پس از مدتی بسان دیوانگان، مانند صخره‌ گلی در هم فرو ریزد. خردمند می­‌داند امروز ممکن است استادانی مجرب و کار آزموده و آگاه به انرژی‌ها و یا آگاه به کائنات وجود داشته باشند؛ ولی این افراد بسیار کمیاب و نادر هستند آن‌قدر کمیاب که شاید ما به ندرت در طول زندگی خودمان قادر به دیدن آن‌ها باشیم؛ بنابراین هیچ‌گاه بدون مطالعه و به سرعت پای در این راه نخواهد ­گذارد؛ پس خردمند برای یافتن هر راهی، اول تفکر و بررسی می­‌کند تا صراط مستقیم را پیدا کند و صراط مستقیم یا راه مستقیم راهی است که انسان را به مقصد راستین می­‌رساند.
حال خواه مقصد، بهشت برین باشد یا رسیدن به یک هدف معقول و یا کشف یک حقیقت. خردمند می­‌داند که تمامی پیامبران، متفکرین و اندیشمندان همه و همیشه می­‌خواستند صراط مستقیم را به انسان نشان بدهند؛ یعنی همان یافتن راه تا انسان به مقصد نیکوبی که همانا صلح، آرامش، آسایش، درستی و محبت است رهسپار گردد. حال ممکن است پرسش شود نشانه‌ی راه مستقیم چیست؟ با وجود اینکه همیشه یافتن راه و یا پیدا کردن صراط مستقیم با اهمیت است؛ ولی رسیدن به مقصود و یا هدف موضوع دیگری است؛ پس در وحله‌ نخست بایستی بدانیم که این راه ما را با سلامتی به مقصد و یا هدف می­‌رساند و یا خیر؟ بنابراین یکی از نشانه­‌های صراط مستقیم، رسیدن به هدف، مقصد با وضعیت مناسب می­‌باشد؛ پس بایستی خوب بنگریم افرادی که قبل از ما از این راه رفته­‌اند چگونه به مقصد رسیده­‌اند آیا به مقصد رسیده­‌اند و یا از ناکجا آباد سر در آورده­‌اند و یا چند درصد از آن‌ها سالم به مقصد رسیده­‌اند؟
البته ممکن است مقصد، فنا باشد و یا بقا.
اگر در صراط مستقیم باشد، فنا هم بقاست؛ اما به گونه­‌ای دیگر.
بعضی راه­‌ها وجود دارد که فقط بایستی توسط پیشگامان و مکتشفین پیدا و گشوده شود که قانون دیگری دارد.
به‌ هر حال در هر لحظه از زندگی اتفاقاتی برای ما رخ می­‌دهد که حتی بعضی از آن‌ها بسیار ساده و پیش پا افتاده می­‌باشند و ما بایستی نسبت به آن‌ها عکس­‌العمل نشان بدهیم، البته چه بخواهیم و چه نخواهیم. در ضمن گاهی عکس­‌العمل نشان ندادن هم خود عکس­‌العمل می­‌باشد. بروز عکس­‌العمل ما نسبت به این اتفاقات گویی راهی است که ما یافته­‌ایم و پای در درون آن می­‌گذاریم تا به مقصد برسیم حال ممکن است مقصد نقطه‌ خوب همراه با شادی، محبت، صلح، آرامش و آسایش باشد و ممکن است مقصد نقطه­‌ای طوفانی همراه با زمین لرزه توأم با گرد و غبار و فرور یختن آوار بر سرمان باشد. مثل یک برخورد و درگیری کوچک در منزل یا محل کار و یا کوچه و خیابان و یا پارک‌. وادی هفتم نیز مانند سایر وادی‌های کنگره‌۶۰ یکی از قوانین هستی و زندگی ما در این هستی را بیان می‌کند. قوانینی که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم بر زندگی ما حکمرانی می‌کنند، اگر آن‌ها را بیاموزیم و عمل کنیم، با کمترین اصطکاک سوار بر امواج زندگی هستیم و قادر خواهیم بود از گذرگاه‌های سخت عبور کنیم در غیر این صورت قادر به عبور نخواهیم بود.

درمان اعتیاد اگر نگوییم سخت‌ترین گذرگاه، یکی از سخت‌ترین گذرگاه‌هایی است که انسان ممکن است در طول حیات خویش با آن رو برو شود. برای عبور از گذرگاه سخت درمان اعتیاد مجبور هستیم قوانین زندگی را بیاموزیم و اگر نیاموزیم دیر یا زود روزگار ما را مجبور به آموختن خواهد کرد. تا کنون شش وادی را پشت سر گذاشته‌ایم وادی‌ها یا قوانینی که در اعماق تفکرات و دیدگاه‌های ما نفوذ می‌کنند و هر آن‌چه از دیدگاه‌های منفی و برداشت‌های نادرست از زندگی در تفکر ما‌ نقش بسته است را اصلاح می‌کند و ما را برای بهره‌گیری از جهان‌بینی سالم و به دور از افکار افیونی و اعتیاد گونه و به دور از ضدارزش‌ها آماده می‌کند. در طول شش وادی گذشته با مبانی نظری و تئوری حرکت اصولی آشنا شدیم و از وادی پنجم به بعد اصول و چگونگی حرکت مطرح می‌شود.‌ وادی هفتم به ما می‌گوید: رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است یکی یافتن راه و دوم آن‌چه برداشت می‌نماییم.

حقیقت یکی از مقولات و مفاهیمی است که همیشه برای انسان سؤال برانگیز بوده و است. این واژه به خودی خود ما را به تفکر وا‌ می‌دارد که حقیقت چیست؟ تفاوت حقیقت با واقعیت چیست؟ حقیقت در جزئیات است یا در کلیات و همین‌طور حقیقت درمان اعتیاد به چه صورت است، اگر واژه‌های جملات وادی هفتم را از نظر بگذرانیم در ابتدا با واژه‌های رمز و راز رو برو می‌شویم معمولاً از این واژه‌ها در مقاطعی استفاده می‌شود که مسئله ضمن پیچیدگی  از سادگی خاصی نیز بر خوردار است. حقیقت نیز در عین پیچیدگی از سادگی خاصی برخوردار است. حقیقت دارای سادگی غیرمنتظره‌ای می‌باشد. یکی از موضوعاتی که معمولاً در کنار حقیقت خود را نشان می‌دهد واقعیت است در بیان تفاوت واقعیت یا حقیقت شاید بتوان گفت که واقعیت چیزی است که در حال حاضر وجود دارد؛ اما نه در گذشته وجود داشته و نه در آینده وجود خواهد داشت، به عنوان مثال: کنگره‌۶۰ راه اصولی درمان قطعی اعتیاد را یافته است و کسانی که خواهان رهایی و درمان هستند با این راه می‌توانند به درمان قطعی اعتیاد برسند و دفتر اعتیاد را برای همیشه در زندگی خود ببندند.

کنگره‌۶۰ پیشرفته‌ترین متد درمان اعتیاد DST  را به جهانیان عرضه کرده است. تا کنون و قبل از کشف این روش در تمام دنیا سابقه نداشته است که فردی پس از سال‌ها مصرف مواد مخدر بتواند اعتیاد خود را درمان کند و پس از قطع مصرف هیچ‌گونه عارضه‌ای و خماری نداشته باشد و هیچ‌گونه میل و ولعی نداشته باشد. سابقه نداشته است که مصرف‌کننده مواد مخدر بتواند اعتیاد خود را درمان کند و پس از درمان از سطحی از تعادل برخوردار باشد که بتواند در سنگین‌ترین رشته‌های ورزشی و یا در رشته‌های ورزشی که به دقت بالا نیاز دارند حضور موثر و موفق داشته باشد. به عنوان مثال: زمانی که شخص مصرف‌ کننده مواد مخدر با استفاده از متد DST اعتیاد خود را درمان می‌کند رمز و راز کشف حقیقت را کشف می‌کند تازه متوجه می‌شود که درمان اعتیاد با آن همه سختی و عظمت که بسان کرکسی خوفناک به زندگی او چنگ انداخته بود.

اکنون بسان پرنده‌ای کوچک و سفید است که نوید بخش زندگی و رهایی است.« معما چو حل گشت آسان شود» آیا هرگز فکر می‌کردیم که نجات‌‌ دهنده و شفا بخش ما در اعتیاد همان اپیوم یا تریاک است؟ همان که او را بزرگ‌ترین دشمن خود می‌پنداشتیم‌؟همان که می‌خواستیم نسبت او تنفر داشته باشیم. همان تریاک یا اپیوم که ویرانگر بود با چهره شیطانی زمانی که به عنوان دارو استفاده می‌شود و در پروتکل درمانی چهره شفا بخش خود را نشان می‌دهد. حقیقت در دور دست‌ها نیست، حقیقت در همین نزدیکی است حقیقت پیش دست ماست حقیقت، بودن در همین لحظه است. درک همین لحظه است درک ساعت است درک ساعت، فضا و مکان است، درک مفهوم بودن است و بودن؛ یعنی زندگی کردن یعنی جمع اضداد، یعنی شادی و غم، یعنی از دست دادن و به دست آوردن ، یعنی باختن و برنده شدن یعنی سادگی و سختی یعنی تلخی و شیرینی یعنی موج‌سواری گاهی بالا و گاهی پایین و اعضای کنگره‌۶۰ چه خوب این موج‌ سواری بر امواج زندگی را می‌آموزند. آن‌ها که از مسیر درمان اعتیاد خود برداشت کافی داشته‌اند و داشته‌های خود را به مرحله عمل آورده‌اند و به تعادل و فرمان عقل نزدیک می‌شوند می‌دانند که زندگی جمع اضداد است و در سختی‌ها و ناملایمات ماتم نمی‌گیرند و دست روی دست نمی‌گذارند بلکه با ناملایمات نیز با احترام برخورد می‌کنند و می‌دانند که مشکلات رحمت خداوند هستند.

منبع: کتاب عشق وادی هفتم، سی‌دی وادی هفتم، صحبت‌های دیده‌بانان
نویسنده: راهنما تازه‌واردین همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر مهدیه(لژیون اول)
رابط‌خبری: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر مهدیه(لژیون اول)
عکاس: همسفر سیما رهجوی راهنما همسفر مهدیه(لژیون اول)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم)
همسفران نمایندگی کریمان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .