English Version
This Site Is Available In English

همه چیز ذر‌ه‌ذره شروع می‌شود

همه چیز ذر‌ه‌ذره شروع می‌شود

جلسه نهم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی گنجعلی‌خان کرمان به استادی پهلوان همسفر خدیجه، نگهبانی همسفر الهه و دبیری همسفر زهره با دستور جلسه «وادی هفتم و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۳۰ آغاز به‌کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

الهی شکر امروز توفیق این را داشتم در کنار شما عزیزان بخشنده باشم، از ایجنت محترم و مرزبانان عزیز همچنین نگهبان، دبیر و خزانه‌دار تشکر می‌کنم. باعث افتخار است در کنار شما بودن و ان‌شاءالله آموزش‌های خوبی از یکدیگر دریافت کنیم. دستور جلسه امروز وادی هفتم است؛ رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌نماییم. اول باید خدا را شکر کنیم که وارد مسیر کنگره که راه صراط مستقیم است شدیم؛ پس مسیر ما درست است. وقتی وارد کنگره می‌‌شویم شروع به حرکت کردن آگاهانه می‌کنیم، در سفر اول باید یک‌سری مشکلات و درگیری‌ها را پشت‌سر بگذاریم تا وارد سفر دوم شویم، سفر دوم خیلی مهم است، در پیام دوم هم آمده که سفر دوم هم سخت است و هم سهل، برای آن‌هایی که آگاه هستند و به آن آگاهی لازم رسیدند سهل است، وقتی وارد سفر دوم می‌شویم با بخشش این سفر شروع می‌شود و اگر ما در این سفر نبخشیم نمی‌توانیم حرکتی داشته باشیم و اینکه سفر دوم برای مثل یک دانشگاه عمل می‌کند وارد آن می‌شویم، با آموزش‌ها آگاهی‌ خودمان را بالا می‌بریم، ذره‌‌ذره رشد می‌کنیم، صور پنهان خودمان را پالایش می‌کنیم و همین‌طور درون خودمان را پاک می‌کنیم و در نهایت به آن آرامش اصلی و درونی می‌رسیم.

این اتفاقات چه زمانی به انجام می‌رسد؟ زمانی که من بتوانم آن بخشش را انجام داده باشم، اگر آرامش را می‌خواهیم باید اول مسیر سفر دوم آن آرامش را داشته باشیم، خیلی‌ها هستند وقتی وارد سفر دوم می‌شوند فکر می‌کنند که خیلی می‌دانند یا خیلی به آن آگاهی رسیدند، وقتی آموزش‌ها را دریافت می‌کنند نمی‌توانند در مسیر درست قرار بگیرند، این باعث می‌شود از جاده‌ اصلی جدا شوند و وارد فرعی شوند ما باید خیلی حواسمان باشد. سفر دوم؛ یعنی بخشندگی و گذشت هم از عصاره جان‌ و هم مال خود، جانی با خدمت کردن می‌بخشیم، همین که ایجنت‌ها، دیده‌بانان، راهنمایان عزیز و همه‌ خدمتگزاران آن‌هایی که در آشپزخانه کار می‌کنند یا در OT چراغ خاموش کار می‌کنند همه‌ این‌ها خدمت جانی است؛ ولی اگر نتوانستیم خدمت جانی انجام دهیم باید خدمت مالی انجام دهیم، حالا چگونه این خدمت را انجام بدهیم؟ وارد لژیون سردار می‌شویم، دنور یا پهلوان می‌شویم یا در نشانی در بی‌نشانی خدمت می‌کنیم. بعد از خدمت کردن و گذشتن به آرامش درونی می‌رسیم و به این آگاهی می‌رسیم که روزی کسانی بودند بخشیدند، گذشتند تا ما به این آرامش برسیم؛ پس حالا نوبت ما است که بخشنده باشیم. خودم وقتی وارد سفر دوم شدم با خودم گفتم؛ دیگران کاشتند من خوردم، حالا نوبت من است بکارم تا دیگران برداشت کنند.

همه‌ چیز ذره‌‌ذره شروع می‌شود یک دفعه من نمی‌توانم بیایم پهلوان شوم یا در نشانی در بی‌نشانی شرکت کنم، همه چیز ذره‌‌ذره در زندگی اتفاق می‌افتد، من خودم در آخر سفر اول وارد لژیون سردار شدم و سرداری را شرکت کردم مسافرم هم همین‌طور، سال بعد دنور، سال بعد پهلوان و اگر توفیق این را داشته باشم در نشانی بی‌نشانی، این‌ها همه به این بستگی دارد که در مسیری که پا گذاشتی واقعاً با تمام وجود پا بگذاریم مهم نیست که چقدر می‌بخشید، مهم این است که تمام خودم را در این مسیر گذاشتم، حالا یکی توانش ۶ میلیون تومان است، یکی ۵۰ میلیون تومان است، یکی ۵۰۰ میلیون تومان یا یکی در نشان بی‌نشانی شرکت می‌کند، شاید در حد توانش باشد که خیلی بیشتر از این‌ها بتواند کمک کند، پس این پرداختی‌هایی که انجام می‌دهیم را دست‌ِ کم نگیریم. استاد امین خیلی زیبا گفتند؛ پهلوانی به این نیست من در بالاترین جایگاه قرار داشته باشم نه! پهلوانی به این است من تمام خودم را در لژیون سردار گذاشته باشم، هر کسی با بالاترین توانش در لژیون سردار شرکت کند پهلوانی خود را در کائنات دریافت کرده و پهلوان زندگی خودش است. ما باید این گذشت‌ها را باور داشته باشیم، تا باور نداشته باشیم هیچ اتفاقی در زندگی ما نمی‌افتد.

خود من وقتی این شال را دور گردنم می‌اندازم به‌خاطر این شال در کنگره خیلی به من احترام می‌گذارند؛ ولی بیرون از کنگره کسی نمی‌داند این شال چه مفهومی دارد؛ اما وقتی به من می‌گویند پهلوان خجالت می‌کشم چرا؟ چون من از گذشته‌ خودم، مسافرم و زندگی خودم خبر دارم چه به سر من و مسافرم آمده بود، زندگی من در چه وضعی بوده و چه اتفاقی افتاده است، مسافرم به این آگاهی رسید در مسیری که بوده تماماً تاریکی و منجلاب بوده، من بیشتر از این‌ها به کنگره بدهکار هستم؛ حتی مرور کردن این خاطرات تنم را به لرزه در می‌آورد، این‌که گذشته چقدر سخت بود تا این‌که مسیر زندگی مسافرم عوض شد و وارد کنگره شد، الهی شکر وارد صراط مستقیم شد و باید دو دوتا چهارتا کنیم که چه برداشتی در این مسیر داشتیم و چه دریافت کرده‌ایم؟ عزت، احترام، شخصیت، علم، آگاهی‌، عشق، ایمان و محبت این‌ها برداشت‌های ما در این مسیر بوده و تلاش می‌کنیم تا خسارت‌هایی که به جامعه و به خانواده زده‌ایم را جبران کنیم. دو پسر دارم، یک پسرم نوجوان است؛ ولی الان مسافرم از من بچه می‌خواهد چرا؟ چون بچگی بچه‌هایش را ندیده، این‌قدر در این تاریکی فرو رفته بود هیچ خاطره‌ای از بچه‌ها در ذهنش نیست می‌خواهد جبران کند، من دوباره خدا را شکر می‌کنم.

مواد چشمان مسافرم را کور کرده بود ندیدن خیلی بد است، ندیدن واقعاً ضربه‌ بزرگی به خانواده می‌زند هم به بچه هم به همسر فرقی نمی‌کند، خدا را شکر که چشمانش باز شده است. من در کنگره یاد گرفتم بعد از دیدن هر شال پهلوانی که دور گردن یک مسافر است به این فکر نکنم که ۵۰۰ میلیون تومان پول داده، به این فکر کنم اگر کنگره نبود این مسافر کجا بود، در کدام کمپ‌ بود، کجا داشت مواد مصرف می‌کرد، سر خودش، خانواده‌اش و بچه‌هایش چه بلایی آمده بود، مرده بود یا زنده بود! آقای زرکش لژیون سردار را خیلی زیبا توصیف کردند گفتند؛ لژیون سردار مثل کشتی نجات می‌ماند برای همه‌ ما مثل کشتی حضرت نوح است اگر پول داده باشی، بهاء آن را پرداخت کرده باشی بلیطی دریافت می‌کنی و در آن طوفان و منجلاب سوار برکشتی می‌شوی، اگر من پولی پرداخت نکرده باشم چگونه می‌خواهم سوار این کشتی شوم؟ اول باید بهاء آن را بدهد تا نجات پیدا کند. همسفران، لژیون سردار را بفهمید و درکش کنید اصلاً چیز سختی نیست، همسفران فقط یک تکان لازم دارند؛ چون همیشه خرج و مخارج زندگی با همسفران بوده و مدیریت می‌کردند گذشتن از پول سخت است.

باید بدانیم این پولی را که پرداخت می‌کنیم مال ما است و آن پولی که در حساب ما است مال ما نیست، آدمی که زرنگ است و آگاهی داشته باشد با دست خودش پولی را که خیرات می‌کند می‌بخشد، به دست وارث نمی‌گذارد که آیا روزی بچه من به‌خاطر من از هزار تومان گذشت می‌کند یا نه؟ همیشه انسان‌های زرنگ با دستان خودشان حتی اگر شده هزار تومان بخشش می‌کنند، پس به این برسیم که خداوند این‌قدر بخشش را عظیم دانسته که در مورد آن بیش از ۸۰ آیه در کلام‌الله مجید برای پیامبر آمده، انسانی که می‌بخشد مثل یک خوشه‌ گندم است که هفت ساقه دارد و این هفت ساقه هزاران دانه به‌وجود می‌آورد، عظمت بخشش ما خیلی بیشتر از این‌ها است و در پایان برداشت من از وادی این است که مسیرم را به درستی انتخاب کردم؛ چون برداشت‌هایم هدفمند و ارزشمند بوده و من را به حقیقت آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است رسانده است و جز عشقِ خدمت چیزی نمی‌بینم. امسال برای این شعبه پر از عشق، گلریزان پر‌برکتی را آرزو می‌کنم، ان‌شاءالله همه‌ شما شرکت کنید و از این انرژی و برکت استفاده کنید و گوشه‌‌ای از این سفره‌ عظیم که پر از عشق و محبت است را به‌دست بگیرید.

تایپیست: همسفر سودابه رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
عکاس: همسفر سحر رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر توران رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی گنجعلی‌خان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .