جلسه سوم از دوره هفدهم کارگاه آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی زاگرس با استادی همسفر مریم ، نگهبانی همسفر نرگس و دبیری موقت همسفر لیلا با دستور جلسه «وادی هفتم (رمز و راز حقیقت در دوچیز است، یکی یافتن راه و دوم آنچه برداشت مینماییم) و تاثیر آن بر روی من» در روز دوشنبه ۱۷ شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ١۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که یک بار دیگر به من توفیق داد تا در جلسه حضور پیدا کنم. از همسفر نرگس نگهبان جلسه و همسفر زهره راهنما خوبم تشکر میکنم که این فرصت را به من دادند که این جایگاه را تجربه کنم و آموزش بگیرم.
در مورد دستور جلسه «وادی هفتم (رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است، یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت میکنیم) و تاثیر آن روی من» به دو موضوع اشاره میکند، یکی یافتن راه و دیگری آن چیزی که از این راه مسیری که حرکت میکنیم برداشت میکنیم. همین طور که همه ما میدانیم و از کتاب ۱۴ مقاله آموختیم، وادیها قوانینی هستند که به من همسفر راه و رسم درست زندگی کردن را آموزش میدهند. ما قبل از کنگره تجربیات خیلی سختی را پشت سر گذاشتیم؛ شاید خیلی راهها را رفتیم و به آن نتیجه که دلخواهمان باشد نرسیدیم. چرا نرسیدیم؟ چون آن اطلاعات و آگاهی را نسبت به آن کاری که انجام میدادیم نداشتیم.
خدا را شکر در کنگره قرار گرفتیم و با وادیها و متون کنگره آشنا شدیم و توانستیم با آموزشهایی که از کنگره میگیریم کارهایمان را سر و سامان دهیم و به آن آرامش دلخواهی که میخواهیم برسیم.همین طور که میدانیم از وادی اول تا چهارم روی تفکر متمرکز شدیم و یاد گرفتیم که برای هر کاری که میخواهیم انجام دهیم اول باید تفکر کنیم. به وادی پنجم میرسیم که میگوید، تنها تفکر قدرت حل مشکل نیست؛ باید حرکت کنیم و به من آموزش میدهد وقتی فکر کردم؛ باید فکرم را به عرصه ظهور برسانم و حرکت کنم.
وادی ششم به من میگوید، شما به عنوان یک انسان در شهر وجودیت فرماندهی به نام عقل دارید. من زمانی میتوانم به فرماندهی عقل برسم که بتوانم آن دانایی و آگاهی را کسب کنم و در صراط مستقیم قدم بردارم. به وادی هفتم رسیدیم که میگوید، وقتی میخواهیم یک رمز و رازی را کشف کنیم اول باید راه آن را بدانیم. ما میخواستیم رمز و راز اعتیاد را کشف کنیم و خیلی راهها را رفتیم که بیراهه بود و به ناکجا آباد رسیدیم؛ چون درست تفکر نکردیم و آگاهی لازم را برای انتخاب راه نداشتیم. به کنگره آمدیم و آموزش گرفتیم و در مسیر کنگره راه خودمان را یافتیم.
نکتهای که من از این وادی برداشت کردم این بود که، من مریم وقتی در مسیر کنگره قرار گرفتم و راه درمان مسافرم و خودم را پیدا کردم فقط رفتن در آن راه مهم نیست؛ به من میگوید چه چیزی میتوانی از این راه برداشت کنی. این خیلی مهم است که چه چیزی را از آموزشهایی که میگیرم دریافت میکنم و در ادامه چه چیز را میتوانم از این آموزشها انتقال دهم.
در وادی هفتم به انسانهای کم خرد و خردمند اشاره شده است. انسانهای خردمند کسانی هستند که وقتی میخواهند کاری را شروع کنند اول در مورد آن کار فکر میکنند؛ فکر میکنند که آیا این مسیری که من میخواهم بروم و کاری که میخواهم انجام دهم اصلاً میتوانم به آن چیز نتیجه دلخواه و آرامشی که میخواهم برسم؟ قطعاً اگر قبل از اینکه شروع به انجام کاری کنم راجع به آن فکر کنم به نتیجه خوبی هم میرسم.
انسان کم خرد هم از اسمش معلوم است به معنی جهل و نادانی است و انسان کم خرد آگاهی لازم را برای انجام کاری پیدا نکرده است. من همسفر خیلی راهها را رفتم و خیلی سختیها را کشیدم و به خاطر ناآگاهی به بنبست خوردم. خودم را مثال میزنم قبل از اینکه به کنگره۶۰ بیایم برای درمانم خیلی مسیرها را رفتم و هزینههای زیادی را پرداخت کردم؛ ولی به نتیجه نرسیدم؛ چون راهی را میرفتم که از آن اطلاعی نداشتم و برایم مهم نبود که چه برداشتی از این راه میکنم. خدا را شکر به کنگره آمدم و با آموزشهایی که از کنگره گرفتم توانستم حال خودم و اطرافیانم را خوب کنم.
خدا را شکر مسافرم در کنگره قرار گرفت و راه و مسیر درست زندگی کردن را آموزش گرفت. شاید قبل از کنگره خیلی راهها را رفته بود و برای درمان اعتیادش خیلی جاها رفته بود؛ ولی درمان نشد همین طور که همه ما این راهها را رفتیم؛ چون آگاهی لازم را نداشتیم. خدا را شکر به کنگره آمدیم و مسیر برای ما باز شد. باید تلاش کنیم در این مسیری که هستیم آن چیزی را که برداشت میکنیم بتوانیم انتقال دهیم.

مرزبانان کشیک: همسفر زهرا و مسافر جواد
عکس: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون چهارم)
تایپ و ویراستاری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زینب(لژیون سوم)
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم ) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زاگرس
- تعداد بازدید از این مطلب :
75