درمان قطعی

جلسه سوم از دور سیزدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی ایران، با استادی مسافر مصطفی و نگهبانی مسافر حمدالله و دبیری  مسافر احمد با دستور جلسه ( وادی هفتم و تأثیر آن روی من ) روز یکشنبه ۱۶ شهریورماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:

سلام دوستان مصطفی هستم یک مسافر
خداوند را سپاس گذار و شاکر هستم که توفیق داد امروز هم در کنگره حضورداشته باشم، از راهنمایم آقا یحیی تشکر می‌کنم که اجازه دادند من در اين جایگاه قرار بگیرم و آموزش ببينم.
دستور جلسه در مورد وادی هفتم است،
رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌ نمائیم.
تمام قوانین و خط‌مشی‌های کنگره۶۰ رمزی است که ما بتوانیم به رهایی برسیم و رهایی همان راز است. دنیا نتوانسته درمانی برای اعتیاد پیدا کند، درمان اعتیاد هنوز در دنیا مثل یک راز  باقی‌مانده و کنگره این راز را برای ما هویدا کرده و لازمه‌اش این است که من وقتی وارد کنگره می‌شوم، قواعد بازی که همان رمز است را یاد بگیرم و آن رمز را در جای خود استفاده کنم، دارو‌یم را به‌جا و به‌وقت بخورم، در فعالیت‌های ورزشی شرکت کنم، سی‌دی‌های آموزشی را بنویسم و رهجوی خوبی باشم تا به آن رازی که درمان اعتیاد است برسم، این راز خیلی بزرگی است.
من اگر بتوانم رمزهایی که کنگره به من می‌دهد، مثلاً به من می‌گوید صبح ساعت 5در استخر حضورداشته باشم، جمعه‌ها  فعالیت‌های ورزشی پارک را انجام بدهم، دارو را سروقت مصرف کنم و به راهنما ایمان داشته باشم که من حتماً به پایان راه می‌رسم، این‌ها رمزهایی است که کنگره به من می‌دهد، درون گاوصندوق همان رهایی، حال خوش و درمان اعتیاد است که برای من اتفاق می‌افتد، من زمانی که وارد کنگره شدم راهنمای بسیار خوبم آقا یحیی همیشه می‌گفت درمان واقعی درمانی است که بقول آقای مهندس  یک مصرف‌کننده در انبار مواد مخدر بخوابد و وسوسه مصرف نداشته باشد.
من با بی‌اعتمادی وارد کنگره شدم ولی باگذشت زمان با رمزهایی که در کنگره بود آشنا شدم و سی دی‌ها را به‌موقع نوشتم، قبل از شروع جلسه در جلسه حضور داشتم، تمام قوانین کنگره را رعایت کردم و همه‌ سعی‌ام را کردم تا سفر خوبی داشته باشم و بعد از رهایی فهمیدم که به درمان قطعی رسیده‌ام و واقعاً هوسی نسبت به مصرف مواد مخدر ندارم، وقتی یک مصرف‌کننده را می‌بینم حال من خراب نمی‌شود، به کنگره۶۰ ایمان پیدا کردم، به راهنما و حرف‌هایش باور داشتم، به نظر من اگر به راهنما و حرف‌هایش اعتماد کنیم مسیر برایمان راحت‌تر طی می‌شود و سختی راه آسان‌تر می‌شود، وقتی‌که بتوانی رمزهای کنگره را پیدا کنی، یا هر وقت حالت خراب شد سی دی بنویسید یا حرفای آقای مهندس را گوش کنید، در حاشیه نباشید با آدم‌های قوی در کنگره هم‌صحبت باشید باعث می‌شود مسیرمان راحت‌تر طی شود از گردنه و پرتگاهانی که در مسیرهای سفر اول هست به‌خوبی عبور کنیم،گنجی که در پایان است همان رهایی و حال خوش است.

کنگره به من یاد داد قاضی خوبی باشم، برای خودم قضاوت کنم و به دانایی و آگاهی برسم، آن‌هم دانایی مؤثر،دانایی که باعث شد من راحت‌تر زندگی کنم، هرکسی نتواند حال من را خراب کند، بدانم با چه کسی رابطه برقرار کنم، کجا معامله کنم، تمام این‌ها را کنگره به من یاد داد و این چیزی نبود جز علم درست زندگی کردن. این بالا رفتن آگاهی من باعث شد در زندگی تصمیمات درستی بگیرم.
آقای مهندس می‌فرمایند: در سفر اول باید تمام وجود تو درحرکت باشد تا بتوانی به درمان قطعی برسی و تمام تلاش تو این باشد که به هدف نهایی که راز درمان است برسی.
در پایان آرزوی موفقیت برای تمام سفر اولی‌ها دارم.
از اینکه با سکوت زیباتون به صحبت‌های من گوش کردید ممنونم.

جلسه خدمتگزاران با حضور ایجنت محترم

خدمتگزاران

مرزبان کشیک: مسافر سعید
عکاس: مسافر محمد لژیون اول
تایپ: مسافر وحید لژیون چهارم
ويرايش: مسافر بختیار لژیون دوازدهم
ارسال: راهنما مسافر حسن
نمایندگی ایران