سهشنبه دوازدهمین جلسه از دوره سوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، ویژه مسافران نمایندگی غزالی مشهد، با استادی مسافر ایمان، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر مهدی، با دستور جلسه "وادی هفتم و تأثیر آن روی من" در تاریخ هجدهم شهریورماه ۱۴۰۴، رأس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان ایمان هستم یک مسافر. خداوند را شاکر و سپاسگزارم که توفیق شد در این جایگاه قرار بگیرم. از ایجنت و گروه مرزبانی تشکر میکنم که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم تا خدمت کنم و آموزش بگیرم.
اما در مورد دستور جلسه، من قبل از کنگره دنبال وادی هفتم میگشتم، طبق فرموده آقای مهندس از اشخاصی راهنمایی میگرفتم که خودشان مشکلات زیادی داشتند و از حلکردن آنها عاجز بودند. در زمان مصرف مغز من خواب بود و ۶۰ درجه زیر صفر بودم و نمیتوانستم خوب و بد را از هم تشخیص بدهم. پدر من سال ۱۴۰۲ وارد کنگره شد و بعدش من وارد کنگره شدم. تلنگری که آقا جواد به من زدند باعث شد که تفکر من نسبت به اشخاصی که در کنگره به رهایی رسیدن، فرق کند؛ چون باور نسبت به آنها بسیار متفاوت بود. در کنگره الگوهای بینقص را که دیدم فهمیدم واقعاً اتفاق میافتد به قول آقای مهندس اگر یک نفر قله اورست را فتح کرد پس در نتیجه همه میتوانند به آن قله برسند بهشرط آن که خواسته فتح را داشته باشند و در جهت آن تلاش کنند. من خواسته درمان را داشتم؛ اما راه آن را نمیدانستم، فکر میکردم با سقوط آزاد سه ماه یا چهار ماه تلاش کنم مسائل حل خواهد شد اما نشد، قبل از ورود به کنگر سقوط آزاد و ترکهای گوناگونی را تجربه کردم، برای مثال اگر با مصرف ۲ گرم مواد را ترک میکردم، بعد از شکست و برگشتن به مواد، مصرف را از ۲/۵ گرم شروع میکردم، برای خودم تخریبهای بسیار زیادی ایجاد کردم، ولی خدا را هزار مرتبه شکر میگویم بهخاطر اینکه آقای مهندس روش DST را کشف کردند و راز نهفته درمان اعتیاد را ۲۷ سال پیش کشف کردند.
.jpg)
حال بقیه مسائل به من بستگی دارد که آیا آن صراط مستقیم را طی میکنم یا خیر، من در ابتدای سفر فکر میکردم که راهنما را گول میزنم؛ اما سر خودم کلاه میگذاشتم در ۴۰ روز اول سفر دارو را جدی نمیگرفتم و کموزیاد میشد، الان اگر راهنما به من میگوید سقوط آزاد برو یا داروی تو باید کم یا زیاد شود به نفع خود من است، خدا را هزار مرتبه شکر که این بستر در کنگره فراهم شده و راه در کنگره پیدا شده، من اول سفر فکر میکردم مواد را کنار بگذارم، تمام میشود؛ اما بعد متوجه شدم نه اینطور نیست اگر میخواهم در سفر دوم حال خوبی داشته باشم باید کارهایی که از من خواستند را انجام بدهم، اشخاصی که میبینم حالشان خوب است قطعاً در صراط مستقیم هستند، پس من هم باید برای حال خوب خودم تلاش کنم، سعی میکنم اولویت خودم را حفظ تعادل قرار دهم نه اینکه بهعنوانمثال بگویم این کار را برای خانوادهام انجام بدهم.
من از ماه دوم سفر به بعد در کنگره هیچ کاری برای هیچکسی انجام ندادم؛ اما یکی از دلایلی که برای درمان آمدم وجود مشکلاتی بود که در زندگی خودم داشتم، چون خانواده با مصرف مواد من مشکل داشتند و آمدم سفرکردن، سعی کردم فرمانبردار باشم چون بتوانم فرمانده خوبی باشم و تا هر جایی که میتوانستم بدون سؤالکردن به فرمانهایی که صادر میشد گوش کنم. خداوند را شکر میگویم که توانستم وارد سفر دوم شوم، من فکر میکردم وارد سفر دوم که شدم دیگر همه چیز به پایان رسیده است؛ اما اشتباه فکر میکردم به این دلیل که مشکلات من بیشتر شدند و مغز من در خواب بود و من مشکلات را نمیدیدم؛ چون من اصلاً توانایی دیدن مشکلاتم را نداشتم که صبح زود بیدار شوم با هشتاد کیلو وزن محتاج یک گرم مواد نباشم و اگر همان مواد را نزنم اصلاً نمیتوانم راه بروم.
با پدرم بحث میکردم مواد مصرف میکردم، با همسرم بحث میکردم مواد مصرف میکردم اگر حالم خوب بود و خوشحال بودم مواد مصرف میکردم، من فکر میکردم راهحل مشکلاتم را میدانم اما نمیتوانستم آن مشکل راحل کنم و یکپردهای روی مشکلاتم میکشیدم و از دست همسرم ناراحت میشدم که این حرف ارزش اینهمه دعواکردن را نداشت. در طول سفرم به این مشکل چند باری دچار شده بودم. آقا رسول همیشه میگفت که ببین قبل چهکار کردی که این مشکل فوران کرده است. وقتی که فکر میکردم به آنها حق میدادم.
الان هم که وارد سفر دوم شدم سعی میکنم که فرامین را بهخوبی اجرا کنم و تا جایی که بتوانم دست بقیه را بگیرم؛ چون حالم خوب میشود و حاضر نیستم این حال خوب را با هیچچیز عوض کنم. با تمام مشکلات و خستگی وقتی وارد شعبه میشوم حالم خوب میشود. امیدوارم همه ما به آسایش و آرامش برسیم و فرامین که صادر میشود را رعایت کنم و به تعادل برسم. متشکرم که به حرفهای من گوش کردید.
مرزبان خبری: مسافر حسین
عکاس: مسافر سجاد لژیون چهارم
تایپ: مسافر حمید لژیون چهارم ، مسافر مهدی لژیون اول، مسافر رحیم لژیون چهارم
ویرایش و ارسال خبر: مسافر جواد لژیون پنجم
- تعداد بازدید از این مطلب :
34