سومین جلسه از دوره هفدهم سری کارگاههای خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی بنیان مشهد به نگهبانی مسافر علی، استادی مرزبان مسافر خسرو و دبیری مسافر محمدهادی با دستور جلسه «وادی هفتم و تأثیر آن روی من» سهشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز شد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان خسرو هستم یک مسافر؛ خداوند را شکر میکنم که در این جلسه خدمت شما هستم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان، ایجنت گرامی، لژیون مزربانی و همه مسافران شعبه بنیان که این فرصت را در اختیار من قرار دادند که در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم سپاسگزارم.به نظر من یکی از مهمترین وادیها وادی هفتم است. رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است اول یافتن راه و دوم آنچه برداشت مینماییم. برای من سفر اولی این وادی و آنچه که برداشت میکنم ادامه مسیر من است. در طول سفر اگر قرار باشد آموزشی که از راهنما میگیرم را انجام ندهم و از آن پیروی نکنم قطعاً به آن چیزی که میخواهم برداشت کنم نخواهم رسید. اگر شما میخواهید بعد از رهایی به حال خوش برسید بایستی این مسیر را طی کنید که مسیر راحتی است. شاید خیلی از ما به دلیل عدم اطلاع از وجود چنین مجموعهای فرصت نداشتهایم تا به رهایی برسیم؛ ولی امروز که در اینجا هستیم و فرصت داریم باید به نحو احسن استفاده کنیم .

این وادی را حتی در جامعه و در هر موقعیتی هم میشود اجرا کرد. به نظر من یکی از اساسیترین کارهایی که در کنگره ۶۰ بایستی در سفر اول مدنظر داشت همین وادی هفتم است. من اگر از آن درست برداشت کنم یافتن راه و حرکت در مسیر ساده است و من خیلی راحت میتوانم سفرم را انجام بدهم تا به رهایی برسم؛ ولی اگر بخواهم این راه را برای خودم سخت کنم و از دستورات و قوانین کنگره ۶۰ پیروی نکنم قطعاً به مسیری که قبلاً طی کردم بر میگردم. در بین ما کسانی هستند که بعد از رهایی و حتی چند سال به آن نقطه اول برگشتند. من بایستی این وادی را در جامعه، محل کار و تمام امورات زندگی اجرایی کنم. پس لازم است اگر من در سفر اول هستم به آن چیزی که راهنما میگوید فقط چشم بگویم و سفر کنم.
شما بعد از ۱۰ ماه آن چیزی که میخواهید برداشت خواهید کرد و پس از دریافت گل رهایی به حال خوش خواهید رسید. برای سفر دومی هم دقیقاً وادی همین را میگوید. من سفر دومی اگر توقف کنم و به کنگره ۶۰ نیایم و خدمت نکنم هیچ برداشتی از سفر اولم نکردهام. به نظر من در سفر دوم حداقل بایستی ۱۱ ماه خدمت کرد. قرار نیست ما در هر جایگاهی که شال باشد خدمت کنیم؛ نگهبان نظم هم باشیم یک افتخار است. اگر قرار باشد من بروم تهران و رهائیام را بگیرم و خیلی راحت از کنار لژیون سردار و خدمتکردن بگذرم خیانت است. یک مسئله دیگر اینکه هفته آینده هفته ایجنت و مرزبان است. شاید من خیلی از شما کوچکتر و یا آموزش کمتری گرفته باشم؛ اگر بعضی از مواقع عصبانی بودم و یا حرفی زدم از تکتک شما همینجا عذرخواهی میکنم. شاید من هم در آن لحظه شرایط خوبی نداشتهام. اگر ما گاهی تذکر میدهیم برای این است که شعبه پابرجا بماند تا یک سفر اولی بتواند به رهایی برسد. از اینکه به صحبتهای من گوش دادید خیلی سپاسگزارم
مرزبان خبری: مسافر وحید
تصویربردار: مسافر مهدی
نگارش: مسافر اسحاق
ویرایش: مسافر شاهین
ارسال خبر: مسافر محمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
59