اولین جلسه از دوره ششم جلسات لژیون سردار، ویژه مسافران کنگره ۶۰، نمایندگی لوئیپاستور با استادی ایجنت محترم راهنما مسافر علیرضا، نگهبانی مسافر محمدرضا و دبیری مسافر مسلم با دستور جلسه «وادی هفتم و تاثیر آن روی من» در روز دوشنبه هفدهم شهریورماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۹:۳۰ آغاز به کار کرد.
.jpeg)
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان، دبیر و خزانهدار جدید تشکر میکنم؛ این اولین جلسهای است که این گروه جدید خدمت خود را آغاز میکنند و برایشان آرزوی موفقیت دارم. همچنین از خدمتگزاران قبلی که وظایف خود را بهخوبی انجام دادند، سپاسگزارم. دستور جلسه وادی هفتم است: «رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت مینماییم.» در مورد این موضوع بسیار فکر کردهام و برایم جالب بود که سیستم کنگره دقیقاً بر اساس همین وادی حرکت میکند. شاید هزاران سال طول کشید تا بشر به متد DST دست یابد؛ رمزی که همان حس است و در سال ۱۳۷۵ به آقای مهندس نشان داده شد، با توجه به ظرفیتی که داشتند. ایشان با سه یا چهار نفر جلسات را آغاز کردند و در حالیکه همه در خواب بودند، سخن میگفتند. این کار نیروی عظیم و ایمانی قوی میخواست تا با وجود سختیها، مشکلات و ناداریها باز نایستند. نتیجه آن شد که امروز نزدیک به ۱۸۰ شعبه در سراسر ایران انسانها را از تاریکی به روشنایی، از رنج به آرامش و آسایش نسبی برسانند.

رمز در همان سال پیدا شد و راز آن بهتدریج آشکار شد؛ در سالهای اخیر درمان بیماریهایی مانند سرطان، صرع و اماس با متد DST صورت گرفته، در حالیکه دانشگاههای بزرگی مثل هاروارد امریکا، بریستول انگلستان و MIT امریکا در این زمینه عاجز ماندهاند. رمز آن دوران بهانهای به نام اعتیاد بود و راز آن آرامآرام برملا شد.

در یکی از سیدیهای مهندس شنیدم که زمانی آکادمی پلمپ شد و بچهها مجبور بودند جلسات را گوشهای کنار شمشادها برگزار کنند و شربتهای خود را کنار خیابان از آقای مهندس بگیرند. همانجا بود که به مرور راز دیگری آشکار شد و آن هم تشکیل لژیون مالی و لژیون سردار بود. تا آن لحظه حتی برای خود آقای مهندس هم مسجل نشده بود که مکانی ثابت برای جلسات و درمان اعتیاد شکل گیرد. یادم است مدتی در مکانی شبیه غسالخانه بودیم و همانجا تلنگری خورد و فرامین صادر شد. از طرف اساتید به آقای مهندس تأکید شد که وضعیت مالی کنگره باید سامان یابد، وگرنه کنگره به نابودی میرفت. در همان شرایط راز لژیونهای مالی و سردار برملا شد و ظرفیتی فراهم آمد تا امثال من بتوانند در این جایگاه خدمت کنند.

من باید در لژیون سردار و مالی حضور داشته باشم تا گرهها و مشکلات بیرون از اینجا برایم باز شود. آن راز سرپوشیده با حضور و حرکت من پررنگتر میشود. وقتی به وادیها نگاه میکنم، میبینم همه تا وادی سیزدهم به هم مرتبط هستند و راز اصلی در وادی چهاردهم است که همان بخشش، عشق و محبت میباشد. به باور من، تمام وادیها در کنگره برای این است که انسان به رمز بخشندگی برسد. محبت و بخشش گاهی به اندازه یک لبخند یا یک تشکر ساده سخت میشود؛ حتی برای من عذرخواهی کردن در یک لحظه دشوار بود. اما لژیون سردار فضایی فراهم کرده که بتوانم این بخشندگیها را تجربه کنم تا گرههای زندگیام باز شوند. قلباً از خداوند سپاسگزارم و پس از ایشان از جناب مهندس و خانواده محترمشان که این بستر را ایجاد کردند. از اینکه به صحبتهایم گوش کردید، بسیار متشکرم.
ضبط و تایپ: مسافر مهدی (لژیون۲)
ارسال: مسافر حمید (لژیون۷)
ویرایش: مسافرحسام(گروه سایت نمایندگی لویی پاستور)
- تعداد بازدید از این مطلب :
156