جلسه نهم از دوره بیست و ششم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ روزهای سهشنبه نمایندگی شیروان به استادی راهنمای محترم مسافر ابوالفضل، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافرمهدی با دستور جلسه " وادی هفتم و تأثیر آن روی من "18 شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، ابوالفضل هستم یک مسافر. بسیار خوشحالم که در جمع صمیمی شما عزیزان حضور دارم. از آقای مهندس و ایجنت محترم، آقای رحمان که این بستر را فراهم کردند تا امروز در خدمت شما باشم، بینهایت سپاسگزارم. هر آنچه تا امروز به دست آوردهام، نتیجه زحمات راهنمای عزیزم بوده است؛ ایشان در مسیر بودند و همچنان برای رسیدن به واقعیت در حال حرکتاند.
دستور جلسات کنگره، مانند دانههای یک تسبیح است که بعد از تعطیلات، به ترتیب “عدالت”، “وادی شش: دانایی مؤثر”، “از فرمانبرداری تا فرماندهی” و اکنون “وادی هفتم” را در برمیگیرد. این جلسات، همانند دانههای تسبیح، نیاز به “وصل بودن” دارند. اگر خودم را دانهای از تسبیح در نظر بگیرم، در سفر اول با تمام وجود تن به سوراخ شدن میدهم؛ کلی تلاش میکنم، از وقتم میگذارم و باتحمل درد، اجازه میدهم این سوراخ شدن اتفاق بیفتد.
اما متأسفانه در سفر دوم که سفر “برداشت” است و سفر اول “پیدا کردن راه” بود، راه را پیداکردهام و اجازه دادم سوراخها در من ایجاد شود. بااینحال، سفر دوم به برداشتهای من خیلی بستگی دارد؛ چراکه قرار است از نتیجه زحماتم برداشت کنم.
جهانبینی را از آقای رحمان یاد گرفتم: “یک تلاش، دو نتیجه”. سفر اول، تلاش است و سفر دوم، نتیجه تلاش. از این “کنار هم بودن” باید نتیجه بگیریم و برداشت کنیم؛ مثلاً اینکه “آیا بوی تریاک مرا به خودش جذب میکند یا نه؟”
من میخواهم درباره برداشتها صحبت کنم. ما قرار است که برداشتهایمان را اصلاح کنیم. راز و رمز کشف حقیقت، ابتدا در “پذیرش” است. خیلی مهم است بپذیرم خطا کردهام، بپذیرم خودم سد و مانع هستم، و کنار بروم و اجازه دهم کنگره، کمک و آموزشهای لازم را به من بدهد.
نکته کلیدی بعدی، “بخشش” است. برای رسیدن به حقیقت، بخشش بسیار مهم است؛ چراکه قرار است برداشتها را عوض کنیم. وگرنه بیرون از کنگره هم میتوانیم مواد را کنار بگذاریم. مهم این است که ما برداشتهایمان را عوض کنیم.
برای اینکه یاد بگیریم قسمتهای مختلف زندگیمان را بخش بخش کنیم و بعد از بخش بخش کردن “ببخشیم”، راز DST نیز همین است. راز آن، تلاشهای آقای مهندس و رمز آن، در برداشت آقای مهندس است؛ ایشان میتوانستند مثلاً کلینیک بزنند. حقیقت آشکار مهندس در “بخشیدن” بود که چنین جایی را به ما بخشیدند. حالا این متاع ارزشمند در اختیار من است که باید بدانم چطور حفظش کنم.
یکی از اضلاع بعدی، “سپاسگزاری” است. سپاسگزاری چیست؟ یعنی توجه به داشتهها و عدم توجه به نداشتهها؛ یعنی به چیزهایی که دارم توجه کنم، چراکه در “دیدن” حرکت ایجاد میشود.

همه ما خدمتگزاریم. هر کس از وقتش و خانوادهاش میزند. در هستی، انرژی معادل پول است. اگر آقای رحمان از مشهد میآید، منتی بر سر کسی ندارد؛ خودش حالش را میبرد. راهنماها و همهکسانی که خدمت میکنند نیز به همین صورت. پس هدف از سپاسگزاری این است که متوجه بشویم که این “وظیفه” است، نه “لطف”. من به آقای رحمان لطف نمیکنم اگر پاکت بدهم، بلکه وظیفهام را انجام میدهم. اجازه میدهم با پول و پاکت و سپاسگزاری، “سپاسگزاری” را یاد بگیرم و بهتر خدمت کنم؛ و اینکه در قدمهای ایشان، من هم نقش و تأثیری دارم.
پس خدمتگزاری، توجه به داشتهها و خدمتگزاریهایمان است که خدا به ما عطا کرده است. عدم توجه به نداشتهها، مثلاً نداشتن پول، دلیل بر سپاسگزاری نکردن من نیست. آیا برای مواد و بیماری بچهام پول تهیه نمیکردم؟ پس پول تهیه میشود و سپاسگزاری باعث حال خوب من میشود.
هدف این است که خودت را نبینی و اجازه دهی دیگران را ببینی؛ کسانی که به ما خدمت میکنند را ببینیم. شکرگزاری با تمام وجود، یعنی هرکسی به هر مدلی که میتواند. طلاق عاطفی در درون ما زمانی اتفاق میافتد که عدم سپاسگزاری باشد. در زمان سفر، همهچیز مثل گلوبلبل است. سی دی مینویسی، خدمت میگیری و همه کار میکنی، ولی یکدفعه میگویی “خدایا چرا دوباره سفر کردم؟” شاید یکی از دلایلش عدم سپاسگزاری باشد.
راز و رمز کشف حقیقت در “نمره ۲۰” است. نمیشود یک نفر بگوید من سی دی مینویسم، همه کارهایم را میکنم، ولی شبهای جمعه چند دودی هم میزنم! نمیشود، نمره باید ۲۰ باشد. اگر سپاسگزاری نکنم، نمرهام صفر میشود. به گفته آقای رحمان، “اثر پروانهای بیتأثیر میشود”.
اگر سپاسگزاری برای خودم انجام دهم، این هفته، هفته امتحان خودت است؛ روبرو شدن با خودت. هر چه به خودمان نزدیکتر شویم و از خودمان بگذریم، خودمان بیشتر به خودمان نشان میدهد. یک بسته شیره تریاک چه بدبختیهایی سرم آورده! پس از موقعیت و مکان مقدس کنگره ۶۰ بهتر استفاده بکنیم، حالش را ببریم و بتوانیم سالهای بعد هم وصل بشویم. بالاترین و قویترین فرکانس کنگره، “سپاسگزاری” است.
در ادامه گل رهایی :

مرزبان خبری: مسافر صادق
تایپ: مسافر بهرام لژیون پنجم
عکاس: مسافر مهدی لژیون پنجم
ویراستاری: مسافرمحمد
ارسال: مسافر محمدرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
155