English Version
This Site Is Available In English

گنج درون واقعی‌ترین و ماندگارترین گنج است

گنج درون واقعی‌ترین و ماندگارترین گنج است

جلسه ششم از دوره هیجدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی ویژه همسفران نمایندگی باباطاهر همدان با استادی راهنما همسفر فرشته، نگهبانی همسفر کبری و دبیری همسفر پراونه با دستور جلسه «وادی هفتم (رمز و راز کشف حقیقت، در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری، آنچه برداشت می‌نماییم.) و تأثیر آن روی من» در روز دوشنبه 17 شهریورماه 1404 ساعت 16:00 آغاز به کار کرد. 

خلاصه سخنان استاد: 

 شاکر خداوند خود هستم که مسیر کنگره را برای من گشود، تشکر می‌کنم از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان که این بستر را مهیا کردند که ما بیاییم و آموزش بگیریم، تشکر ویژه دارم از راهنمای خوب خودم همسفر کرمی که با عشق و محبت خود باعث شدند که من در کنگره ماندگار شوم، از همه شما عزیزان که حضور دارید نیز کمال تشکر را دارم. دستور جلسه وادی هفتم می‌باشد "رمز و راز کشف حقیقت، در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری، آنچه که برداشت می‌نماییم." در وادی‌های قبلی ما تفکر کردن را یاد گرفتیم، حرکت کرده و از عقل فرمان بگیریم؛ پس حالا وقت آن است که حقیقت را پیدا کنیم؛ چون اصولاً انسان همیشه باید جوینده باشد در جستجوی رسیدن به حقیقت، راه رسیدن به آرامش و شناخت خود انسان می‌باشد. 

حال برای این‌که حقیقت را پیدا کنیم باید بدانیم که کسب حقیقت، رمز و راز دارد هم‌چون قفلی که کلید مخصوص به خود را دارد و قفل رسیدن به حقیقت دو کلید دارد؛ یکی یافتن راه درست می‌باشد یعنی ما باید بدانیم از چه مسیری حرکت کنیم تا به نتیجه برسیم و اگر راه را اشتباه انتخاب کنیم هرچقدر تلاش بکنیم به نتیجه و مقصد نخواهیم رسید، گذشته پر از خطا و اشتباهاتی که ما داشتیم قطعاً ما را عقب نگه‌داشته است؛ پس برای این‌که رشد کنیم باید گذشته را ببخشیم و آن را رها کنیم آن زمان است که انرژی آزاد شده و ما راحت می‌شویم؛ پس یافتن راه یعنی راه درست را بشناسیم و در کنار شناختن راه برداشت و تفکر سالم داشته باشیم. 

کلید دوم برداشت درست و صحیح از مسیر آموزش‌ها است، یعنی چه؟ یعنی این‌که من بدانم فقط پیدا کردن راه کافی نیست باید یاد بگیریم که آن راه چه می‌خواهد به ما بگوید و چه چیزی  را می‌خواهد به من یاد دهد! اصلاً چه تجربه‌ای می‌خواهم از آن راه کسب کنم؟ ممکن است راه درست را انتخاب کرده باشم؛ ولی اگر دید اشتباه باشم به نتیجه نمی‌رسم؛ به عنوان مثال شخصی که وارد کنگره می‌شود و آمده داروی اوتی خود را گرفته و سفرش را آغاز می‌کند؛ اما هنوز فکر می‌کند که راهنما باید برای او معجزه کند و فکر می‌کند بدون تفکر، بدون نوشتن سی‌دی، بدون آموزش گرفتن و فقط با حضور فیزیکی می‌تواند به رهایی برسد، در اینجا انتخاب راه او درست بوده؛ ولی برداشت از مسیر کاملاً اشتباه است مانند شخصی که نقشه در دست خود دارد؛ اما حرکت نمی‌کند در نتیجه آن فرد هرگز مقصد را نخواهد دید، وقتی راه را پیدا کردیم باید برداشت از مسیر و آموزش هم همراه آن باشد. 

هر قدمی که ما برمی‌داریم باید برداشتی از آن داشته باشیم تا به آن حقیقت که همان هدف و مقصد ما می‌باشد، برسیم؛ پس شرط رسیدن به مقصد انتخاب راه درست و تایم درست از آن راه. حالا بعضی‌ها می‌نشینند و فکر می‌کنند که من یک نقشه‌ای در ذهنم کشیدم و کار تمام است؛ ولی وادی هفتم می‌گوید: فکر بدون حرکت کشک است، مانند قایقی که کنار ساحل است و می‌روید سوار آن شده و می‌گوید می‌خواهم به آن طرف دریا بروم؛ اما پارو نمی‌زنید تا صبح نیز در آن قایق بشینید، خبری نخواهد شد؛ چون تفکر باید تبدیل به حرکت شود تا من به مقصد برسم.

برای رسیدن به هدف روشن و پاک باید تفکر داشته باشم، آگاهی به دست آورده و راه درست را انتخاب کنم درغیر این صورت حرکت من باعث می‌شود که من به تباهی بروم نه این‌که به رهایی. در متن وادی استاد انسان‌ها را به دو دسته تقسیم بندی کرده است: یک دسته انسان‌هایی هستند که اول حرف می‌زنند و بعد فکر می‌کنند و بدون این‌که به مقصد و به هدف فکر کرده، کار را انجام می‌دهند درنتیجه هم برای خودشان و هم برای دیگران مشکل درست می‌کنند که این افراد، افرادی کم‌خرد هستند؛ اما در مقابل افرادی هستند که قبل از انجام هر کاری و قبل از زدن هر حرفی تفکر می‌کنند و آن را بررسی نموده و سپس آن کار را انجام می‌دهند به این دسته افراد، افراد خردمند می‌گویند؛ پس فرد خردمند می‌داند که تغییر واقعی از درون شروع می‌شود و در متن وادی آمده است: واقعی‌ترین و ماندگارترین گنج، گنج درون می‌باشد؛ پس با رهاکردن گذشته من می‌توانم خودم را ببخشم، دید و رفتارم را تغییر دهم، با خودم صادق باشم، واقعیت‌های زندگی را بپذیرم، این کار با شناخت و صداقت من باعث می‌شود که مسیر درست را انتخاب کنم تا دید من روشن شود، برای آینده خود برنامه‌ریزی کنم و این مسیر درست زندگی را بسازم. 

لژیون خدمت امروز لژیون سردار است و وادی هفتم بی‌ربط با لژیون سردار نمی‌باشد. من از وادی هفتم یاد گرفتم که با بخشش خودم و دیگران می‌توانم گذشته را رها کنم و لژیون سردار نیز می‌گوید: وقتی مسئولیتی را به عهده گرفتید آن را قبول کرده، بپذیر و انجام بده و تعهدی که می‌دهید آن را به سرانجام برسانید؛ چون اینجا هر روز یک فرصت جدید برای اصلاح و برای به تعادل رسیدن وجود دارد، ما نباید فراموش کنیم که چه اتفاقی افتاده که حالمان خوب است، علمی که کنگره در زندگی ما جاری کرده است تماماً عشق و محبت است و همه ما از عشق و محبت سیراب می‌شویم؛ پس باید یک جایی بتوانیم ببخشیم و گذشت را تجربه کنیم.

اصلاً لزومی ندارد کمک و بخشندگی من از یک مرحله‌ای بالاتر برود؛ چون انسان‌ها در هر شرایط مکانی، زمانی و مالی که قرار دارند می‌توانند بخشنده باشند، هر کس در حد توان خودش و این حد توان برای یک نفر ۵۰۰ هزار تومان و برای شخص دیگری ۵۰۰ میلیون تومان است. آقای مهندس می‌فرمایند: "اگر ببخشيد و خودت را هرس کنید، زیبا می‌شوید."

این یک حقیقت است و اگر فهم این قضیه برای ما روشن شود خیلی با لذت می‌توانیم این کار را انجام دهیم. خداوند نیز در امر بخشش و گذشت و محبت می‌فرمایند: "شما با من معامله می‌کنید اگر چیزی می‌بخشید و به شخصی محبتی کمک می‌کنید و خداوند هیچ وقت آن‌را فراموش نخواهد کرد." امیدوارم بتوانم از این وادی‌ها، آموزش‌ها و جزوه‌ها نهایت استفاده را انجام دهم که مثل یک چراغ راهنما و تابلوهای کنار جاده برای راهنمایی من جهت پیدا کردن راه درست زندگی می‌باشد، استفاده کرده و آن‌را در زندگی خودم کاربردی کنم تا به آن مقصد نهایی برسم. 

تقدیر از  مسئول صوتی دوره قبل

مرزبانان کشیک: همسفر مهتاب و مسافر سعید 
تایپیست: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون سوم) 
عکاس: همسفر ناهید رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون هفتم) 
ارسال: همسفر آذر رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون سوم) نگهبان سایت 
همسفران نمایندگی باباطاهر همدان 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .