English Version
This Site Is Available In English

حرکت، خدمت و تغییر نگرش

حرکت، خدمت و تغییر نگرش

دهمین جلسه از دوره سی و یکم کارگاه‌‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی لوئی پاستور با استادی پهلوان مسافر وحید، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه «وادی هفتم و تاثیر آن روی من» دوشنبه ۱۷ شهریورماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷:۰۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

تشکر می‌کنم از آقا رضا، نگهبان جلسه، که فرصت خدمت در این جایگاه را به من دادند و از خداوند سپاسگزارم که بار دیگر توانستم در کنگره حضور داشته باشم و خدمت کنم. دستور جلسه «وادی هفتم و تأثیر آن روی من؛ رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌نماییم» می‌باشد.

من همیشه علاقه دارم در مشارکت‌ها تجربیات شخصی خودم را بیان کنم تا هم یادم نرود از کجا آمده‌ام و چه سرگذشتی داشته‌ام و هم شاید برای تازه‌واردین مفید واقع شود. زمانی که تازه وارد کنگره شدم فقط شعاع یک متری خودم را می‌دیدم و اطرافم محو و نامشخص بود. با راهنمای تازه‌واردین، حسن آقا، آشنا شدم و سپس لژیونی انتخاب کردم و سفرم را آغاز کردم تا به امروز که در خدمت شما هستم. اوایل کمی گیج بودم و نمی‌دانستم چرا دستور جلسات تکرار می‌شوند و چه کارایی دارند، اما در سفر دوم به تدریج متوجه اهمیت آن‌ها شدم. هر سال از وادی اول دوباره شروع می‌شود و هر دستور جلسه برای من فرصتی است تا یک هفته درباره‌اش فکر کنم، صحبت‌های مختلف بشنوم و تغییر دیدگاه خود را نسبت به گذشته حس کنم.

به مرور، اهمیت دستور جلسات برایم آشکار شد؛ در ابتدا شاید از روی کنجکاوی بود اما بعدها که خدمت گرفتم، متوجه شدم دستور جلسه موضوعی اساسی در آموزش و تغییر است. جمله «رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌نماییم» ظاهری ساده دارد اما درباره تک‌تک کلمات آن می‌توان یک جلسه صحبت کرد. رمز آن برای من قرار گرفتن در کنگره و به پایان رساندن سفر اول بود و راز آن در سفر دوم آشکار شد. از وادی اول آغاز و در وادی چهاردهم، یعنی بخشش، به پایان می‌رسد. بخشش برایم معنایی متفاوت پیدا کرد و درک من از آن تغییر نمود.

پس از پایان سفر اول و آغاز سفر دوم تلاش کردم خدمت بگیرم. ابتدا به شوق خدمت وارد می‌شدم اما کم‌کم رمز و رازهایی برایم آشکار شد، به‌ویژه زمانی که در چالش‌ها قرار می‌گرفتم. گاهی با خود می‌گفتم چرا باید خدمت کنم وقتی مشکلات شخصی فراوانی دارم؟ اما دقیقاً همان‌جا گره‌ها باز می‌شد و پس از عبور از هر مرحله، توانستم خدمت دیگری بگیرم و با کیفیت بیشتری انجام دهم. مثلاً در دوران مرزبانی مسیر پر ترافیک شعبه در ایام نوروز برایم چالش بزرگی بود. ابتدا با گوش دادن به سی‌دی شروع می‌کردم و به مرور دریافتم همین سختی‌ها درهایی جدید به رویم می‌گشاید و مرا از راحت‌طلبی دور می‌کند.

دیگر، رفتن به استخر صبح‌ها بود که به دستور راهنما باید انجام می‌دادم. ابتدا برایم بسیار دشوار بود و دائم با خود غر می‌زدم، اما به مرور عادت کردم و بعد از چند ماه می‌دیدم توانسته‌ام در یک روز چندین کار انجام دهم؛ استخر، کار، پخت‌وپز، مرزبانی و کنگره. این‌ها روزی برایم آرزو بود اما با تلاش به دست آمد و حتی دوستان غیرکنگره‌ای از توانایی من در انجام همزمان چندین کار تعجب می‌کردند. این دستاورد بزرگ باعث شد دیگر از مشکلات نترسم و مسئولیت‌ها را گردن دیگران نیندازم.

من فهمیدم که تا حرکت نکنم و سختی‌ها را نپذیرم، رمز و راز اهداف برایم آشکار نمی‌شود. در کنگره هر کلمه‌ای دو صورت دارد: ظاهری که همه می‌بینند و باطنی که دریایی از معناست و برداشت هرکس منحصر به فرد است. با ادامه و مرور وادی‌ها به وادی چهاردهم یعنی بخشش می‌رسیم که دیدگاه من نسبت به آن تغییر کرد. انسانی که پشت فرمان وحید در بیرون از کنگره می‌نشیند، با انسانی که در کنگره تربیت شده تفاوت دارد و این حاصل آموزش و گذر از چالش‌هاست.

هر بار که در چالشی گیر کردم، عبور از آن گره‌ای در زندگی‌ام باز کرد. هرچند مسیر سخت‌تر شد اما ارزش بیشتری نیز داشت. ببخشید اگر صحبت‌هایم پراکنده بود؛ واقعاً تلاش کردم ابتدا فکر کنم و سپس صحبت کنم، اما هر بار در این جایگاه قرار می‌گیرم دچار استرس می‌شوم. در پایان از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید، صمیمانه سپاسگزارم.
ضبط و تایپ: مسافر یوسف (لژیون۱۱)
ارسال:مسافر حمید (لژیون۷)
ویرایش:مسافر حسام (گروه سایت نمایندگی لویی پاستور)

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .